میراث مکتوب- پس از شاعر طراز اول، شاعر طراز دوم و شاعر طراز سوم پیش رفتند و پس از تعظیم، قصاید خود را که مضمون آنها مشابه با قصیدهٔ نخستین بود و از صدر تا ذیل جنبهٔ مدح و تمّلق شاه را داشت با صدای بلند میخوانند.
پس از این قصیدهخوانی، وزیراعظم یا صدراعظم با لباس تمام رسمی سلام، چکمههای سرخرنگ و عمامهٔ سفیدرنگ پیش میرود و سه بار به قبلهٔ عالم تعظیم میکند به طوری که کف دستهای او به زانوهایش میرسد و بعد راست میایستد و نطق غرائی در باب تبریک عيد نوروز و نیایش برای عظمت و قدرت شاه را که قبلاً آماده کرده است با صدای بلند میخواند.
آنگاه گفتگوی تشریفاتی میان شاه و او آغاز میشود، شاه میپرسد: «خوب وضع چگونه است؟»
صدراعظم در حالی که سری فرود میآورد پاسخ میدهد: «از هر جهت خوب و عالی است خاطر قبلهٔ عالم کاملاً آسوده باشد».
شاه دوباره میپرسد: «وضع کارمندان و مستخدمين من چطور است آیا به وظایف خود عمل میکنند؟»
صدراعظم پاسخ میدهد: «وضع آنها خوب است و مستخدمينِ نمونه و وظیفهشناسی هستند»،
شاه به سئوالات خود ادامه میدهد: «وضع محصول چطور است؟ نان فراوان و خوبست؟»
و صدراعظم در آن قحطی و گرانی فوقالعادهٔ نان جواب میدهد: «قربان انبارها لبریز از گندم است و نان هرگز تا این اندازه ارزان نبوده است.»!
شاه باز هم سئوال میکند: «صلح و امنیت چطور است؟»
و صدراعظم باز هم سر فرو میآورد و چاپلوسانه میگوید: «به اقبال قبلهٔ عالم: دشمنان همه سرکوب شدهاند و هیچیک یارای مخالفت ندارند، صلح و امنیت نه فقط در ایران بلکه در همهٔ جهان برقرار است.»
این پرسش و پاسخی است که میان شاه و صدراعظم رد و بدل میشود.
البته صدراعظم باید از خجالت آب شود به زمین فرو رود زیرا تمام پاسخهای او به شاه دروغ و کذب محض بوده است.
در هر حال صدراعظم اجازه مرخصی میگیرد و از جلوی تخت مرمر کنار میرود و شاه قلیان را که در دست دارد زمین میگذارد و این نشانهٔ آن است که مراسم سلام پایان پذیرفته است. (بروگش، 1367: ج2، 624)
مأخذ: بروگش، هینریش. 1367. سفری به دربار سلطان صاحبقران (2 جلدی). ترجمهٔ مهندس کردبچه. تهران: انتشارات اطلاعات