میراث مکتوب- شکل آرمانی تاریخ اجتماعی براساس متون گذشته، به مطالعۀ ساختار و فرایند کنش و واکنش انسان در بافتهای اجتماعی و فرهنگی میپردازد. در واقع، بیشتر محققان تاریخ اجتماعی به تاریخنگاری، روایت و توصیف اکتفا کردهاند و در حوزۀ تاریخ اجتماعی با هم اختلاف نظر زیادی دارند. تاریخ اجتماعی دربرگیرندۀ تمام گونههای مختلف زندگی و حوزههای وسیعی از فرهنگ، مانند اعتقادات مذهبی و فنآوری مجموعهای از نهادهای اجتماعی و محلی، آداب و رسوم و نگرشها در جوامعی است که در دورۀ تاریخی وجود داشتهاند. منابع تاریخ اجتماعی بسیار متنوع و گوناگون است و مطالب متنوعی همچون گزارشهای رسمی، اسناد حقوقی، روزنامهها، کتابچهها، موضوعهای هنری، پوسترها، آثار ادبی و کالاهای دستساز بشر را در برمیگیرد. پهنۀ ایران فرهنگی یکی از موضوعات مورد علاقۀ تاریخ اجتماعی است. ازاینرو محققان مطالعات وسیعی را در این خصوص انجام میدهند. به تعبیری تاریخ اجتماعی یکی از زیرشاخههای علوم اجتماعی است. یکی از عناوین دروس رشته تاریخ، تاریخ اجتماعی است که سرفصلهای موردعلاقۀ پژوهشگران این رشته را میتوان از لابهلای آثار هر دوره تبیین کرد.
دکتر عبدالله ساجدی در کتاب ۲۹۴ صفحهای مبانی تاریخ اجتماعی ایران، به طرح مباحث تاریخ اجتماعی ایران پرداخته است. عوامل عمده پایداری و خمیرمایه دوام و قوام جامعه ایرانی و معرف همبستگی آنها میراث فرهنگی جامعه است. در تمدن اسلامی «دوران ایرانی» از دوره سقوط عباسی به فرهنگ پویای جهان اسلام تبدیل شد.
تاریخ از منظر ابن خلدون
از نظر ابن خلدون فن تاریخ، از جمله فنونی است که امتها و انسانها به آن دست مییازند و تلاش میکنند که از ریشههای آن آگاه شوند و همگان از افراد عادی تا پادشاهان و شخصیتهای اجتماعی به شناخت آن نائل آیند. تاریخ، علم به کیفیات وقایع و آگاهی از علل و عوامل آن است. از این جهت علم تاریخ ریشه در حکمت نظری دارد و شایسته است که شاخهای از حکمت نظری و علوم عقلی تلقی شود. ابن خلدون هرگونه تحول اجتماعی را در همۀ نهادهای آن مشمول موضوع تاریخ میشمارد.
زمینههای رشد تاریخ اجتماعی
گسست واقعی از سنت شاهنامهنویسی و سرآغاز روند مردمنامهنویسی با ولتر آغاز شد. در عصر جدید پیدایش مکتب آنال بیشترین تاثیر را در رشد تاریخ اجتماعی داشته است. نخستین نشانهها از گرایش مورخان و محققان ایرانی به مطالعات در حوزه دانش تاریخ اجتماعی را در آثار محمدحسنخان اعتمادالسلطنه میتوان دید. رویکرد تاریخ اجتماعی، طغیانی بود در برابر اشرافمحوری تاریخ سنتی که بر زمینه رشد و رواج انسانگرایی و اندیشه ترقی در ملازمه با شیوع اندیشه آزادی و مفاهیم مردمسالاری و تودهگرایی در سیاست و فرهنگ، هنر، اقتصاد و… پدید آمد.
تاریخ کار، تاریخ دیوانسالاری، شهرنشینی، روستایی، طبقات و گروههای اجتماعی، تاریخ زبان، تاریخ تحولات و جنبشهای اجتماعی و… به ابزارهایی برای تبیین تاریخ اجتماعی تبدیل میشوند. اما تقسیمبندی معمول برای تاریخ اجتماعی در سه زیرشاخه روابط مردم با مردم، روابط مردم با حکومت و روابط مردم با زیست جهان مادی و معنویشان صورت میگیرد. ورود مفاهیم تاریخی به علوم اجتماعی، پیشرفت در رشتههای جامعهشناسی، توسعه دیدگاههای فلسفه تاریخ، رشد سریع نظریهها و تحلیلهای اقتصادی، بهنوعی در رشد و گسترش اجتماعی تاثیرگذار بودهاند.
پیشدرآمدی بر تاریخ اجتماعی ایران
هویت ایرانی بهعنوان یک ساختار هویتی، پدیدهای مدرن است که مشخصههای آن تقدس سرزمینی، فرهنگ و تمدنی ایرانی و مذهب و زبان است. اوستا بارها سرزمین ایران و مردمان آریایی را در قالب «ایرانویچ» میستاید و بنا بر آن ایرانویچ نخستین وطن آریاییها بود که بعدها رنگ افسانه به خود گرفت. نخستین بار در دوره هخامنشیان کاربستهای مشخص واژه آریایی و ایرانیبودن حدود معنایی خود را در گستره روشنی از تاریخ مییابد. ظهور مفهوم ایران و انیران با ایرانویچ مقارن است و این ترکیب روشنکننده مفهوم غیریت در ایران است و پیش از آن نیز مفهوم توران حامل بخشی از غیریت در ایران محسوب میشد. فرهنگ و تمدن ایرانی باختری با فرهنگهای کهن بینالنهرین در پیوند است.
