میراث مکتوب- مراسم گرامیداشت نودمین زادروز حسن انوری، چهارشنبه، نهم اسفندماه 1402 در کتابخانۀ مرکزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد.
غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این مراسم با اشاره به برگزاری بزرگداشت استادان فرهنگستان که از آن به عنوان سنّت خوب یاد کرد، گفت: از سالهای دور نام استاد انوری را در پشت کتاب درسی دیده بودم. سالهای طولانیای در معاون پژوهشی و برنامهریزی مسئول کتابهای درسی بودم و سختی تألیف کتاب درسی برای دانشآموزان را لمس کردم و اهمیت کار ایشان را دانستم. از آن زمان احترام زیادی برای او قائل بودم و توفیق پیدا شد تا با عضویت او در فرهنگستان، محضر ایشان را از نزدیک درک کنم. در این ۲۰ سال که استاد انوری عضو پیوستۀ فرهنگستان است بر ارادت و احترام من به ایشان افزوده میشود.
عشق به ایران چتری گسترده در آثار انوری
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه با خواندن زندگینامۀ خودنوشت انوری با زندگی او بیشتر آشنا شده است، خاطرنشان کرد: در وجود دکتر انوری عشق به ایران موج میزند؛ سراسر زندگی ایشان علاقهمندی و عشق به ایران و فرهنگ ایران است که بهترین جلوۀ آن عشق به زبان فارسی است. ایشان به زبان فارسی عشق میورزد که رکن رکین هویت ملّی ما ایرانیهاست. عشق به ایران مثل چتری بر سر کارهای انوری گسترده شده است.
حداد عادل در ادامه گفت: استاد انوری آذربایجانی اصیل است که زبان مادریاش ترکی است، عاشق ایران و زبان فارسی است. وجود دکتر انوری برهانی است بر اینکه آذربایجان پارۀ تن ایران است و همیشه چنین خواهد بود. اینکه کسی به زبان مادری خود علاقه داشته باشد و به آذربایجانی بودنش افتخار کند اما همۀ وجودش عشق به ایران باشد، این مظهر بزرگان آذربایجان در تاریخ معاصر ما و تاریخ چندصدسالۀ آذربایجان است که زبان ترکی به این منطقه آمده است.
او در بخش دیگری از سخنان خود به تدوین «فرهنگ سخن» و ضرورت بهروز کردن فرهنگ پرداخت و گفت: دکتر انوری با همت و پشتکار به این نیاز پاسخ داد و آقای علمی در انتشارات سخن نیز پای کار ایستاد. روزی که فرهنگ سخن منتشر شد در هتل لاله جشن گرفتیم و واقعاً رویداد مهمی بود. باید به استاد انوری دستمریزاد بگوییم. کاری بهجا، درخور و بیسروصدا بود. اگر کار استاد انوری را دستگاههای دولتی مثل خودمان انجام میدادند یا هرگز نمیشد یا چندبرابر هزینه داشت و چندین برابر به درازا میکشید.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی همچنین دربارۀ خصوصیات اخلاقی استاد انوری اظهار کرد: ایشان کمسخن، فروتن و بیحاشیه است، صدبرابر آنکه سخن میگویند، گوش میکنند. وجودشان درسی است برای امثال من. وجودشان مایۀ مباهات است و پشتگرمی برای ماست. حضورشان در فرهنگستان باعث افتخار است و دعا میکنیم عمرشان طولانی و سایهشان مستدام باشد و فکر و دست و قلمشان توانا باشد و امثال ما از ذوق و هنر ایشان بهرمند شوند.
او در پایان سخنان خود به نثر فارسی حسن انوری اشاره کرد و از استادان دیگر خواست به این موضوع توجه کنند و گفت: او نثر فارسی بسیار خوبی دارد و نثرش صحیح، فصیح، شیرین، دلنشین، روان با جملات کوتاه ولی خواندنی است.
