در این وانفسای هجوم واژههای بیگانه از راه ترجمه آثار زبانهای دیگر و ورود واژهها و اصطلاحات علمی و فنی، نیاز شدیدی به ساخت واژههای نو احساس میشود و با توجه به این ویژگی زبان فارسی که زبانی ترکیبی است، میتواند الگوهایی را در اختیار استادان و فرهنگدوستان قرار دهد تا در آفرینش واژههای نو برای بیان مفاهیم تازه، به کمک آنها بشتابد.
دستیابی به این مهم، یکی از مواردی است که اجرای پژوهشی در زمینه دستورزبان و تلفیق نظر دستورنویسان و زبانشناسان را با وجود اختلاف نظرهایی که وجود دارد طلب می کند که با ارائه الگوهای نو و ابداع شده مولوی در آفرینش واژههای مرکب و ترکیبات بدیع، دری را به روی اهل فضل و ادب بگشاید تا به یاری آن، مرزهای زبان فارسی را به روی هجوم ورود واژههای بیگانه ببندند.
نرگس شیدایی مهمترین دلیل انتخاب این موضوع برای نگارش کتاب «واژهسازی در دفتر اول مثنوی معنوی» را رسیدن به آن مقامی عنوان کرده که مولانا میسراید «شد حواس و نطق با پایان ما / محو نور دانش سلطان ما» مولوی در مثنوی، سوای جنبههای عرفانی و ادبی، زبان بدیع و شگرفی را به کار میبرد و در سراسر مثنوی، انواع واژگان را برای بیان مفاهیم بلند عرفانی به کار میگیرد؛ حتی در بعضی موارد از خلاف آمد عادت کام میطلبد و دست به آفرینش واژههای مرکب و ترکیبات بدیع میزند که بیهمتا هستند.
بررسی همه این گونه واژگان در زبان مثنوی، به صرف زمان بسیاری نیاز دارد؛ اما در این کتاب کوشش شده است که مهمترین ویژگیهای زبانی انواع واژهها، ترکیبات و افعال جالب توجه در دفتر اول مثنوی معرفی شوند.
نگارنده در آغاز راه پرفراز و نشیب نگارش کتاب، استثناگویان در این راه گام نهاده و از این همه شور و شیدایی، انگشت حیرت گزان و سر تعجب در پیش تا خود گرفتار آن عشقی گشته که مولوی بر مسند درس با آن، کوه را به رقص و چالاکی وا میدارد؛ پس پای کوبان و دستافشان با گذر از خارخار وسوسهها، شریعتی عیان شده که در قالب الفاظی بس پرمعنا ریخته شده است.
این پژوهش کوتاه در بررسی انواع واژهها در دفتر اول مثنوی پس از استخراج بسیاری از واژهها و ترکیبات ابداعی مولوی انجام و در گروههای مختلفی طبقهبندی شده است.