میراث مکتوب – این که مرگ افشار ضربۀ هولناکی بود که بر پیکر فهرست نگاری، کتابداری و ایران شناسی خورد، قابل انکار نیست. لذا بر هر کسی که با او در امور راجع به کتاب تماسی داشته و از نادره کاری های او چیزی به خاطر دارد، باید عرضه کند تا یاد او همواره در ذهن ما باشد و ما همیشه او را در بین خود زنده بداریم؛ زیرا إنّ آثارُنا تَدُلُّ علینا.
امروز فهرست نگارانِ نسخه های خطی با در دست داشتن کاربرگه به راحتی و به دور از سرگردانی می توانند یک نسخۀ ناشناس خطی را با کاربرد عناصر مندرج در آن کاربرگه بشناسانند و خصوصیات مادی و مطالب علمی آن را در اختیار پژوهشگران بگذارند. این کار به سعی و تشخیص ایرج افشار صورت پذیرفت. او به فقدان کاربرگۀ نسخۀ خطی در حوزۀ فهرست نگاری برخورد کرد و آن را نقصی بس عظیم دید و بر آن رفت که راه رفع این نقیصه را بیابد و فهرست نگاری را از سیطرۀ سلائق شخصی وارهانَد که آنان که با کار فهرست نگاری خطی از طریق کتابخانه های قدیم آشنایی دارند بر این بودند که هر نسخه بر حسب سلیقۀ شخصی متصدی فهرست نگار این شود و معرفی ایجاب میکرد که یک نسخۀ خطی، بر حسب تعداد فهرست نگاران آن، تعداد متعددی فهرست داشته باشد و در کتابخانه ها به صورت های متعدد و ناشناس فهرستی از آن کتاب باشد و آنچه معرف جامع و مانع آن باشد از طریق فهرست نگار عرضه نشود. چنان که سرنوشت هر امر غیر منتظم و تحت قاعده در نیامده چنین است.
ادامۀ این مطلب که به قلم استاد سید عبدالله انوار در ضمیمۀ 1 گزارش میراث (دو ماهنامۀ تخصصی اطلاع رسانی در حوزۀ نقد و تصحیح متون، نسخه شناسی و ایران شناسی – دورۀ دوم، سال پنجم، ضمیمۀ شمارۀ 1، اسفند 1390) منتشر شده است اینجا بخوانید.