کد خبر:46734
پ
خیام ۲
رباعیات خیام - 6

«این سفله‌جهان، به کس نمانَد باقی»

خیام در رباعی «آن‌ها که کهن بُوَند و آن‌ها که نُوَند/ هریک به مراد خویش لَختی بدُوَند…» به دنبال متنبه کردن انسان است تا فلسفه زندگی را جست‌وجو کند.

میراث مکتوب- رباعی مدِنظر در ششمین شنبه‌های خیامی، از جمله رباعی‌هایی است که انتساب آن به حکیم عمر خیام از اعتبار بالایی برخوردار است. این رباعی نیز بی‌اهمیتی و بی‌وفایی روزگار را نشان می‌دهد. زودگذر بودن دنیا، سفله بودن جهان هستی، کهنه و نو شدن جهان هستی و به کس نماندن روزگار از مؤلفه‌هایی است که در این رباعی ساری و جاری است:

«آن‌ها که کهن بُوَند و آن‌ها که نُوَند

هریک به مراد خویش لَختی بدُوَند

این سفله‌جهان، به کس نمانَد باقی

رفتند و رویم و دیگر آیند و روَند»

مصراع چهارم این رباعی از چهار فعل تشکیل شده است که تفکر غالب در رباعی‌های خیام، مفهوم همین چهار فعلی است که در مصراع چهارم آمده است. رفتند و برویم و می‌آیند و می‌روند. تصویری از جاده‌ای در این مصراع نمایان می‌شود که گروهی می‌آیند و گروهی می‌روند و همچنان این آمدن و رفتن تکرار می‌شود و هیچی از هیچ‌کدام باقی نخواهد ماند.

واژه‌هایی مانند «کهنه»، «نو»، «لختی»، «سفله جهان» و «رفتند و رویم و…» از اصلی‌ترین واژه‌هایی است که بار معنایی این مفاهیم را بر عهده دارد. در کارزار این رباعی این واژه‌ها هستند که نقش اصلی ایفا می‌کنند و بار اصلی معنا را حمل می‌کنند. در این رباعی مرگ و نیستی گوشزد می‌شود. ناپایداری زندگی نقشی بزرگ در تصویر این رباعی دارد.

«بُوَند» در مصراع اول «باشند» است که در آثار فارسی کهن ما بسیار استفاده شده است. مانند «چون این‌ها بسیار بُوَند و کوچک بُوَند و اندر گرد وی بُوَند» (ابن سینا، کتاب دانشنامه علایی به نقل از میرافضلی، ص ۱۸۱).

افزون بر این‌که کهنه و نو در این رباعی نوعی تفکر قدیم و حادث را به ذهن متبادر می‌کند، واژه «دیگر» در این رباعی می‌تواند حامل دو معنا باشد: معنای اول، از این پس و از این به بعد و معنای دوم، به معنای بقیه و دیگران هم می‌تواند باشد (همان: ۱۸۲). همین معنا از واژه «دیگر» در تاریخ سیستان نیز دیده می‌شود «بسیار مردم بکشتند و دیگر، گریزان گشتند» (تاریخ سیستان به نقل از میرافضلی، ص ۱۸۲).

این مرگ‌اندیشی در این رباعی خیام، همچون دیگر رباعی‌های وی راهی به پوچ‌انگاری نهلیستی ندارد، بلکه بیشتر انسان را متنبه می‌کند تا فلسفه زندگی را جست‌وجو کند. اگر بر اساس محتوای رباعی‌های خیام پیش برویم، این رباعی سرآغاز اندیشه خیامی است که به مرگ و زندگی اندیشیده است. مرگ حقیقتی محتوم و گریزناپذیر است. از دیدگاه خیام این مرگ است که حقیقتی ازلی-ابدی دارد. در بطن این رباعی، مفهومِ «کل نفس ذائقه الموت» نهفته است و این رباعی به زیبایی این آیه را از گونه دیگری تفسیر کرده است. در همین رابطه فردوسی نیز می‌فرماید: «ز مادر، همه مرگ را زاده‌ایم».

درباره اصالت این رباعی، همین بس که سندی در روزگار خودِ خیام این رباعی را به خیام نسبت داده است. شادانی نیشابوری علاوه بر آنکه رباعی را در کتاب گنج الگنج یا دستور الملوک آورده، مصراع دومش را در رباعی دیگری که به احتمال زیاد سروده خود اوست، تضمین کرده است:

«بحری است فکر که معبرش نیست پدید

هرگز کس از آن راه به منزل نرسید

هرکس به مراد خویش لختی بدوید

شد غرقه به آخر، ارچه بسیار تپید» (میرافضلی، ۱۳۹۸: ۱۸۰)

در کتاب ارزشمند «رباعیات خیام و خیامانه‌های پارسی» منبع این رباعی خیام را مجموعه نظم و نثر ۷۵۰ قمری، گنج الگنج ۵۰۸ قمری، نزهه‌المجالس سده هفتم قمری و طربخانه ۸۶۷ قمری گزارش داده‌است. همین منابع دستِ اول و تفکر غالب در این رباعی و گزارش شادانی نیشابوری از پراهمیت‌ترین دلایلی است که رباعی را می‌توان به خیام نسبت داد.

بی‌وفایی دنیا و عروس هزارداماد بودنِ او و برای کس نماندن که مفهوم اصلی این رباعی است، در دیگر رباعی‌های خیام نیز ساری و جاری است. از جمله رباعی زیر که مترادف همین برداشت و مفهوم است.

«این کهنه رباط را که عالم نام است

آرامگه ابلق صبح و شام است

بزمی ست که وامانده صد جمشید است

گوری ست که خوابگاه صد بهرام است»

این ناپایداری دنیا و بی‌وفایی وی در کنار خوش‌باشی و لذت‌جویی در دنیا که در جان و جهان رباعی‌های خیام مستتر است، باعث شهرت و آوازه شگفت وی شده است. این رباعی در کتاب رباعیات خیام با تصحیح فروغی و غنی با اندکی اختلاف گزارش شده است:

«آن‌ها که کهن شدند و این‌ها که نواند

هر کس به مراد خویش یک تک بدوند

این کهنه‌جهان به کس نماند باقی

رفتند و رویم دیگر آیند و روند»

منتهی ضبطی که از این رباعی در کتاب «رباعیات خیام و خیامانه‌های پارسی» شده است، اصیل‌تر و معتبرتر از ضبط فروغی و غنی است؛ زیراکه اگر با تطابق افعال در این رباعی دقت شود و بررسی کنیم، این «کهن بُوَند» با فضای کلی رباعی سازگارتر از «کهن شدند» است.

رباعیات خیامی

‌بشیر علوی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبی

منبع: ایبنا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612