میراث مکتوب – این روزها به مناسبت طرحی که در خصوص «بازشناسی کلام امامیّه در مکتبِ بغداد» در دست دارم، ناگزیر از بازبینی و مطالعۀ دقیقتر آثار کلامی نامآوران این مکتب از جمله شیخ مفید (م 413 ق)، شریف مرتَضی (م 436 ق) و شیخ طوسی (م 460 ق) ـ رضوان الله علیهم أجمعین ـ بودهام. نخستین چیزی که به گاهِ ملاحظۀ دوبارۀ نوشتههای این بزرگان توجّهم را جلب نمود تصحیح های سَرسَری و چاپهای نامنقّح و مغلوط این آثار و بطور خاص یکی از آنها یعنی کتاب الذخیرهیِ شریف مرتَضی بود. حقیقتاً عرضه و نشر آثار چُنین اعاظمی بدین شیوۀ نادرست و ناخوشآیند، مایۀ شرمساری و خجلتزدگی وارثانِ کنونی آن فرزانگان است.
اینکه شناخت دقیق افکار این بزرگان ـ به عنوان مهمترین بنیانگذاران نخستین مکتب کلامی عقل گرا در مذهب امامیّه ـ چه اهمّیّتی دارد و تا به امروز چه قصور و تقصیرهایی در این خصوص از سوی جوامع حوزوی و دانشگاهی ما صورت گرفته است موضوع بحث اکنون بنده نیست و در جای دیگری باید به تفصیل از آن سخن راند.
امّا آنچه در این مقال مایلم بدان بپردازم، ضرورت تصحیح مجدّد عالمانه و دقیق آثار کلامی این مکتب و تَذکار یک نکتۀ نسبتاً بدیهی، ولی مغفول عنه، در طریق تصحیح این آثار است.
در واقع نخستین مشکل بزرگی که پِژوهندۀ متون کلامی امامیِ مکتب بغداد (و البتّه دیگر متون فلسفی و کلامی ما) با آن مواجه میشود، قرار گرفتن در برابر آثاری است که به هیچ روی به نحو عالمانه و دقیق تصحیح و منتشر نشدهاند و در نتیجه بسیاری از عبارات موجود در آنها اساساً بیمعنا و غیر قابل فهم است.
صرفنظر از دشواری مفاهیم و اصطلاحاتی که خاصّ آن عصر و یا آن مکتب کلامی سترگ بوده و هر خوانندهای را در راه فهم آن نوع نوشتهها با مشکل روبهرو میسازد، تصحیحها و ویراستهای آکنده از غلط و سهل انگارانۀ این متون مزیدِ بر علّت شده و هرگونه پِژوهش دقیق و موثّق در این عرصه را بغایت دشوار ساخته است.
برای مطالعۀ ادامۀ این مطلب نوشتۀ حمید عطایی نظری که در وب سایت حلقه کاتبان درج شده است اینجا کلیک کنید.