کد خبر:50877
پ
کریم زمانی

مولانا معمار روح آدمیان با آموزه‌های عشق

کریم زمانی، مولوی‌شناس و صاحب شرح جامع مثنوی معنوی، گفت: از میان ابیات غزلیات شمس «تو مگو همه به جنگ‌اند و ز صلح من چه آید/ تو یکی نِه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز» به طور خاص نظرم را جلب کرده است.

میراث مکتوب- مولانا یکی از بزرگ‌ترین شاعران ادبیات فارسی است که نامش نه تنها در ایران و کشورهای فارسی‌زبان بلکه در سراسر گیتی می‌درخشد. این شاعر را شاخص‌ترین در عرصه عرفان می‌دانند چراکه نقش بسزایی در شکل‌گیری مفاهیم عرفانی در ادبیات ما ایفا کرده است. وی به برکت گوهر عشق که از شمس به او هدیه شد از زهد و درس و مدرسه دست کشید و توانست حقیقت ناب عرفان و معرفت را به زیباترین شکل در غزلیات و مثنوی خود به ظهور رساند.

به مناسبت روز بزرگداشت مولانا گفت‌وگویی با کریم زمانی، مولوی شناس، صاحب شرح جامع مثنوی معنوی و نیز آثاری چون «نی‌نامه»، «شرح کامل فیه مافیه»، «میناگر عشق» و «بر لب دریای مثنوی معنوی» داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

******

مولانا در آثارش چه پیامی برای انسان امروز دارد؟

تعالیم مولانا به نیاز انسان معاصر پاسخ می‌دهد، چون خویشتن حقیقی انسان را به او می‌شناساند. هم واقعیت او را می‌گوید و هم حقیقت او را یادآور می‌شود یعنی می‌گوید اکنون چه هستی و باید چه باشی؟ بنابراین مولانا معمار روح آدمیان است و توازنی میان مادیت و معنویت ایجاد می‌کند. بنیاد آموزه‌های مولانا عشق است و عشق، ضرورت زندگی است. همان‌طور که حیات طبیعی بدون آب از دست می‌رود، باغ زندگی انسان هم بدون عشق می‌خشکد و نابود می‌شود ولی اینک جهان بشری عاری از عشق است. البته شعار عشق بسیار شنیده و خوانده می‌شود ولی از خود عشق خبر چندانی نیست. هر چند که در برهوت تاریک جهان، چراغ‌هایی از عشق سوسو می‌زند ولی به تعداد شعارهای عشق، اگر چراغ‌های عشق روشن می‌شد جهان غرق نور بود لذا مولانا می‌گوید:

اندر این شهر قحط خورشید است

سایه شهریار بایستی

مولانا همدلی را که از میوه‌های درخت عشق است رشته پیوند جوامع بشری می‌داند:

همزبانی خویشی و پیوندی است

مرد با نامحرمان چون بندی است

ای بسا هندو و ترک همزبان

ای بسا دو ترک چون بیگانگان

پس زبان محرمی خود دیگر است

همدلی از همزبانی بهتر است

با آنکه بشر در ربع قرن بیست‌ویکم قرار دارد و در علوم و صنایع نوین پیشرفت‌هایی حیرت‌انگیز کرده ولی هنوز مسائلی مانند زبان و نژاد و اقلیم و نزاع‌های قومی و فرقه‌ای گریبان او را رها نکرده است! حال آنکه مولانا هشتصد سال پیش ندای وحدت جامعه انسانی را سر داده است و همچنان پرچمدار است و جلوتر حرکت می‌کند. انسان در شناخت جهان بیرون از خود پیشرفت‌هایی عجیب کرده مثلاً کهکشان‌هایی را کشف کرده که میلیاردها سال نوری با زمین فاصله دارند و از آن سو اتم را شکافته و همچنان در این موضوع نیز توقفی ندارد و به شکافتن‌هایش ادامه می‌دهد ولی با این‌حال از شناخت خودش که نزدیک‌ترین است غفلت دارد:

اسب همت سوی اختر تاختی

آدم مسجود را نشناختی

و به قول سعدی:

تو بر اوج فلک چه دانی چیست

که ندانی که در سرایت کیست؟

از این رو بشر امروز از همه چیز خسته است حتی از دست خودش هم خسته و کلافه است گویی مولانا در این ابیات از زبان حقیقت وجودی انسان خطابش به امروزیان است:

نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم؟

در این سراب فنا چشمه حیات منم؟

نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی

که نقش‌بند سراپرده رضات منم؟

نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی

مرو به خشک که دریای باصفات منم؟

آیا آثار مولانا را می‌شود به زبان‌های دیگر ترجمه کرد؟

آثار مولانا به بسیاری از زبان‌های جهان ترجمه شده است ولی اگر مقصود سؤال این باشد که آیا می‌توان این آثار را با همه دقایق و ظرایف منتقل کرد مسلماً پاسخ مثبت نیست چون شاهکارهای ادبی جهان در حقیقت ترجمه‌پذیر نیست، زیرا زیبایی‌ها و ظرایف این آثار در مسیر ترجمه به زبان‌های مقصد ریزش می‌کند و نهایتاً اگر ترجمه موفقی باشد فقط می‌تواند انتقال معانی کند، نه انتقال ظرایف؛ منتهی ترجمه‌ها نیز ذومراتب است. ممکن است ترجمه‌ای بتواند تا حدی زیبایی‌های فرم را نیز انتقال دهد اما این امر کامل نیست.

کدام بیت مثنوی و دیوان غزلیات نظر شما را بیشتر جلب کرده است؟

البته احوال متغیر آدمی در انتخاب این ابیات متفاوت است و نمی‌شود به‌طور قاطع و برای هر زمان بیتی انتخاب کرد ولی این بیت مثنوی بیشتر به کار می‌آید که تو به دوردست‌ها نگاه کن و کار خودت را انجام بده:

هین بگو که ناطقه جو می‌کَنَد

تا به قرنی بعدِ ما آبی رسد

و این بیت غزلیات:

تو مگو همه به جنگ‌اند و ز صلح من چه آید؟

تو یکی نِه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز

منبع: ایبنا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612