«باز آمدهای کو که به ما گوید راز» نوعی پرسش انکاری است؛ یعنی هیچ «بازآمدهای» وجود ندارد. خودِ گوینده این فکر نیز قائل به این است که راز هستی بر کسی مکشوف نیست و نخواهد بود.
رباعی «دارنده، چو ترکیب طبایع آراست / باز از چهسبب فکندش اندر کم و کاست؟ …»؛ از جمله پر سر و صداترین رباعیات فارسی است و حیرت موجود در آن دلیل قوی است که این رباعی را از خیام بدانیم.
رباعی «از دی که گذشت، هیچ از او یاد مکن…» با تأکید بر خوشباشی، در خیامی بوشهر جای پای محکمی پیدا کرده، بر این مفهوم که دیروز و فردا را در شمار عمر خود قرار نده و به آن نیندیش.