انوری در نودسالگی جوان است
ژاله آموزگار، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نیز در این آیین متنی با عنوان «آن که آموختن را هرگز متوقف نمیکند، هرگز پیر نمیشود» در ستایش خدمات علمی و فرهنگی حسن انوری خواند.
او در این متن نوشته بود: «انوری در نودسالگی نیز جوان است؛ چرا که به قول یکی از بزرگان فرق نمیکند ۲۰ ساله هستی یا ۹۰ ساله، هرکس آموختن را متوقف کند، پیر خواهد شد و هرکس پیوسته بیاموزد، جوان خواهد ماند. مهمترین مسئله در زندگی جوان نگاه داشتن ذهن است، دکتر انوری عزیز که همیشه قلم در دست دارد و ذهنش در تکاپو است و همیشه درحال آموختن و آموزاندن است، از هر جوانی جوانتر است.
همه میدانیم که زاده شدن یکی از بزرگترین شگفتیهای جهان است، چه مقدماتی باید فراهم شود تا موجودی تکوین یابد و قدم به این دنیا گذارد و زندگی را آغاز کند؟ خردمندان فقط به زنده بودن بسنده نمیکنند بلکه با همۀ ناسازگاریها سعی میکنند دوران حیات را به فرصتی دلپذیر تبدیل کنند و قائل به این هستند که زندگی عمر کردن نیست بلکه رشد کردن است.
عبارتی را از نیچه نقل میکنند که شاید منسوب به او است. او میگوید کسی که برای زندگیاش چرایی پیدا کند، از پس هر چگونگیای برمیآید. یعنی مهم است انسان مقصد اصلی را پیدا کند، مسیر درست خود به خود و با کمی تلاش سر راهش سبز خواهد شد. ما زندگینامۀ خودنوشت انوری را خواندهایم. با کمی دقت میتوانیم این نکته را از همان آغاز خدمت فرهنگیاش در تکاب دریابیم. او چرایی زندگیاش را یافته بود که مدارج را با موفقیت طی کرد و به این موقعیت عالی رسید و به این مقام برجسته نائل شد.
همه با کتابها و مقالات ایشان آشنا هستیم و همه میدانیم دورانی که در تألیف کتابهای درسی مسئولیت داشت، دوران طلایی مطالب ادبی کتابهای درسی بود، کتاب دستور ایشان که با همکاری دکتر گیوی نگاشته شده یکی از کاربردیترین دستورهاست. خدمات او در مؤسّسۀ دهخدا آن زمان که نام و نشانی از بزرگی داشت، وصفناشدنی است و متأسفانه همه شاهد بودیم ایشان در چه شرایطی مسئولیت را کنار گذاشت.
کیست از اهل قلم باشد و مجلدات فرهنگ سخن را و دیگر فرهنگهای ایشان را در قفسۀ کتابخانهاش نداشته باشد؟ اکثر کتابها و مقالات ارزنده او، وسعت اطلاعاتش را در زمینۀ تخصصی نشان میدهد. همانطور که آقای حداد عادل فرمودند عشق به ایران و علاقه به گسترش زبان فارسی در همۀ آنها به خوبی جلوهگر است. هرکسی حشر و نشر کوتاهی با ایشان داشته باشد به اوج دلبستگی او به این سرزمین و علاقهاش به ایران پی میبرد.
ارادت من به او چندجانبه است؛ هر دو ما آذربایجانی هستیم و به معنای واقعی و با دلیل و منطق دلبستۀ ایران و زبان فارسی هستیم. من و ایشان از فارغالتحصیلان دانشکدۀ ادبیات تبریز هستیم، همدوره نبودیم اما از بهره بردن از محضر استادان دانشمند دانشکده سهم یکسان داریم. خوشحالم هم در فرهنگستان و جلسات شورای عالی دائرةالمعارف افتخار همنشینی با ایشان را داشتم؛ در همۀ جلسات رفتار متین و موقرانه، وقتشناسی، نظم و ترتیب و احساس مسئولیت و اظهارنظرهای مستدل و منطقی ایشان تحسینبرانگیز بوده است. من آدم خوشبختی بوده و هستم که بخت همصحبتی و همنسلی با بزرگانی چون استاد انوری را داشتهام.