ایرانشهر
اصطلاح ایرانشهر: شهر به معنی دولت و ایرانشهر به معنی دولت و حکومت ایران است. ایرانشهر با ساماندهی امر سیاسی آغاز میشود. آنچه در تمامی تاریخ و دستاوردهای مادی و معنوی ایرانی عامل استمرار بوده هماهنگی اجزای پدیدهها با یکدیگر و درمجموع کل موجودیت قویم مدنی ملت ایران است. بهنوعی که جوامع ایرانی را از گذشته تا امروز از هویت واحدی برخوردار ساخته و تمام تحولات کوچک و بزرگی که در زندگی ملتی کهنسال رخ داده در نظم و سمت معینی جهت داده است و در کنار هم داشتن عواملی چون سرزمین و محیط زیست مشترک، فرهنگ مشترک، جهانبینی متعالی مشترک، تاریخ چندهزارساله مشترک، آداب و رسوم مشترک، باورها و اعتقادات مشترک ایران بعد از هردوره تغییر و تاثیرپذیری دوباره از جا برخاسته و به امور خود شاید با برخی تغییرات استمرار بخشیده است. هگل کاربست مفهوم دولت را برای نخستین بار درارتباط با ایران به کار میبرد.
تدوین مفهوم ایران به شکلی که بعدها تداوم یافت یا آنچه ما بیشتر آثار و جای پایش را میتوانیم جستجو کنیم، محصول دوره ساسانی است. اردشیر ساسانی با پیروی از دو اصل دین و دولت و تلفیق و توامان کردن آن دو، بنیاد سلسلهای دیگر را در تاریخ ایران باستان نهاد. واژه ایرانشهر برای اولین بار در دوره قاجار بازیابی شد.
فصل دوم: نظریههای ناظر بر تاریخ اجتماعی
لمبتون از مورخان غربی درخصوص تاریخ ایران از شبه فئودالیسم سخن میگوید. طبق دیدگاه شرقشناسان روسی در اوایل عهد ساسانی سازمان بردهداری دچار ازهمپاشیدگی میشود و مرحله نخست جامعه فئودالی در ایران پدید میآید. دیدگاه شرقشناسان روسی در باب تحولات تاریخی، بر یک مدل پنجمرحلهای به عنوان یک مدل عام و جهانی استوار است و حرکت جوامع را در این مراحل بررسی میکند:
۱. جامعه اشتراکی اولیه ۲. جامعه بردهداری ۳. جامعه فئودالی ۴. جامعه بورژوازی یا سرمایهداری ۵. جامعه اشتراکی کمونیستی (جامعه بیطبقه) که با گذر از مرحله سوسیالیسم بدان میرسند. به نظر ایرانشناسان روسی، دوره مادها، هخامنشیان و اشکانیان منطبق با دوره بردهداری است؛ اوایل عهد ساسانی ازهمپاشیدگی بردهداری و مرحله نخست جامعه فئودالی؛ پس از استیلای اعراب، شکلگیری مالکیت فئودالی دولت و ملکداری غیرمشروط؛ آغاز قرن دهم تا آغاز سیزدهم سیر تکاملی جامعه فئودالی و عهد مغول دوران متکامل فئودالی؛ اواسط قرن چهاردهم تا پایان قرن پانزدهم، فروپاشیدگی فئودالی و قیامهای خلق؛ عهد صفویه ادامه سیر فئودالی؛ سده بیستم رشد بورژوازی و از میان رفتن فئودالیسم، نهایت گام برداشتن به سمت سرمایهداری و از آن سیر تکاملی تکخطی رسیدن به کمونیسم و یک جامعه اشتراکی. این مدلی است که روسها متناسب با الگوی واحد و تکخطی خود برای همه جوامع، ازجمله جامعه ایران ارائه میکنند.
نظرگاه پاتریمونیالیسم ایرانی
کمابیش در دوره ساسانی تاریخ ایران مشابه به آنچه در تداوم و پیشرفت سیستم پاتریمونیال، دولت به سمت سیاستهای دیوانسالارانه متمرکز در امور مذهبی، قضایی، اداری، سیاسی و نظامی گرایش پیدا کرد. نظام پاتریمونیال در اندیشه وبر در اجتماعات سنتگرا بیشتر در جوامع شرقی رواج داشت.
نظریه تولید آسیایی و استبداد شرقی
اساس و مبنای این نظریه (استبداد شرقی) بر آرای ویتفوگل بنیان گذاشته شده است. شکلگیری این نوع از دولت (استبداد شرقی) را ناشی از کمبود آب و نوع توزیع آن ساختار در جوامع شرقی میدانند. مارکس و انگلس هریک با تاکید بر شیوه تولید آسیایی و ویژگی خاص جغرافیایی درباره چگونگی ایجاد و تداوم استبداد شرقی به نتیجه رسیده بودند. انگلس بر گستردگی دیوانسالاری و تمرکز آن در دست یک نفر و درمقابل مارکس بیشتر بر فرضیه ضرورت کنترل و نظارت بر جامعه پراکنده تاکید داشت. ویتفوگل در شرح و توجیه نظریه تولید آسیایی مارکس و انگلس آن را زیربنای خودکامگی فرمانروایان شرقی یا همان استبداد شرقی قرار میدهد.
