کد خبر:48212
پ
محمدعلی موحد

به مناسبت صد و دومین سالروز تولد استاد محمد علی موحد

دو هفته قبل از نمایشگاه کتاب، نشر هرمس چاپ جدیدی از مثنوی معنوی اثر جاودانه جلال‌الدین محمد بلخی به تصحیح محمد علی موحد منتشر کرد، در قطع جیبی و در قالب ۶ جلد.

میراث مکتوب- دو هفته قبل از نمایشگاه کتاب، نشر هرمس چاپ جدیدی از مثنوی معنوی اثر جاودانه جلال‎‌الدین محمد بلخی به تصحیح محمد علی موحد منتشر کرد، در قطع جیبی و در قالب ۶ جلد.

استاد موحد در مقدمه کوتاهی بر این چاپ نوشته:

«مثنوی معنوی به تصحیح این جانب از سوی مولاناپژوهان در داخل و خارج کشور با حسن قبول تلقی گردید و تا کنون به چاپ پنجم رسیده است. آن چاپ با مقدمه مفصلی زاید بر یکصد صفحه، که همه دگرسانی‌های نسخه‌های مورد مراجعه مصحح دقیقاً در پاورقی صفحات قید شده است، بیشتر باب طبع محققانی است که اهل تخصص و تفحص‌اند. و از همین‌رو ناشر محترم بر آن بود که چاپ ساده‌تری نیز برای استفاده قشر وسیع‌تر علاقه‌مندان مولانا فراهم کند. این چاپ که امروز با قطع و شکل متفاوت و وزن سبک‌تر و دستیاب‌تر و بهای مناسب‌تر عرضه می‌شود، جامع همه محسنات و مزایای چاپ‌های سابق است، اعم از فاصله‌گذاری‌ها، علائم سجاوندی، اعراب‌گذاری عبارات تازی و غیره- به جز مقدمه و پاورقی‌ها که در بالا یاد کردیم- و امید که مورد پسند و استقبال عموم مثنوی‌خوانان قرار گیرد» (محمد علی موحد، اول اسفند ۱۴۰۳)

استاد موحد این سطور را در ۱۰۱ سالگی نگاشته و امروز وارد صد و دومین سال حیات پربار و ارزشمند خود می‌شود.

از اواخر خرداد ۱۴۰۲ مطالعه منظم و تدریجی مثنوی معنوی مولانا را شروع کردم، آرزویی که از نوجوانی در سر می‌پرواندم و چند بار هم دست به کار شدم، اما هر بار تا اواخر دفتر اول بیشتر پیش نرفتم. این بار یک ماهی می‌شد که خوانش شاهنامه تمام شده بود. عزم خود را جزم کردم که سراغ این بزرگترین کتاب عرفانی در زبان فارسی بروم. چند ماه قبل از دوست عزیزی کتاب دو جلدی قشنگ و فیروزه‌ای رنگ در قاب مثنوی معنوی با تصحیح استاد موحد را هدیه گرفته بودم. مجلدات شرح کامل مثنوی اثر گرانسنگ استاد کریم زمانی را هم از دوست دیگری امانت گرفتم و تصمیم گرفتم در طول شبانه-روز هر زمان که فرصت شد، چند بیت از مثنوی بخوانم. حالا به بیت ۲۸۵۰ از دفتر ششم رسیده‌‎ام، میانه داستان قورباغه و موش. گر عمری باشد و مجالی، این کتاب مستطاب تا آخر تابستان به پایان می‌رسد.

پیش‌تر مقدمه مفصل و عالمانه استاد موحد بر کتاب را خوانده بودم. استاد در این مقدمه صد صفحه‌ای مبانی و روش کار خود را توضیح داده و نوشته که چرا بعد از تصحیح ارزشمند استاد نیکلسون و دیگران بار دیگر دست به تصحیح مثنوی زده. به عنوان خواننده نابلدی که تا میانه دفتر ششم، خط به خط از روی تصحیح استاد موحد خوانده‌ام و برای درک لغات و تعبیرهای دشوار یا اشارات قرآنی به شرح استاد زمانی که مبتنی بر تصحیح نیکلسون است، مراجعه کرده‌ام، تا اینجای کار تفاوت فاحشی میان این دو ندیدم، جز اینکه تصحیح استاد موحد برخی ابیات بیشتری از تصحیح نیکلسون دارد. لابد اهل فن و صاحبنظر تفاوت‌های بیشتری میان این دو تصحیح می‌بینند.