گاه مطلبی را غالباً با طنز طرح میکنیم؛ زمانی که صحبتی در دفاع از زبان فارسی پیش میآید، به ایشان میگویم اگر ما آذربایجانیها نبودیم چه کسی به این خوبی از فرهنگ و زبان فارسی دفاع میکرد؟ از کسروی شروع میشود، دکتر موحد، زریاب خوبی، دکتر محمدامین ریاحی و دیگران. پس زنده باد آذربایجان در آغوش ایران.
معجزۀ فرهنگ سخن
مریم میرشمسی، پژوهشگر و از همکاران حسن انوری در مؤسّسۀ لغتنامۀ دهخدا نیز در سخنانی مکتوب گفت: از من خواسته شده دربارۀ حضور ایشان در مؤسّسۀ دهخدا سخن بگویم و این کار مستلزم آن است که پنج شش دهه سابقۀ درخشان آموزگاری، نقش پررنگ و مؤثرش در سازمان کتابهای درسی، جایگاه کتابهای دستور زبان فارسی، گزیدههای متون، آثارش دربارۀ سعدی و حافظ، تصحیح خوب و پاکیزهاش از نصاب الصبیان و پژوهش گرانقدرش دربارۀ اصطلاحات دیوانی دوره غزنوی و سلجوقی و البته سرآمد همه، منظومۀ فرهنگهای سخن را نادیده بگیرم. همچنین از فراز و نشیب و دشواریهای راهی که با اراده، پشتکار و عشق پیموده سخنی نیاورم. پس چنین میکنم.
حسن انوری در سال ۱۳۴۰ پس از گرفتن لیسانس از دانشکده ادبیات تبریز به تهران آمد و در ۱۳۴۱ در پی دوستی با جعفر شعار به مؤلفان دهخدا پیوست. قراردادهای تؤلیف به نام جعفر شعار بسته میشد و پساز آن به نام خودش. تا سال ۱۳۵۶ تألیف بخشهایی از حرفهای «الف»، «ب»،«ر»، «ک»، «م» و «ی» لغتنامه را به انجام رساند. در سال ۱۳۵۹ پس از بازگشت از فرصت مطالعاتی و استخدام در دانشگاه تربیت معلم، دوباره به مؤسّسۀ لغتنامه بازگشت و این بار به تألیف لغتنامۀ (بزرگ) فارسی مشغول شد و تا سال ۱۳۷۳ بخشهایی از حرف «الف» را تألیف کرد. در سال ۱۳۷۳ با شروع تألیف فرهنگ بزرگ سخن به کار خود در مؤسسۀ لغتنامه پایان داد.
سال ۱۳۹۱، پس از درگذشت یار دیرینش حسن احمدی گیوی، به مؤسّسۀ لغتنامه دهخدا بازگشت تا جای او خالی نماند. این بار تألیف بخشهایی از حرف «ب» لغتنامۀ بزرگ فارسی را به دست گرفت. دکتر انوری در این سالها چشم و چراغ مؤسّسه بود و دل و پشت مؤسّسه، به ویژه بخش تألیف به ایشان گرم بود تا اینکه در تابستان ۱۴۰۱ در پی تغییر مدیریت مؤسّسه، دکتر انوری و دیگر مؤلفان و اعضا صلاح دیدند مؤسّسه را ترک کنند.