نظرگاه استبداد ایرانی محمدعلی کاتوزیان
کاتوزیان با رویکرد ساختارگرایانه، براساس منطق تجدد، همه میراث تاریخی ایران را به چالش میکشد و سراسر دولتهای تاریخ ایران را با چرخه استبداد و هرجومرج تحلیل میکند. مهمترین کاستی نظریه کاتوزیان فهم فلسفی او از سرشت حیات اجتماعی ایران است. براساس تحلیل کاتوزیان ایران جامعهای کلنگی، سنتی، استبدادی و کوتاهمدت است. زیرا زمین به عنوان حق مالکیت در ایران به کسی اعطا نشد، بلکه دولت آن را به عنوان یک امتیاز به کسی داده یا پس گرفته است. دولت در ایران نماینده هیچ طبقهای نبود بلکه طبقات، تحت سلطه دولت بودند و دولت در فوق آنها قرار داشت. یکی از ویژگیهای تاریخ اجتماعی ایرانزمین را تداوم چرخۀ استبداد- آشوب- استبداد تلقی میکند. وی توجیه نظریه شاهآرمانی ایران و فره ایزدی را براساس خلأ قدرت و هرج و مرج ناشی از آن دانسته است.
این نظریه با عمیق شدن در سیاست، جامعه و اقتصاد در ایران سعی در نشان دادن تداوم استبداد و عدم توفیق قانونمندی در ایران دارد و از مقایسه تاریخ ایران و اروپا پدید آمده است و بنیان آن به مانند نظریه استبداد شرقی بر مسئله کمآبی و پراکندگی روستاها در ایران استوار است. منظور وی از دولت استبدادی حکومت مطلقه از نوع اروپایی نیست؛ بلکه از دولت استبدادی ایرانی بیشتر خودسری و خودکامگی آن است. او در نظریه خود بر این موارد تاکید دارد: انحصار حق مالکیت در دست دولت و عدم وجود قانون مدون و محدودکننده قدرت؛ حکومت نظامی متحرک (نظام ایلی) بهترین وسیله برای برقراری نظم در یک جامعه پراکنده مبتنی بر کمآبی و منابع محدود است.
کاتوزیان استبداد ایرانی را چون به طبقهای وابسته نبود با دیکتاتوری که طبقه حاکم وابسته است، متفاوت میداند. دولت با اتکا به درآمدهای نفتی، منابع مالی مستقل از جامعه به دست آورده و شیوه تولید آسیایی که متکی بر استبداد آبی بود، جای خود را به استبداد نفتی داده است. از نوشتههای او برداشت میشود که جامعه چیزی جز ارتباطجمعی جهت تامین سازوکارهای مادی و معاش و تداوم و بقای فیزیکی نیست. فرهنگ، نظام باورها و در یک کلام نقش معنویات و زبان و خرد ایرانشهری در تکوین حیات اجتماعی و سروساماندادن به نظریه فراگیر سیاسی- اجتماعی و اقتصادیاش غایب است.
نظریه تحولات اجتماعی ابن خلدون
تحولات اجتماعی از دیدگاه ابن خلدون در سه سطح شایان بررسی است: سطح اقتصادی (معیشتی)؛ نظام سیاسی؛ اجتماعی. در شیوه معیشتی دوسطح ازهم تفکیک میشوند: نظام اجتماعی بادیهنشینی؛ نظام اجتماعی شهری. در سطح نظام سیاسی از مرحله پیدایش تا فروپاشی همه دولتها از این پنج مرحله گذر میکنند: مرحله اول، دستیابی به قدرت و تشکیل یک حاکمیت است؛ دوم، دوران خودکامگی؛ سوم، مرحله آسودگی و آرامش؛ چهارم، مرحله خرسندی و مسالمتجویی؛ پنجم، مرحله اسراف و تبذیر و پیری و زوال و سرانجام انقراض دولتهاست.
نیروی محرک تاریخ و تحولات اجتماعی در نزد ابنخلدون «عصبیت و همبستگی» است. این دو نیرو زیربنای توسعه روستاها در چارچوب رفاه شهری و زوال آن بهواسطه فسادپذیری زندگی شهری است. اما در این قضیه منشا دهقانی دیده نمیشود.
رهیافت توامانی
الگوی توامانی با توجه به ساختار پیچیده جامعه ایران، میتواند به ارائه همه مؤلفههای قابلطرح در خصوص ساختار اجتماعی ایران، بهترین روش جهت تحلیل تحولات تاریخی ایران باشد.
فصل سوم: هویت اجتماعی ایرانی و عوامل موثر بر شکلگیری آن
مردم و شکلگیری اجتماع ایرانی
یحیی دولتآبادی نهضت تنباکو را فتحی از طرف ملت بر ضد سلطنت مطلقه و خودسری رجال دولت عصر قاجاری عنوان میکند.
دین در ایران باستان
پیروان آیین زروانیان معتقد بودند که اهورامزدا و اهریمن از موجودی به نام زمان بیکران که قدیمیتر و برتر از هر دو است، ناشی شدهاند. پدیده نادر در مسئله باورهای دینی در دوره اشکانی برخلاف دورههای دیگر نقش ویژه مردم است.
سنگنوشتههای اردشیر دوم نخستین سندهای مکتوبی است که در ایران به آناهیتا و میترا اشاره میکنند.
جهانبینی ایرانی
کیهانشناسی و جهانشناسی ایرانی از یک نظام اسطورهای برخاست. اما جریان رشد و تکامل آن در بستر دینی بستر اصلی خود را به سمت تکامل معرفت و اندیشه پیمود. مشروعیت حکومت (بر مبنای رابطه حاکمیت و مردم در دورههای تاریخی)
حکومتهای ساسانی و صفوی با توجه به تشکیل حکومتی یکپارچه و فراگیر با تمرکز دین و دولت در ایران قبل و بعد از اسلام تا حدودی قابل تشبیهاند. دوره صفوی در برههای از زمان، یکی از متعادلترین حضورهای ایرانیان در حوزه ارتباطات جهانی است. نابرابری اجتماعی از مهمترین دلایل شکست دولت ساسانی در برابر اعراب، متأثر از دو الگوی دینی و سیاسی این دوره است.
