میراث مکتوب – آری افشار مرد بزرگی بود و سبب عمدۀ این بزرگی این بود كه او با اینكه منتسب به خاندانی مشهور و محتشم و متمول می بود ولی فارغ از این اسباب و معانی او «فرزند خصال خویشتن بود» و به خصال و صفات و كمالاتی آراسته بود كه اینك بسیاری از آن صفات و كمالات معدوم و منسوخ شده است.
روانش شاد و یادش گرامی باد. در این چهل – پنجاه روزی كه از درگذشت او میگذرد، خطابه های بسیار و صدها صفحه دربارۀ شرح حال و خدمات فراوان و برجستۀ او گفته و نوشته شده است و گمان میكنم قولی كه جملگی برآنند این است كه در این شصت ساله از 1330 تا 1390 هیچ شخصی حقیقی و یا شخصیتی حقوقی مانند بنیادها و سازمان های فرهنگی و انتشاراتی، با حفظ تمامی نسبت ها و حدود و جهات، آن قَدَر كه ایرج افشار – رحمة لله علیه – به تنهایی و با همّت ذاتی و صرف مال موروثِ خود به فرهنگ ایرانی و زبان فارسی و مفاخر و مآثر تمدن ایرانِ اسلامی خدمت كرده است، خدمت كرده باشد، و یا هیچکس مانند او، پس از مرحومان علامّه والامقام سیدحسن تقی زاده، و استاد جلیل القدر مجتبی مینوی – رحمة لله علیهما- در مقام معرفی ایران و تمدن والای آن و ترویج زبان فارسی به غیر ایرانیان و غیر فارسی زبانان همّت گمارده و به شرق و غرب عالم برای این منظور سفر كرده و با ایران شناسان و مستشرقان نامدار معاشرت و مصاحبت كرده باشد و از سوی آنان مورد محبّت و احترام و حُسن قبولِ قول قرار گرفته باشد. خداوند متعال ایرج عزیز شریف را بیامرزاد و نام نیكش را همواره زنده نگه دارد.
متن کامل این نوشتار به قلم دکتر احمد مهدوی دامغانی که در ضمیمۀ 1 گزارش میراث (دورۀ دوم، سال پنجم، ضمیمۀ شمارۀ 1، اسفند 1390 ) منتشر شده است اینجا بخوانید.