مثنوی معنوی با تصحیح استاد موحد، غیر از اعراب‌گذاری عبارات عربی، علائم سجاوندی و فاصله‌گذاری هم دارد و این کار خوانش را برای مخاطب غیرآشنا راحت می‌کند، ضمن آنکه در حاشیه به تفاوت‌های نسخه‌بدل‌ها و ثبت‎های متفاوت اشاره شده، اطلاعاتی که برای متخصصان و پژوهشگران ضروری است. به طور خلاصه این تصحیح مثل سایر تصحیح‌‎های استاد موحد نمونه کاری عالمانه، دقیق و پرزحمت است.

به هر حال استاد موحد از جوانی دستی در تصحیح متون کهن داشته و همه علاقه‌مندان با آثار تصحیحی او آشنا هستند. البته کمتر کسی تصحیح او از «حدیقه الحقیقه» نوشته شیخ احمد جام (ژنده پیل) را که زیر نظر استاد فقید احسان یارشاطر منتشر شده، به خاطر دارد و عمده علاقه‎‌مندان به استاد موحد در زمینه تصحیح او را با تصحیح «مقالات شمس تبریزی» می‌شناسند که انصافاً کاری کارستان است و چنان که بسیاری گفته‌اند و نوشته‌اند، استاد موحد با این کار گامی بلند در زمینه معرفی شمس تبریزی برداشت و به بسیاری از افسانه‌ها و تردیدها راجع به او پایان داد. به خصوص که استاد موحد یک تک‌نگاری خواندنی و درخشان هم راجع به شمس تبریزی نوشت و منتشر کرد.

همچنین در زمینه تصحیح باید از تصحیح سلوک الملوک نوشته فضل‌الله روزبهان خنجی و ابتدانامه نوشته محمد بن محمد سلطان ولد فرزند مولانا و تصحیح رساله در مناقب خداوندگار نوشته فریدون بن احمد سپهسالار یاد کرد.

این مختصر مجال پرداختن به باقی آثار تالیفی و ترجمه‌ای ارزشمند استاد موحد در حوزه‌های متنوع حقوق، تاریخ اسلام، تاریخ معاصر، ادبیات و عرفان نیست و این یادداشت را با ذکر نکته‌ای درباب خود او به پایان می‌برم.

دبیرستان که بودم، در درس ادبیات با تعبیر «اوتاد» آشنا شدم. “اوتاد” اصطلاحی قرآنی‌ست و در لغت جمع “وتد” به معنای “میخ” است. در سوره نباء، آیه ۷ آمده ” والجبال اوتادا” یعنی “و کوه‌ها را میخ‌هایی”. مفسران با توجه به پس و پیش این آیه کوتاه گفته‌اند مراد آن است که کوه‌ها چون میخ‌هایی زمین را نگه می‌دارند.

باز مفسرانی بر مبنای همین تفسیر گفته‌اند برخی انسان‌ها در جهان مثل اوتاد هستند، یعنی همچون کوه‌هایی استوار برای پابرجایی زمین و زمان. آنها دوستان و محبوبان خدا هستند و حضورشان عامل و علتی است برای حفظ جهان و جلوگیری از نابودی آن. در تفکر سنتی دینی، جهان هیچ‌گاه از اوتاد خالی نمی‌شود. آنها در هر زمانه‌ای در گوشه و کنار جهان حضور دارند و ضامن بقای عالم و آدم هستند.

کاری به دلالت‌ها و لوازم دینی و قدسی این تعبیر ندارم‌. اما فکر می‌کنم “اوتاد” فرزانگانی هستند که حضورشان امیدبخش و معنادهنده به زندگی دیگران است. جهان‌هایی بنشسته در گوشه‌ای که بی‌ادعا و با پشتکاری مثال‌زدنی مشغول کار و کوشش‌اند و سرد و گرم روزگار آنها را از حرکت و پویایی باز نمی‌دارد. چراغ‌هایی روشنی‌بخش که دلیل راه و راهنمای سرگشتگان‌اند.

با این توصیفات فکر می‌کنم بی‌تردید استاد محمد علی موحد در روزگار ما از “اوتاد” است. او چراغ راه است، راهنما و دلیل امید است. در روزها و شب‌هایی که آدمی دلش می‌گیرد، به هزار دلیل و بهانه، افسرده می‌شود، خسته می‌شود، گم‌گشته می‌شود، سرگشته می‌شود و ناامید، نام محمد علی موحد و یادش موجب دلگرمی است. استاد موحد از ستون‌های زمین است، انسانی که به زندگی خودش و دیگران انگیزه و معنا می‌دهد. در روز تولد صد و دو سالگی او دوست دارم این بیت از مولانا در ترجیعات را برای او و خطاب به او بخوانم:

جانت بمانا تا ابد ای چشم ما روشن به تو

ای شاد و راد و مؤتلف جان دو صد چون من به تو

* با سپاس از دوست عکاسم امیر جدیدی بابت عکس‌های ناب و کمتر دیده شده از استاد موحد

محسن آزموده

منبع: ایبنا

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612