مردم و شکلگیری اجتماع ایرانی
بنیاد اجتماع در ایران بر قبیله و سلطان بود. دستیابی مردم به قدرت کمابیش امری ناممکن بود. بیشتر حرکتهایی هم که وجود دارد در قالب نارضایتی و اعتراض به وضع موجود است. ایران از زمانهای قدیم تا همین اواخر محل تردد و اقامت دائم یا موقت جمعیتها و گروههای انسانی بیشماری بوده است. گذشته از این، ایران هم ازنظر تاریخی و هم ازجهت جغرافیایی پلی میان شرق و غرب بود. بخش مهمی از تاریخ و تمدن کشور ما رهآورد مهاجرت و ساخته مهاجران است. نوع معیشت و باورهای این تازهواردان به طور غالب با زیست و باورهای ساکنین ایران اختلاف و تضاد داشت. برای همین میان این تازهواردان و ایرانیها ابتدا تقابل و رویارویی بود اما سرانجام با استحاله آنها در فرهنگ ایرانی توازن و تعامل برقرار میشد. دورهای که به «عصر زرین تمدن اسلامی» مشهور گشته است، اوج ترقی آن قرن سوم تا پنج هجری است.
دیوانسالاری ایرانی
یکی از مهمترین میراث تاریخی ایران که نقش مهمی در پایداری هویت ایرانی در قبل و بعد از اسلام داشت، نهاد دیوانسالاری، دیوانسالاران، دبیران و وزیران ایرانی بودند. سازمان دیوانی ایران در نوع خود از ثبات بسیاری برخوردار بود که معمولاً مردان برگزیدهای به نامهای صدارت، حاجبسالار، وزارت، صاحبدیوان، صدراعظم و… عهدهدار امور مهم مملکت بوده و همواره در حفظ نظام امور اداری و تداوم و استمرار آن تلاش و کوشش کردهاند. نهاد دیوانسالاری و دبیران برجسته ایرانی توانستند ارتباط معناداری بین قبل و بعد از اسلام ایجاد و با تلفیق این دو فرهنگ، مدل جدیدی از اجتماع ایرانی را ارائه کنند.
مسئله دین و هویت ایرانی
دین یکی از مولفههای هویت ایران پیش و پس از اسلام است. نقش مذهب در حیات مردم ایران گذشته از جنبههای اخلاقی، نقش قانونگذار، تنظیمکننده امور، مسئول، حمایتگر، تمشیتبخش، تربیتی و ترقیخواهانه بوده است. فرهنگ اشکانی حاصل تلاقی و آمیزش عناصر فرهنگی از دو جهانبینی متفاوت دنیای غرب (یونان و روم) و جهان کهن مشرق زمین بود. این دوره عصر شکوفایی مذاهب گوناگون است و در دورههایی مانند ساسانی محور تعاملات اجتماعی، احکام حقوقی، ستیز با مخاصمان، تمام شایست و نشایستها و حتی نگرشهای علمی و… میشود. ساسانیان برخلاف اشکانیان، تکدینی را در ایران رواج دادند. اما در همان حال، مبانی دینی چنان استواری و استمراری دارد که از ارکان مهم ملیت ایرانی و ایرانیبودن تلقی میشد.
تاریخ ما پرحادثه بوده و این واقعیت جزو متواترات تاریخ ماست. تاریخ ما پر از ناامنی، بینظمی و ناپایداری بوده است و این سیکل معیوب از عوامل اصلی غلبه روحیه سپاهیگری در ایران بوده است. ما سر راه اقوام و گروههای مختلف، در معرض تجاوز و هجوم پیوسته قرار داشتهایم. الگوی رفتاری و اخلاق مردمی که در این سرزمین با این واقعیتهای زیست تاریخی درگیرند، چگونه تکوین مییافت؟ جنگ همواره یک میل غالب و نهادینه در قبل و بعد از اسلام است. ناپایداری حکومتها در بعد از اسلام بیشتر شد. سیر انحطاطی پیشین تشدید شده و بنیههای اقتصادی، انسانی و اجتماعی کشور را نابود کرد. ایران صحنه منازعات و قحطی، غارت و کشت و کشتار شد و جنگهای داخلی و خارجی اقتصاد کشور را درهم شکست. نظام آبیاری و زهکشی تخریب شد و جابهجاییهای بیش از اندازه اجتماعی فرصتی برای ثبات و رشد باقی نگذاشت. درونگرایی منفعلانه مردم حاصل چنین وضعیتی است. عاقبت، تودههای مردم به خانقاه، عرفان و گوشهنشینی و دوری از صحنه اجتماع برای تسلی آلام و دردهای خود پناه میبرند. وضعیت تاریخی، رفتارهایی مانند ملاحظهکاری، نیرنگ، فرصتطلبی در میان قشرهای وسیعی از مردم رواج یافت. ایرانی آدمی سازگار است.
فصل چهارم: طبقات اجتماعی در ایران قبل از اسلام
ساختار طبقاتی جامعه ایران در دوره باستان بر مبنای تقسیمبندی طبقات به چهار طبقه روحانیون، نظامیان، دیوانسالاران یا دبیران و کشاورزان و پیشهوران یا واستریوشان و هوتخشان شکل میگرفت. نهاد و شکل نمان کوچکترین واحد جمعیتی جامعه و نیز کوچکترین گروه اجتماعی در جامعه آریایی به شمار میرفت. واستریوشانسالار، یعنی رییس طبقۀ کشاورزان و گلهداران، وظیفه جمعآوری مالیات و خراج در ولایات مختلف ایران را در دوره باستان بر عهده داشت. دیوانسالاران بهلحاظ تداوم در وظیفه و انتقال داشتهها، پایدارترین گروه اجتماعی در ایران به حساب میآمدند. در تشکیلات ساسانی تلفیق و ترکیب دو رکن مهم روحانیت و حکومت وجود داشت. جامعه ساسانی یک جامعه طبقاتی بود.
