میراث مکتوب- همزمان با نکوداشت یکمین سال درگذشت استاد ایرج افشار که ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ در جایگاه مرکز پژوهشی فرهنگیان یزد برگزار شد، کتابچهای به کوشش این جانب در شمارگان کم در دسترس دوستداران او و هموندان آن همایش گذاشته شد که به دلیل شتابی که در کار رساندن آن به همایش بود، برخی نادرستیها بدان راه یافته بود.
اینک در آستانۀ سیزدهمین سال نبود استاد افشار، آن کتابک با بازبینی و نگرشی دوباره و افزودن سه بخش تازه با عنوانهای «یادداشتهای استاد»، «گفتارها» که برگزیدهای از گفتارها و گفتوگوهای نویسنده دربارۀ استاد افشار است و «چند نکوداشت» که اشاره به همایشهایی است که نویسنده در آن حضور داشته، به دلیل در دسترس نبودن آنها با بازبینی و ویرایش به چاپ نوین سپرده میشود. باشد که این کتابچه اندکی توانسته باشد بازگویندۀ تلاشهای او در بازتاباندن پژوهشهای او به ویژه در زمینۀ یزدشناسی باشد.
از بزرگان عرصۀ تحقیق و پژوهش در ایران و جهان، استاد ایرج افشار یزدی است که در ۱۶ مهر ۱۳۰۴ ش در تهران به دنیا آمد. وی فرزند دکتر محمود افشار یزدی از نویسندگان بنام و صاحب و مدیر مجلّۀ آینده است. ایرج افشار بعد از اینکه تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند، کارشناسی حقوق از دانشگاه تهران گرفت، یک سالی را به دعوت دانشگاه هاروارد مقیم آنجا شد و کتابهای زبانهای شرقی آنجا را فهرست کرد. از همان وقت علاقه به گردآوری و تحقیق دربارۀ آثار تاریخی یزد (زادگاه پدری) در وی پیدا شد. بارها به یزد آمد و از خلال این سفرها چیزی حدود ۱۵ عنوان کتاب و ۱۲۵ مقاله دربارۀ یزد، تالیف، تحقیق، تصحیح و گردآوری کرد که معروفترین کتاب هدف کتاب «یادگارهای یزد» در دو جلد و سه دفتر است که جلد یک آن ویژۀ شهرستانهای استان یزد دارد و جلد دو ویژۀ شهرستان یزد دارد.
دیگر کتابهای وی درباره یزد عبارتند از: «یزدنامه»، «واژهنامۀ یزدی»، «دیوان وحشی بافقی»، «دیوان شرفالدین علی یزدی»، «منشآت»، «جامع جعفری» که تاریخ یزد در عصر قاجاری و زند است، «تاریخ یزد» تالیف جعفری که قرن نهم است، «تاریخ جدید یزد» تالیف کاتب یزدی آن هم قرن نهم است؛ وی را از پرکارترین دانشمندان سدۀ اخیر ایران میشناسند. چندین هزار برگ حاصل کار وی است، کتابهای زیادی در زمینههای مختلف درباره شهرهای مختلف ایران، کاشان و شهرهای دیگر کار کرده است.
فهرست آثار وی خودش یک کتاب عظیمی است. او سالها کتابدار دانشکدۀ حقوق بودند، بعد از آن ده سال رئیس کتابخانۀ دانشسرای عالی تهران شد، سپس رئیس کتابخانۀ ملّی تهران، رئیس ادارۀ انتشارات و روابط عمومی کتابخانۀ دانشگاه تهران و یکی از جنبههای پرکاری وی، مدیریّت مجلّههای گوناگون از جمله: راهنمای کتاب، آینده که نخست برای پدرشان بود، نشریۀ انجمن کتاب و نشریات زیادی از جمله دورۀ ۳۱ سالۀ فرهنگ ایران زمین بود. وی دبیر انجمن کتاب در گروه کتابشناسی ایران، عضو انجمن فلسفه و علوم انسانی، عضو علوم انسانی کمیتۀ کتابداری کمیسیون ملّی یونسکو در ایران و متصدّی بنگاه ترجمه و نشر کتاب بود.