درست است دکتر انوری حدود ۷۰۰ صفحه از لغتنامۀ دهخدا، و بیش از ۲۰۰ صفحه از لغتنامۀ بزرگ فارسی را تألیف کرده، اما در عین بزرگداشت این آثار، همواره در طول این دوران منتقد شیوۀ فرهنگنویسی این دو اثر و البته فرهنگ معین بوده است. همین نقادی موجب شد دست به کار تألیف فرهنگی دیگر بزند و تجربههایش را در تألیف فرهنگ سخن به کار گیرد. فرهنگ بزرگ سخن در ۸ مجلد (۸۶۰۰ صفحه) در طول ۸ سال زیرنظر مداوم و موشکافانۀ او به پایان رسید، کاری نزدیک به معجزه. هیچ چیز جز همان اراده، پشتکار و عشق نمیتواند آن را توجیه کند و من حدود سه سال شاهد این سختکوشیاش بودم.
راهی که انتخاب کردم
در بخش پایانی مراسم حسن انوری، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با تشکر از سخنرانان مراسم گفت: وقتی به سنی رسیدم که باید شغلی انتخاب میکردم یا برایم انتخاب میکردند، پدرم چون ورشکسته شده بود و دکانش خالی مانده بود، میخواست برایم بقالی دایر کند، این یک راه بود. راه دوم که به من پیشنهاد شد روزی بزرگان ده از من دعوت کردند، وقتی وارد مجلس شدم، دیدم همۀ بزرگان هستند و تنها جوان ۲۱-۲۲ ساله من هستم و وقتی شروع به صحبت کردم دیدم جریان گفتوگو به سمت من روانه است، تعجب کردم از من چه میخواهند و چه باید بکنم، سرانجام لبّ کلام از درون ایما و اشاره و سخنان کوتاه سر برآورد و صریحاً گفتند چون حسن انوری هستی میخواهیم لباس روحانیت بپوشی. چرا من دروس حوزوی خوانده بودم. من به شدت امتناع کردم. این هم راهی بود و راه سوم این بود که در تکاب یک دبستان ششکلاسۀ خصوصی بود. البته اسمش خصوصی نبود و میگفتند دبستان ملی محمدیه. یک آموزگار کم شده بود. از من دعوت کردند جای آن آموزگار را بگیرم و در کلاس سوم ابتدایی به تدریس بپردازم. من این راه را انتخاب کردم و ادامه دادم.
او افزود: در کنار تدریس تنها چیزی که مایه دلخوشی من بود و لذت میبردم، خواندن کتاب بود. زیاد کتاب میخواندم. در میان کتابها، رمانهای بزرگ دنیا را نه رمانهای مبتذل را میخواندم. مثلا «جنگ و صلح» تولستوی که برخی نقادان معتقدند بزرگترین رمان در عالم نویسندگی در تمدن بشری است یا «دیوید کاپرفیلد» چارلز دیکنز که انگلیسیها آن را بزرگترین رمان بزرک دنیا میدانند، رمانهای رومن رولان، «ژان کریستف»، «جان شیفته» که به انسان روح میدهد و روح انسان را تازه میکند. همه رمانهایی را که به فارسی ترجمه شده و میتوانستم دسترسی داشته باشم خواندم. خیلی چیزها از رمانها آموختم اما یکی را میگویم. من از رمانها آموختم هر کاری را که میخواهم انجام دهم، دربارۀ آن تحقیق کنیم، پژوهش کنم، بررسی کنم، پرسوجو کنم که چطور میشود به نحو احسن انجام داد، این بزرگترین نصیحتی است که از کتابها گرفتم و در طول زندگی تا جایی که توانستم به آن عمل کردم. امروز نصحیتم به جوانان این است هر کاری میخواهند بکنند، دربارهاش مطالعه کنند و بعد شروع به کار کنند.
گفتنی است در ادامۀ این جشن، پیامی از فتحالله مجتبائی در نکوداشت حسن انوری و شعری از بهاءالدین خرمشاهی دربارۀ فرهنگ بزرگ سخن خوانده شد.
منبع: ایسنا