طبقات اجتماعی در ایران بعد از اسلام از ورود اسلام تا دوره صفوی
مهمترین تغییری که در ساختار اجتماعی ایران بعد از اسلام به نسبت دوره باستان افتاد، ورود نیروها و اقوام و قبایل خارجی به صحنه سیاسی و اجتماعی بود. طبقات حاکم بهترتیب: در راس جامعه شاه و سلطان قرار داشت؛ بعد گروه درباریان که از خاندان و نزدیکان او بودند؛ نظامیان که تکیه اصلی حکام بیشتر بر این گروه استوار بود؛ دیوانیان که نقش مهم و تاریخی این گروه اجتماعی، امانتداری و پایداری در نوامیس و آداب و سنت و بهاصطلاح «فرهنگ ملی ایرانی» در طول زمان است؛ روحانیون. طبقه غیرحاکم: دهقانان؛ کشاورزان و دامپروران.
دوره صفوی
جامعه ایران صفوی، بهلحاظ سلسلهمراتب اجتماعی نیروهای اجتماعی، جامعهای هرمیشکل بود و شکلبندی و توزیع قدرت در این هرم به این شیوه بود که در راس هرم شاه و هیئت حاکمه قرار داشت. در قاعده هرم مردم عادی و بین این دو اشرافیت کشوری و لشکری و گروهی از مقامات روحانی در سطوح مختلف با وظایف گوناگون قرار داشتند. براساس حدود اختیارات مردم و حریم تکالیف و نوع شغل به این شکل است: طبقه اول: شاه و اهل اختصاص و علما؛ طبقه دوم: نظامیان و دیوانیان؛ طبقه سوم: کشاورزان، گلهداران، کارگران و ارباب حرف که پایینتری طبقه اجتماعی و پرجمعیتترین آنها بودند. در دوره صفوی شاه نائب امام غائب بود.
اهل اختصاص شاهاسماعیل را با عبور از بحرانهای متفاوت حفظ و سیاستهای لازم را برای رسیدن به قدرت برای او فراهم کردند. تغییرات سیاسی- اداری عمیق در عصر شاهعباس- کنارزدن ایلات قدرتمند و ورود غلامان و بردگان گرجی و ارمنی به جای آنها- تنها در سایه واکنش به تناقضات ساختاری ناشی از مدیریت ایلیاتی سرزمین تبیین میشود. در کلیت شکلبندی اجتماعی، شاهد جایگزینی «سطح سیاسی- اداری اجتماع خردهکالایی» به جای «سطح سیاسی- اداری اجتماعات ایلیاتی» هستیم. وزیر اعظم یا اعتمادالدوله درحقیقت رئیس شورای سلطنتی بود. نظامیان، حامیان اصلی رژیم صفوی را تشکیل میدادند.
طبقات و نهادهای اجتماعی در دوره قاجار
تفاوت نقش علما در دوره صفوی و قاجار در تعامل با دولت در مسئله مشروعیت سلطان مشهود بود. حکومت و شاهان قاجار در سه محور به حمایت نهاد روحانیت نیاز داشتند: مشروعیت، اعلان جهاد، مصونسازی حکومت از نارضایتی. در کنار این موارد، حکومت حوزههای قضاوت و محاکم شرع، آموزش و تعلیم و تربیت و بهتبع آن کنترل نظام جامعهپذیری و ارزشی جامعه را در اختیار و انحصار روحانیت قرار دارد. اوقاف یکی دیگر از حوزههای فعالیت روحانیت بود که همراه با کارکردهای اقتصادی و سیاسی بود. یکی دیگر از اهرمهای سیاسی علما بستنشینی بود. بازاریان و تجار طبقه دیگری بودند که جایگاه ویژهای یافته بودند.
جامعه ایران یک جامعه با نیروهای اجتماعی متعدد در دوره قاجار بود. استقلال و خودمختاری بازار ناشی از تمرکز قدرت مالی جامعه در آنجا بود. قدرت مالی بازار دولت را نیازمند آن و وابسته به آن میساخت و بدین دلیل حکومت در تعامل با بازار محطاطانه عمل میکرد. دوره دوم از عصر امتیازات تا انقلاب مشروطه را شامل میشود. در این دوره کنش متقابل میان تجار و حکومت از صورت مسالمتآمیز خود به صورت تخاصمآمیز تبدیل میشود. دوره سوم از پیروزی انقلاب مشروطه تا پایان مجلس اول را شامل میشد. در این دوره کنش متقابل میان بازار و تجار با حکومت تغییر یافت و تجار اینبار صاحب قدرت سیاسی شدند و توانستند اکثریت کرسیهای مجلس را به دست آورند و به یک طبقه سیاسی تبدیل شوند.
ایلات و قبایل نیز از گذشته ایام با توجه به ویژگیهای خاص خود گروهی صاحب اراده برای اداره و مدیریت جامعه ایران بودند. استقلال قضایی علاوهبر خودمختاری سیاسی استقلال ایلات و عشایر در این زمینه، امکان نفوذ و دخالت حکومت مرکزی را در امور داخلی ایلات و قبایل محدود میکرد. حکومت قاجار فاقد نیروهای دائمی و نظامی بود و ناتوان از تامین هزینهها و حقوق و مواجب سربازان. جنگهای ایران و روس آغازگر نقش و قدرت نهاد روحانیت در بسیج مردم برای جهاد در دوره قاجار به حساب میآید.