استاد ایرج افشار آثار بسیار زیادی دارد، سفرهایش را در یک کتابی به نام «گلگشت» جمعآوری کرد. کتابی دارد به نام «سواد و بیاض» و کتاب دیگری به نام «بیاض سفر» که آن هم حاصل سفرهای مطالعاتی – تحقیقاتی وی در ایران و جهان است. کتاب «ابونصر فارابی»، «۱۵ گفتار دربارۀ مجتبی مینوی»، «۴۰ سال تاریخ ایران در دورۀ پادشاهی ناصرالدین شاه، «زبان فارسی در آذربایجان»، «راهنمای تحقیقات ایرانی»، «فهرست ۱۰ ساله کتابهای ایران»، «کتابداری» ۱۰ جلد، یکی از آثار ماندگار وی که تاکنون ۱۱ جلد از آن چاپ شده و قرار است بعد از این هم چاپ شود، کار بسیار عظیمی است به نام «فهرست مقالات فارسی» که مهمترین نشریات ایران را فهرست آن را بیرون آوردهاند. «کتابهای ایران»، «فهرست مقالات حقوقی»، «نثر فارسی»، «قباله تاریخ» که تاکنون چهار جلدش چاپ شده است، «یزدنامه» که دو جلد چاپ شده است، فهرست نسخههای خطّی کتابخانۀ ملّی ملک که همکاری داشتند، «اسکندرنامه»، «تاریخ کاشان» از ضرابی، «خاطرات و اسناد ظهیرالدوله»، «روزنامۀ اخبار مشروطیت»، «ذخیرۀ خوارزمشاهی»، «عالم آرای شاه طهماسب»، «مقالات تقیزاده» در ۱۰ جلد، «خاطرات ممتحنالدوله» و صدها کتاب دیگر که وقتی انسان به فهرست آثار ایرج افشار نگاه میکند، باور نمیکند که اینها را یک تن انجام داده است. در سفر هم به تصحیح کتاب میپرداخت.
وی با این همه پرکاری هیچ گاه دست از کار تألیف و تصحیح برنداشتند. صدها مقاله به قلم افشار در نشریات کشور چاپ شده است و سرانجام در اسفند سال ۱۳۸۹ ش رخت از این جهان بربست. وی در تهران، در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شدند؛ یادشان گرامی باد.
پژوهش های یزدشناسی استاد ایرج افشار
استاد ایرج افشار در خانواده یزدی دکتر محمود افشار یزدی و نصرت برازنده به دنیا آمد. هماره و از کودکی در بیشتر سفرهایی که پدر به یزد داشت، همراه وی راهی این شهر تاریخی میشد و خود نیز بعدها همسری یزدی گرفت.
عشق و علاقهای که او به زادگاه پدریاش داشت تا واپسین دم زندگانی در جانش شعله میکشید. هر ساله و در گذر سفرهایی که به جنوب و شرق ایران داشت، از یزد میگذشت و چند روزی را در این دیار میماند. انگار هر چه بیشتر این شهر را میدید، باز هم کم بود؛ و دهها بار به مسجد جامع و مسجد امیر چخماق و گنبد شیخ جنید توران پشت و باغ دولت آباد و دهها اثر تاریخی دیگر یزد سر زده بود و انگار هربار چیزهایی نو را در آنها مییافت. همیشه مهمانهای خود را از سراسر ایران و جهان از یزد میگذراند تا به داشتن چنین شهری که زادگاه پدر و نیاکانش بود، در نزد دوستان خود ببالد.
ایرج افشار در این سفرها سه بار همراه مهمانان خود ازکتابخانه بزرگ وزیری یزد بازدید کرده است. نخستین بازدید در ۱۶ فروردین ۱۳۳۸ بود که در یاداشت خود در دفتر یادبود کتابخانه با نثر زیبای خود چنین مینگارد: «فیض دیدارمسجد جامع یزد و مرمت های تازه آنکه به همت عالم نبیل و سید جلیل، روحانی بزرگوار اعز اکرام جناب آقای وزیری انجام شده است و هم چنین بازدید کتابخانه مسجد که باز با مکرمت ایشان بنیاد گرفته مرا که فرزندی از این مرز و بوم هستم و زادگاه پدری من یزد است، بر آن می دارد که توفیق چنین خدمات را برای عامه مسلمین از درگاه خداوند باری تعالی مسئلت کنم. اگر بنیاد این مسجد قدیم است، آثار جدید آن نیز در خور تمجید وتحسین است واین همه از یمن اخلاق و کرامات جناب آقای وزیری است.»
