میراث مکتوب – تحفة الخانی یا تاریخ رحیم خانی (تاریخ برآمدن و نخستین سالهای امارت منغیتیه در آسیای مرکزی.
سرزمین ماوراء النهر، به علت پیشنیه تمدنی و روابط درهم تنیده با مناطقی که بعدها ایران نام گرفت، همیشه برای ما مهم بوده و آگاهی از تاریخ و تحولات آن با ارزش است. یکی از مقاطعی که از آن کمتر آگاهی داریم، امارت منغیتیه است. اما اکنون با کتاب تحفة الخانی یا تاریخ رحیم خانی، از این دوره آگاه میشویم. تصحیح متن دشوار آن به همراه مقدمه، توضیحات و … بر عهده، استاد ارزشمند و گرامی دانشگاه تهران، دانشمند دقیق و سختکوش دکتر منصور صفت گل بوده است. کاری که مثل همیشه از ایشان انتظار میرود، گزیده، مهم و با تحقیق، تصحیح و توضیحات قابل توجه.
البته دو غلط املایی بر روی جلد هست که یکی در عنوان و دیگری در جای دیگر است و کسانی که کتاب را تهیه میکنند، باید صفحه عنوان شروع کتاب را درخواست بدهند.
تحفه خانی یا تاریخ رحیمخانی دربردارندۀ جزئیاتی باارزش دربارۀ نفوذ روبهرشد طایفه منغیت در دربار هشترخانیان بخارا و چگونگی رسیدن آنان به قدرت در این امارت در سال 1756 است. با هدایت محمدرحیم خان، منغیتیان حاکم مطلق خاننشین بخارا شدند. این کتاب که توسط قاضی محمدوفا کرمینهگی (1685 ـ 1769) نگارش یافته است، در سالهای بعد، یعنی تا سالهای 1769 یا 1782 بسته به نسخ خطی کتاب رونویسی شد و ذیلی بر آن نگارش یافت. نویسنده این ذیل عالمبیگ ایشان نسفی معرفی شده است. با اینکه این تاریخ دربردارندۀ اطلاعات مهم و باارزشی دربارۀ منغیتیان است، اما تاکنون منتشر نشده است.
از وجوه پراهمیت تاریخ آسیای مرکزی در اواخر عهد اشترخانی و آغاز دورۀ منغیتی، برقراری پیوند دوباره میان تاریخ ایران و این منطقه است. پس از روی کارآمدن صفویان شیبانیان، رابطه و نظم سیاسی پیشاصفوی در این قلمروها از هم پاشید و آن سرزمین پهناور از بغداد تا سیحون چندپارچه شد. طی دورهای طولانی نزدیک به دو و نیم قرن گرچه دولت ایران پیگیرانه کوشید تا نظم قدیم را احیاء و به ماوراءالنهر وارد شود، اما جز کامیابیهای زودگذر توفیقی نداشت. اوزبکان نیز در یورش به خراسان و کرمان و سیستان، به رغم توفیقات کوتاهمدت نتوانستند در این مناطق مستقر شوند. بنابراین و تقریبا بدون انعقاد هیچ عهدنامه مکتوب میان ایران عصر صفوی و خاننشینهای ماوراءالنهری و براساس توافقی نانوشته، جیحون مرز میان این دو شد. برافتادن صفویان و اقدامات نادرشاه دورهای از تغییر در وضعیت این منطقه را ایجاد کرد. دورهای که مهمترین مشخصه آن پیوند مجدد نظم سیاسی ماوراءالنهری با ایران بود. کتاب تحفة الخانی از این منظر منبعی مهم برای بررسی همین موضوع است. موضوعی که تاکنون فقط به صورت گذرا و بیشتر بر اساس اطلاعات اندک و بیشتر ناقص متون تاریخ درجه دوم و یا اطلاعات گزینشی مورخان عهد نادرشاه همچون استرآبادی بدان اشاره شده است. میتوان گفت تاریخ رحیمخانی دربردارندۀ جزئیاتی باارزش دربارۀ تغییراتی است که نادرشاه در ساختار سیاسی بخارا ایجاد کرد؛ جزئیاتی که در هیچ منبع دیگری یافت نمیشوند و تاکنون در هیچیک از تحقیقات مربوط به دوره افشاریه مطرح نشدهاند.
تاریخ رحیمخانی در گروه متون دوره گذار و تأسیس قرار میگیرد. ویژگی اصلی این نوع از متون نداشتن الگوی پیشینی دربارۀ موضوع است. از آنجا که این متون برای نخستین بار رویدادهایی را روایت میکنند که مربوط به حاکمی تازه به قدرت رسیده است، به طور معمول هیچ اطلاع تفصیلی پیشینی دربارۀ رویدادهای طرحشده در دسترس مورخ قرار ندارد. در چنین حالتی بخش اعظم وقایعنگاری متکی و مبنی بر مشاهدات وقایعنگار یا مسموعات او و گاه نیز استفاده از مواد مکتوبی همچون مکتوبات دیوانی و سلطانی است. در تاریخ رحیمخانی همۀ این موارد آشکارا نمایان میشوند.
نویسنده: محمد قاضی وفا کرمینگی
مصحح: دکتر منصور صفت گل ـ نوبوآکی کندو
ناشر: موسسه مطالعات زبانها و فرهنگهای آسیا و آفریقا
تاریخ چاپ: 2013 م
مکان چاپ: توکیو
منبع: کتابخانه تخصصی تاریخ