منابع قدرت اجتماعی در دوره مدرن
اصل حاکم بر روابط حکومتها و نیروهای اجتماعی در ایران در دوره مدرن تکثر منابع قدرت بوده است. منابع قدرت اجتماعی در دوره مدرن عبارتانداز: ۱. ایلات و عشایر ۲. بازار و تجار ۳. ایدئولوژی ۴. نیروهای خارجی.
فصل پنجم: سیر تکوینی حیات اجتماعی ایران بر مبنای شیوههای تولید
شیوه زیست روستایی
مردم ایران از دیرباز با مسئله تامین آب روبهرو بودند و دولت همیشه در امر آبیاری نقش مهمی داشته است. مسئله دیگر مالکیت زمین است. انواع مالکیت زمین: مالکیت خاصه یا دولتی؛ مالکیتهای سلطنتی؛ مالکیتهای وقفی؛ مالکیتهای خصوصی. املاک خصوصی که هفتاددرصد از کل اراضی را شامل میشد شامل سه دسته میشد: املاک اربابی؛ متوسط (دانگی)؛ دهقانی (خرده مالکی). بهرهبرداری سهمبری (مزارعه) قبل از اصلاحات ارضی در حدود شصت درصد اراضی زیر کشت را به خود اختصاص میدادند.
جامعه روستایی تا قبل از اصلاحات ارضی در قالب نظام ارباب و رعیتی اداره میشد. جامعهای بسته که از مجموعهای از خانوادههای خردهمالک، زارع صاحب نسق، خوشنشین، مالکان و عوامل آنها، تعدادی صنعتگر، کسبه و نزولخوار تشکیل شده بود. بزرگترین گروه جامعه روستایی را زارعان صاحبنسق تشکیل میدادند.
هرچند اصلاحات ارضی بیشتر با اهداف سیاسی صورت گرفت، اما با خود اضمحلال قدرت و نفوذ مالکان بزرگ، جایگزینی تشکیلات اداری دولتی در روستاها، گسترش قدرت و نفوذ دستگاههای دولتی، کاهش فشار بر قشر دهقان از طریق رفورم و اصلاح روبنایی به منظور جلوگیری از شورشها و بحرانهای احتمالی انجام گرفت. اهدافی که از منظر شاه و دربار دنبال میشد عبارتانداز: ۱. تضمین حقشناسی، وفاداری و پشتیبانی جمعیت روستایی؛ ۲. بالابردن میزان بازدهی کشاورزی؛ ۳. کاهش نفوذ و قدرت بزرگ مالکان، روسای قبایل و روحانیونی که بر املاک وقفی نظارت داشتند؛ ۴. جلب رضایت منتقدان داخلی و خارجی به نظام زمینداری بهعنوان عامل عقبماندگی ایران.
در دوره چهارم از اصلاحات ارضی درخصوص زمینهای وقفی و باغات تصمیماتی اتخاذ شد و درمجموع به نظام اجارهداری، وقفی و.. پایان داده شد. اصلاحات ارضی موجب افزایش واحدهای بهرهبرداری ملکی درنتیجه گسترش قشر خردهمالک شد. نظام تولید جمعی سنتی ازهم پاشید. قشر زارع سهمبر ارتقا پیدا کرد.
شیوۀ زیست کوچنشینی و حیات ایلی (شبانکارگی)
بنای جامعه عشایری بر دام و مرتع استوار است. بر همان منوال، فرهنگ، معتقدات، اصطلاحات دامداری، شیوههای کوچ، تغذیه، ساخت سنتی اجتماعی، ردههای قدرت، جنگها، شکست و پیروزی بر سر مراتع، امنیت و تامین مرتع و ایل، بهرهگیری از مرتع و فرهنگ مترتب بر آن، سیاست و قدرت نشاتگرفته از دام و مرتع به شیوه سنتی است. واحد سیاسی و اداری ایل طایفه بود که مرکز این واحد و مرجع ابلاغ تصمیمات شورای ایل بود.
ویژگیهای خاص جغرافیایی ایران، زمینه عمده بقا و تداوم حیات عشایری ایران شده است. این سابقه طولانی زمینه اعتبار و اهمیت فرهنگ شبانکارگی را فراهم کرده و موجب شده که این بخش از اجتماع با ظرفیت انسانی- اقتصادی، فعالیتهای خود را در طول زمان در این زمینه استمرار بخشند و آن را از یک فعالیت فقط اقتصادی به ابعاد سیاسی و قدرت تسری دهند. اقتصاد عشایری با سه عنصر «خواسته یا دارایی»، «میزان و شیوه تولید» و «نحوه توزیع آن» از اصول تعیینشده و سنتی ثابتی پیروی میکند. زیست اجتماعی عشایری با توجه به تحرکات خاص عشایری و تهدیدات محیطی و انسانی حیات اقتصادی ایلات و عشایر را هم بهناچار در قالب چادر، نمان و یا گروهی فعال کرده است.
شیوه زیست شهری
در دوره اشکانی از تاریخ ایران باستان شاهد جریان بالندگی شهرنشینی در ایران، با توجه به پیدایش شهرها به سبک یونانی بودیم. از ویژگیهای شهر اسلامی، نخست مرکزیت سیاسی است. این مرکزیت به تاثیر اسلام با مرکزیت عبادی (مسجد جامع) شهر ارتباط نزدیک داشت. یکی دیگر از ارکان شهرهای ایران بازار بوده است. فعالترین و عملیترین عرصه زیست شهری در ایران بعد از اسلام بازار است. محلات از دیگر ویژگیهای شهرهای دوره اسلامی بود. میدانها از دیگر فضاهای کالبدی شهر بود که دارای کارکرد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بودند. دروازهها نیز معمولاً در ورودیهای شهر بودند و کارکردهای ارتباطی، امنیتی- تدافعی اجتماعی و اقتصادی داشتند. حمامها از ویژگیهای بارز دیگر شهرهای این دوره است.