در دومین بازدید به تاریخ ۰۸/۰۵/۱۳۴۲ چنین مینویسد: «باز فرصتی بدست آمد که از مسجد جامع کبیر یزد دیداری تازه کنم و چشمم به کارهای ارجمند جناب عالم نبیل و سید جلیل آقای سید علی محمدوزیری سلمه الله تعالی روشن شود در این سفر دوست ارجمند آقای دکتر اصغر مهدوی وآقای حبیبی به همراه بودند. جناب آقای حبیب یغمایی نیز بود و یک ساعت قبل به کرمان تشریف بردند…» سومین بازدید هم به تاریخ ۰۵/۰۱/۱۳۵۲ است.
استاد افشار در تاریخ ۲۹/۱۰/۱۳۸۰ همراه با آقای دکتر شفیعی کدکنی که به یزد آمده بودند، بازدیدی از بنیاد ریحانه داشتند، جملهای کوتاه در سرآغاز یاداشت آن دیده میشود که باز گویای دلبستگی او به شهر یزد است: «تجدید دیدار از شهر خاندانی خود در این سفر که مفتخر به هم صحبتی دوست دانشمند گرامی آقای دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی، برایم بیش از آنچه تصور شود دلپذیر بود.
این شور و شوق به شهر یزد در تک تک پژوهشهای برجای مانده از استاد افشار دیده میشود.
نخستین اثر تالیفی وی در باره یزد دوره جامع و ارزشمند یادگارهای یزداست که در دو جلد وسه دفتر فراهم شده و حاصل سفرهای دهگانه او در سالهای مختلف به این شهر باستانی است و اگر نبود این دلبستگی شاید این کار به سرانجامی این چنین شکوهمند نمیرسید. همو در دیباچه نخستین این دفتر ماندگار چنین میآورد: «و من آمادگی و سر آن دارم که برای خاک یزد این خدمت را به شوق و حوصله به سرانجام برسانم، صحاری خار زار و ریگ ناک و کم آب و شوره زارش را در نوردم و آنچه به چشم میآید واز عهد باستان یا کهنه یادگاری ارجمند است بر صفحه کاغذ بیاورم و با ضمیمه ساختن عکس و نقشه، کاری بپردازم که پس از یغما گری هایی که در آینده از دست سوداگران و کارگزاران ویرانگر آنان و به گزند باد و باران های آسمانی بر سر آنها خواهد آمد، لااقل نمودی و نمایی از آن همه هنر و تاریخ به صورت حرف و رقم و عکس ماندگار باشد و به یادگار بماند.» (ص ۱-۲)
افشار نگارش این اثر را مبتنی بر چهار پایه مهم میداند، «یکی ذوق و شوق در شناخت جایگاهی که مادر مهربان و پدر ارجمندم از آن جایند و طبعاً دلبستگیهای نهانی به آن ناحیت دارم… دو دیگر ذهن نسبتاً آمادهای که راجع به ابنیه و آثار یزد داشتم. اطلاعات من در این موضوع ناشی از روایات و اقوال و یزدیهای دیگر و مبتنی بر چند کتابی است که از آثار قدما در باره آنجا به چاپ رسانیدهام. سه دیگر مهربانی و بردباری بیش از اندازه همسر ارجمندم (که خود از آن خاک پاک است) و نیز چهار فرزند دلبندم در برابر غیبتهای متوالی و بیابان گردیها و دوریهای مکررم.
