قدردانی از سیسال ایستادگی فرهنگی
روایتی از وفاداری بیچشمداشت و بیمهریهای تکرارشونده
در تاریخ فرهنگی این مرز و بوم، همواره مردانی برخاستهاند که صبر را با عشق درآمیختهاند و رنج را به رسالت بدل کردهاند. مردانی که نه در سودای نام بودهاند و نه در طلب نان؛ بلکه مأمورِ پاسداری از حقیقت و نگهدار میراثی که دوام ایران بر شانههای آن استوار است.
از این شمار، دکتر اکبر ایرانی است؛ پژوهشگری که سهدهه، قامت خویش را سپرِ زوالِ فرهنگ و فراموشیِ هویت کرده و در سایهٔ اندک امکانات، نهادی را برپا داشته که «مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب» نام دارد؛ اما در حقیقت، میراث ایستادگی و یادگار ایمان به ایران است.
در فراز و نشیب این سیسال، آنچه به نام این مؤسسه رقم خورده، حاصل بودجههای کلان و دستگاههای پرهیاهو نبوده؛ بلکه ثمرهٔ شکیبایی، دلسوزی و کار بیمزد و منت بوده است.
با این همه، تجربههای تلخ از وعدههای نافرجام، غیبتهای مسئولان در هنگام یاری، و حضورهای نمایشی در لحظهٔ تقدیر، حکایتی است تکرارشونده؛ قصهای که در تاریخ فرهنگ ایران بارها بازگفته شده و شوربختانه، هنوز نیز در جریان است.
آری، بیمهری به اهل فضل و خدمت از دردهای دیرین این سرزمین است؛ آنان که بار کار را بر دوش میکشند، غالباً بیهیچ بهرهای از حمایتها رها میشوند و آنان که در عمل نقشی ندارند، در ساعات روشناییِ مراسم ظاهر میگردند.
اما حقیقت آن است که سنگینی این رنجها، هرگز چراغ فرهنگ را فرو ننشانده و خادمان راستین را به عقب ننشانده است.
کارنامه میراث مکتوب، امروز سندی است متقن بر عظمت این کوششها:
صدها نشست، صدها کتاب و مقاله، پیوندی گسترده با نخبگان ایران و جهان، و اعتماد مؤسساتی که در جهان فرهنگ، نامشان وزنی دارد و اعتبارشان سنجیدنی است.
چنین دستاوردی تنها از مؤسسهای برمیآید که بنیانش «مسئولیت فرهنگی» است، نه وابستگی اداری؛ و تکیهگاهش «اهل دل» است، نه اعتبارات گذرا.
اکنون ما، در برابر کوششهای بیوقفۀ دکتر اکبر ایرانی، سرِ احترام فرو میآوریم و اذعان میکنیم که بخش مهمی از آنچه امروز در حوزهٔ میراث مکتوب ایران برجای مانده، مرهون همّت ایشان و یاران همراه اوست.
سپاس ما، سپاسی است از جنس وقار و شناخت؛ سپاسی به پاس سیسال پایمردی در برابر بیتفاوتیها، و سیسال روشننگهداشتن چراغی که خاموشیاش زیانی عظیم بر فرهنگ ایران بود.
و چه نیکوست که در پایان، این حکمت حافظ را تکرار کنیم؛ حکایتی که گویی زبان حال اهل فرهنگ این سرزمین است:
من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
صدبار توبه کردم و دیگر نمیکنم
علیاشرف مجتهد شبستری
[نخستین سفیر ایران در تاجیکستان]