شهر در ایران دوره اسلامی ماهیتی سیاسی- اجرایی داشته و عناصر کالبدی شهر در این خصوص نقش ایفا میکردند. دلایل اصلی رشد شهرنشینی در دوره شاهعباس رونق اقتصادی کشور، افزایش تولیدات کشاورزی و صنعتی و دادوستد داخلی و خارجی بوده است. اصلاحات ارضی بهعنوان عامل نهایی فروپاشی شیوههای تولید سنتی در روستا و نقطه عطفی در روند شهرنشینی ایران محسوب میشود. در دوره دوم حکومت پهلوی، نفت مهمترین منبع مازاد اقتصادی و عامل مهم کاهش نقش کشاورزی در تولید داخلی و صادرات بود.
فصل ششم: مولفهها و نهادهای اجتماعی سنتی و کارکردهای آنها در جامعه ایران
نوروز
طبق روایت شاهنامه فردوسی، «نوروز» به جمشید پادشاه اساطیری نسبت داده میشود.
سکه بر سفره هفتسین ایرانی نماد «امشاسپند» یا «هفت مقدس جاوید» شهریور است. (ص ۱۹۰)
آتشکدهها
در آتشکدههای مهم ساسانی (آذرگشنسب، آذر فرنبغ، آذر برزینمهر) آتش بهرام میدرخشد. آتشکده آذرگشنسب در شیز (تختسلیمان)، جزو طبقه پادشاهان و نظامیان جامعه ساسانی است.
مسجد
مسجد همواره مهمترین رسانه در امر تبلیغ و انتقال پیام دین بوده است. بسیاری از جنبشها و حرکتهای انقلابی چند سده اخیر از این اماکن گامهای نخستینشان را برداشتهاند. از کارکردهای مهم آموزشی و فرهنگی آن در طول تاریخ نمیتوان چشمپوشی کرد. مساجد هم بهلحاظ معماری و جنبههای هنری و هم نقش دینی و فرهنگی همواره دارای اهمیت است.
زورخانه
زورخانه بهعنوان یکی از نهادهای اجتماعی بودکه جایگاهی ویژه در جهت پروردن تن و اندام و نیرومندکردن اندیشه و اخلاق داشت. زورخانه محل پرورش لوطیانی بود پاکسرشت و جوانمرد و از مسلک پهلوانان وارسته که رفتار و کرداری شایسته و بههنجار داشتند و پیوسته در پی آن بودند تا خصایل اهل فتوت و پهلوانان اصیل را کسب کنند. حفظ امنیت محل و اهل محل، نقش کدخدایی و ریشسفیدی بر عهده آنان بود.
حمام
یکی از مهمترین کارکردهای حمامها صرفنظر از بهداشت و ارزش معماری آن در طول تاریخ ایران، کارکرد اجتماعی است. حمام بهعنوان محل تلاقی اصناف و اقشار، محل ردوبدل کردن اخبار مختلف سیاسی اجتماعی بوده است. گاهی نیز محل ابراز اعتراض، نارضایتی و نیش و کنایههای سیاسی علیه حکومت و تنویر افکار عمومی بودند. شناخت انواع بیماریها و نوع درمان آن از دیگر دستاوردهای اجتماعی حمام با اطلاعرسانی عمومی رایج در جوامع سنتی در حمامها حاصل میشد. گاهی حتی در نقش یک نهاد آموزشی بهعنوان یک کانون علمی و فرهنگی عمل میکرد.
طبابت و بیماری
سه نوع روش طبابت وجود داشت: یکی طب عامیانه، کهنروش طبی که ریشه در فرهنگ عمومی داشت؛ طب یونانی که با تشویق پزشکان مسیحی در دربار خلفا شکل گرفته بود و سوم طبالنبی که شامل قرآن و دستورات پیامبر اکرم (ص) بود. طبیبان سنتی جمع امراض و معالجات را راجع به چهار اصل حرارت، برودت، رطوبت و یبوست قرار میدادند. تاسسیس دارالفنون یک نقطه عزیمت تاریخی مهم در انتقال جامعه ایرانی از رویکرد سنتی به رویکرد جدید در قبال علوم مختلف و ازجمله پزشکی بهشمار میآید. انستیتو پاستور دومین جمعیت و مجلسی که در زمان قاجار توانست به کنترل و بهبود وضعیت سلامت و بهداشت عمومی مردم کمک مهمی داشته باشد.
مقاومتهای منفعتطلبانه طبیبان سنتی و با اتکا بر ساختار فرهنگ سنتی یکی دیگر از مشکلات بر سر راه توسعه پزشکی نوین و مقابله با بیماریهای واگیر و تحولات بهداشتی در ایران بود. بیماریهای مانند وبا و طاعون علاوه بر مشکلات انسانی و جمعیتی نقش اساسی در تولید بحرانهای اجتماعی داشتند. کاهش جمعیت از بارزترین تاثیرات اجتماعی آنهاست. اولین پیامد اجتماعی طاعون در دوره قاجاری، کاهش جمعیت و تشدید فقر و ناتوانی اجتماعی مردم بود. همچنین بروز نارضایتی مردمی که زمینه و فرصت را برای دیگر عوامل فراهم میکرد و درمجموع بهصورت یک شورش اجتماعی بروز میکرد. یکی از این شورشها که در دوره محمدشاه نمود پیدا کرد و جامعه آن روز قاجار را تحتتاثیر قرار داد شورش علی محمد باب در سال ۱۲۶۰ ه. ق بود. از دیگر بحرانهای اجتماعی بحران ادعای مهدویت در گیلان است.