و بالاخره پایمردی برادرانه دوست نازنین یکدلم منوچهر ستوده در سفرهای متعدد که همواره آموزندگی و نیرو بخشی به همراه داشته و این کتاب تقریباً فراهم شده و پرورده یاری و یاوری آن رهنورد ستوده خصال است.» (همان: ۲-۳)
و آن گاه در آغاز دفتر دوم، شرح این عاشقی و دلبستگی را به گونهای دیگر میدهد و مینویسد: «کشش و ذوق مطالعه در تاریخ یزد و باز شناسی آثار پهنه کویری آن و کوششی که در این راه کردهام از نوع علقه طبیعی هر کس به زاد وبوم پدر و مادری است به قول بابا افضل مرقی کاشی:
بگذر ز ولایتی که آن زان تو نیست / زان درد مده نشان که در جان تو نیست
از بی خردی بود که با جوهریان / لاف از گهری زنی که در کان تو نیست
دومین کار تالیفی که نشان از کوششهای ۴۰ ساله وی در راه گردآوری آن میدهد، واژهنامه یزدی است. این نکته از آنجا برجستگی ویژه ای دارد که خود در دیباچه کتاب مینویسد که پدرم «فرزندان خودرا از کودکی پرهیز میداد از اینکه به لهجه و آوای یزدی حرف بزنند» (ص شانزده)
وی مینویسد جرقه این کار را مقالات صادق هدایت مندرج در مجله سخن در ذهن او زده است، اما به صورت جدی از سال ۱۳۲۹ به گردآوری واژههای یزدی دست زده است و در این راه از کمک و یاری بسیاری از یزدیان بهره برده است.
سومین کار تالیفی تحقیقی وی درباره یزد، گردآوری و تدوین دوره سه جلدی یزد نامه است که در بردارنده تمامی گفتارهای خود در باره یزد و گلچینی از گفتارهای کهنه و نو دیگران در موضوع های گوناگون یزد اعم از تاریخ، جغرافیا، ادبیات، باستانشناسی، هنر، فرهنگ، روز نامهنگاری و غیره است و اگر بیگمان خانواده واقف این مجموعه یعنی دکتر محمد طاهری یاری بیشتری میکردند. اکنون حدّاقل شاهد چاپ پنج جلد از این اثر بودیم.
در ضرورت چنین کاری ایرج افشار در دیباچه کتاب مینویسد: «استاد افشار در مدت ۶۰ سالی که به صورت جدی در کار پژوهشهای ایران شناسی بوده است، آثار زیادی را در حوزة تاریخ، فرهنگ و ادب یزد، تصحیح، گردآوری و تألیف نمود که فهرست دراز دامنی را دربر میگیرد. از اینرو برای پرهیز از اینکار از ذکر انبوه مقالات یزد شناسی اوبویژه در دوره فرهنگ ایران زمین و یزد نامه که بنابر فهرست چاپکردهها به ۱۲۵ مقاله میرسد و نیز بخشی از آثار او که درباره یزد است، مانند: سواد و بیاض، بیاض سفر، گلگشت در وطن، دورة ۱۸ جلدی ناموارة دکتر محمود افشار یزدی و غیره چشم پوشی شد. و در اینجا تنها به ذکر آثاری پرداخته می شود که یا دربارة یزد و یا تألیف یزدیهاست. این فهرست به ترتیب الفبای نام کتاب سامان یافته است:
تاریخ جدید یزد: احمدبن حسین بن علی کاتب یزدی، به کوشش ایرج افشار، تهران: امیرکبیر، ویرایش دوم (چاپ سوم)، ۱۳۸۶.( چاپ نخست، ۱۳۴۵)
تاریخ یزد: جعفربن محمدبن حسن جعفری، به کوشش ایرج افشار، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم ،۱۳۴۳.( چاپ نخست، ۱۳۳۸)
جامع الخیرات، سید رکن الدین حسینی یزدی، به کوشش ایرج افشار و محمدتقی دانش پژوه، تهران: فرهنگ ایران زمین، ۱۳۴۹.( چاپ دوم در یادگارهای یزد.چاپ سوم، در دست چاپ)
جامع جعفری، تاریخ یزد در دوران نادری، زندی و عصر سلطنت فتحعلی شاه، محمدجعفربن محمد حسین نائینی، به کوشش ایرج افشار، تهران: انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳.
