میراث مکتوب – قبل از هر چیز باید بگوییم سالروز تولد خاقانی، مثل بسیاری از بزرگان ما، معلوم نیست اگرچه برخی آنرا، سوم ذیحجه 520 قمری میدانند.
البته براساس برخی اسناد میدانیم که او در اول شوال سال ۵۹۱ قمری درگذشته است. برای بزرگداشت او معادل شمسی همین تاریخ را میتوان در نظر گرفت.
خاقانی از آغاز شاعر خواص بوده است. او به عقیده برخی از منتقدان روزگار ما، ابتذالگریزترین شاعر زبان فارسی است. شعر او آکنده از شگردهای خاص زبانی و بیانی است. به گونهای که اگر به بیتی در دیوان او برسیم که فاقد این شگردها باشد، میتوانیم در اصالت آن تردید کنیم. همواره خاقانی مورد توجه شاعران بعد از خودش بوده و تأثیرات او را در سخن بزرگانی مثل مولوی و حافظ و دیگران به وضوح میتوان دید. در گذشته همه کسانی که در قصیده فارسی ادعایی داشتند، به استقبال و اقتفای خاقانی میشتافتند و معمولاً در این زمینه چندان هم موفق بیرون نمیآمدند. برخی از قصاید خاقانی پراستقبالترین چکامههای فارسی هستند، مثل قصیده شینیه مرآتالصفا با مطلع «مرا دل پیر تعلیم است و من طفل زباندانش«.
در سخن خاقانی، مضامین مختلف فلسفی و عرفانی و اجتماعی برجستگی خاصی دارند، بویژه مضامین قلندرانه عرفانی در سخن او کم نیست. مضامین تغزلی لطیف نیز در شعر او برجستگی خاصی دارد. البته خاقانی شاعری است که بیشتر و پیشتر از چه گفتن، به چگونه گفتن میاندیشد و تلاش دارد مضامین مورد نظرش را از مدح و عرفان و زهد و تغزل و… با هنریترین شیوه بیان کند. همین ویژگی او را به شاعری متفاوت و دست نیافتنی تبدیل کرده است. در سالهای اخیر مراکز علمی و دانشگاهی توجه بیشتری به خاقانی نشان میدهند که این خود میتواند نشانهای باشد از عمقی شدن و جدیتر شدن مطالعات ادبی در روزگار ما.
بیهیچ تردید و براساس تحقیقات موجود تأثیر خاقانی بر شعرِ شاعران پس از خود، مخصوصاً مولوی و حافظ قابل انکار نیست. بسیاری از شگردهایی که حافظ با کاربستن آنها ما را مبهوت میکند، قبلاً در شعر خاقانی به چشم میخورد، البته زبان سهل وممتنع در سعدی و نگاه خاص عارفانه در حافظ شعر آنان را متمایز میکند. شعر خاقانی و نظامی هم به دلیل خاستگاه و سبک مشترک بسیار به هم نزدیک است. بسیاری از مشکلات سخن نظامی را به کمک آثار خاقانی میتوان حل کرد و فهمید و برعکس. البته چون زمینه کار نظامی بیشتر منظومههای عاشقانه است و خاقانی بیشتر یک قصیدهپرداز است این دو ارتباط ادبی چندانی ندارند. به همین دلیل این دو در آثارشان نامی از یکدیگر نبردهاند. تنها نظامی در قصیدهای که پس از درگذشت خاقانی سروده او را مرثیه گفته و دریغاگوی او شده است. فاصله سنی این دو شاعر، چون خاقانی از نظامی بزرگتر بوده و دوری مکانی این دو از یکدیگر باعث شده که ارتباط ظاهری این دو به ظاهر زیاد نباشد، چون میدانیم که خاقانی در بیش از بیست سال آخر عمرش در تبریز به سرمیبرده و نظامی ظاهراً از گنجه بیرون نیامده است. در مجموع میتوان گفت که خاقانی و نظامی دو سخنگوی بزرگ ادبیات فارسی در قرن ششم هستند و ضمن داشتن رابطه ادبی غیرمستقیم، از لحاظ شخصی رابطه دوستانه همراه با حرمت و کرامت داشتهاند.
تحقیقات دانشگاهی در روزگار ما در زمینه خاقانیشناسی پربار و برگ است و مخصوصاً در چند دهه اخیر این مطالعات، اوج معنیداری یافته است. بزرگانی مثل محمد قزوینی، بدیعالزمان فروزانفر، علی عبدالرسولی، سیدضیاالدین سجادی، یحیی قریب، سید جعفر شهیدی، عبدالحسین زرینکوب، عباس ماهیار، معصومه معدنکن، نصرالله امامی، جلالالدین کزازی، محمد استعلامی، منصور ثروت، جعفر موید شیرازی، محمدحسین کرمی، جمشید علیزاده، علی صفری آققلعه، بهروز ایمانی، مجید سرمدی، مهدی ماحوزی و بسیاری دیگر آثار بسیار ارجمندی در این زمینه نوشتهاند. این آثار وجود یک جریان نیرومند علمی با عنوان خاقانیشناسی معاصر را ثابت میکند.
محمدرضا ترکی
منبع: روزنامۀ ایران