جامع مفیدی: محمد مفید مستوفی بافقی، به کوشش ایرج افشار، تهران: اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۵، ۳جلد.(چاپ نخست، ۱۳۴۰-۱۳۴۳)
دیوان کامل شمسالدین محمّد وحشی بافقی، با مقدمه و کوشش ایرج افشار، تهران: امیرکبیر ،۱۳۳۵.
سعادت نامه یا روزنامة غزوات هندوستان، غیاث¬الدین علی یزدی، به کوشش ایرج افشار، تهران، میراث مکتوب ،۱۳۷۹.
فرّخنامه: ابوبکر مطهربن محمد جمالی یزدی، به کوشش ایرج افشار، تهران: امیرکبیر، چاپ دوم ،۱۳۸۶( چاپ نخست ،۱۳۴۶).
منشآت: شرف الدین علی یزدی، به کوشش ایرج افشار و محمدرضا ابوئی مهریزی، تهران: ثریا، ۱۳۸۸.
منظومات: شرفالدین علی یزدی، به کوشش ایرج افشار، تهران: ثریا، ۱۳۸۶.
و اژهنامة یزدی: ایرج افشار، به کوشش محمدرضا محمدی، یزد: اندیشمندان یزد، ویرایش دوم (چاپ سوم) ۱۳۹۰. (چاپ نخست ،۱۳۶۹)
یادگارهای یزد: ایرج افشار، یزد: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و خانة کتاب یزد، چاپ دوم، ۱۳۷۴، ۳جلد (چاپ نخست، ۱۳۵۴-۱۳۴۷).
یزد در اسناد امین الضرب (سالهای ۱۲۸۸-۱۳۳۰ قمری)، به کوشش ایرج افشار و اصغر مهدوی، تهران: طلایه، ۱۳۸۰.
یزدنامه، یزدنما، کتابشناسی…: ایرج افشار، تهران: فرهنگ ایران زمین، ۱۳۷۱-۱۳۷۷، ۲ جلد. (جلد سوم در دست چاپ)
کتاب «یزدشناس نامور؛ زندگی آثار و خدمات استاد ایرج افشار» نوشته حسین مسرت با دو نوشته آغاز میشود: مردِ مردان یزد: دکتر عبدالحسین جلالیان، زندگی، آثار و خدمات استاد ایرج افشار بهویژه به یزد. سپس در بخش پیوستهایادداشتهای استاد، نامۀ استاد افشار دربارۀ ویرایش دوم تذکرۀ میکده، نامۀ استاد افشار دربارۀ ویرایش یکم یزد، یادگار تاریخ و یادگار مسرّت آمده است.
سپس در بخش گفتارها آیین یادبود استاد ایرج افشار در تهران، ایرج افشار برای یزدیها چهرهای آشناست، ایرج افشار، شناسنامهای آبرومند برای یزدیها، ایرج افشار، نماد یک ایرانشناس سختکوش و هوشمند، بیانیه پایانی نخستین همایش یزد شناسی نکوداشت استاد ایرج افشار، پژوهشهای یزدشناسی استاد ایرج افشار، حقی که استاد ایرج افشار بر گردنم دارد، خیابان استاد افشار در تهران، زمستان کژ مدار، سخن سردبیر ویژهنامه، گزارش خدمات استاد ایرج افشار به استان یزد، گزارش کار ارج نامۀ ایرج افشار، لطفهای پنهانی استاد ایرج افشار، مرد خستگیناپذیر عرصۀ فرهنگ، یک خاطره و چند سخن دربارۀ استاد ایرج افشار آمده است.
چند نکوداشت نیز به آیین بزرگداشت استاد ایرج افشار دانشگاه تهران، ایرج افشار، گریزان از ارجگذاریها، گزارشی از برگزاری نخستین همایش یزدشناسی نکوداشت استاد ایرج افشار و نکوداشت استاد ایرج افشار پرداخته است. نگارهها بزرگمرد شریف نیز در پایان کتاب آمده است.
حسین مسرّت
منبع: ایبنا