هنر
صفت شاهانهبودن از ویژگیهای بارز هنر ایران باستان بود.
زبان
دفاع از موجودیت ملی ایران، ایجاد تفاهم همهجانبهای در میان قشرهای مختلف عامل ایجاد ایران فرهنگی و پیوند جغرافیایی خارج از سرزمین ایران شده است. زبانهایی که در طول تاریخ مردمان ساکن فلات ایران بدان تکلم کردهاند از گروه زبانهای هند و ایرانی یا آریایی یا هند و اروپایی بودهاند.
تعلیم و تربیت
تاریخ تعلیم و تربیت ایران شامل سه دوره است: دوره اول از زمان باستان تا دوره اسلامی. آموزههای شاهانه و دین زرتشت محور اصلی تعلیم و تربیت در ایران باستان است. (ص ۲۰۳) در دوران هخامنشیان آموزش بیشتر جنبه مذهبی و حکومتی داشت و به سه نوع تقسیم می شد: نخستین سازمان آموزشی خانواده؛ آموزش در آتشکدهها؛ سازمانهای تربیتی و آموزشگاههای درباری که در قلب کاخ بودند. در زمان ساسانیان زمینه شکوفایی مکاتب و مدارس فراهم شد و گندی شاپور در قرن سوم میلادی توسط اردشیر تاسیس شد.
دوره دوم دوره اسلامی تا قرن ششم- هفتم، که نهاد تعلیم و تربیت در این دوره هم از جهت توسعه مراکز تعلیم و تربیت و هم از لحاظ ظهور دانشمندان بزرگ بالندگی بینظیری یافت. پس از این دوره حدود شش قرن تاریخ تعلیم و تربیت دچار رکود و پسرفت شد که آشوبهای محلی، تهاجم مغولها، ناکارامدی سلاطین، کشتار، تبعید و به بندکشیدن اندیشمندان، مهاجرت دانشمندان، کتابسوزیها و نابودی میراث علمی ازجمله دلایل آن بود.
از آغاز قرن چهارم و در طول قرن پنجم مساجد از شکل ساده خود خارج و در آنها حوزههای علمیه و اتاقهایی برای سکونت طلبهها به وجود آمد. از همه منظمتر مدارسی بود با نام نظامیه که توسط خواجه نظامالملک طوسی در سراسر کشور پهناور ایران با برنامهای خاص و واحد اداره میشد.
دوره سوم از اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم. سرآغاز دوره سوم، آشنایی ایران قاجاری با غرب مدرن است. در عصر قاجاریه نظام آموزش و پرورش ایران دچار تحولات اساسی شد و بهعلت مبادلات سیاسی ایران با کشورهای اروپایی مکتبخانهها و مدارس سنتی جای خود را به مدارس نوین دادند. در دوران محمدشاه اقدام جدیدی صورت گرفت علاوه بر اعزام محصل به خارج از کشور اجازه تاسیس مدارس به مبلغان مذهبی داده شد. افتتاح تعلیم و تربیت رسمی در ایران با تاریخ تاسیس دارالفنون مقارن است. دارالفنون در سال ۱۲۲۲ ش توسط امیرکبیر تحولی بزرگ در ساختار آموزش و پرورش به وجود آورد. امیرکبیر نخستین گام عملی و اساسی را در اشاعه علوم جدید برداشت.
قنات
مردمان سرزمین ایران با ابداع قنات و دسترسی به آبهای زیرزمینی کمبود آب را برطرف کردند. بهتدریج تمدن قناتی در مناطق مرکزی و خشک و نیمهخشک ایران جایگزین تمدن رودخانهای شد. پدیده قنات بیشتر سرشت و ویژگی مردمی و اجتماعی دارد. اطلاع از کموکیف قناتها، ویژگی و کارکردهای آن میتواند تا حد زیادی یکی از خصوصیات فرهنگی ایرانیان قدیم را در پیوند سازگار آنان با طبیعت ناسازگار پیرامون و دگرگون ساختن آن به روشنترین و مناسبترین صورت ممکن بدون کمترین آسیبرسانی به محیط زیست نشان دهد. مالکیت بر آب و زمین از کارکردهای اجتماعی و اقتصادی قنوات به شمار میرود. به دلیل احساس مالکیت نهایت دقت در چگونگی استفاده از آب به عمل میآمد.
فصل هفتم: حرکتهای اجتماعی و نحلههای فکری تاثیرگذار در گستره تاریخ ایران
مانی
مینیاتور اسلامی و هنر کتابنگاری (تذهیب) در ایران و ترکمنستان تحتتأثیر هنر مانوی بود.
مزدک
نهضت مزدک بیشتر جنبه اجتماعی داشت و بر نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی تاکید داشت.
نهضت مزدک بدون تردید یکی از یزرگترین رویدادهای اجتماعی دوره باستان است با گرویدن قباد به او نهضت مزدک برای نخستین بار در تاریخ ایران مهمترین پایگاه آن در درباره قرار داشت. مزدک قباد را تشویق و راهنمایی به مسلک اشتراکی درمورد اموال و املاک کرد. نهضت مزدک نهضتی فراگیر شد که چندین سده پیدرپی حتی پس از ورود اسلام به ایران محرک حرکتهای مدنی و فرهنگی گوناگون شد.
شعوبیه
شعوبیه به اهل تسویه نیز نامور گشته بودند. نهضت شعوبیه نهضتی ضدتعصب عربی و طرفدار اصول اسلامی بود.
خرمدینان
مسعودی از مورخان معروف اسلامی، تصریح میکند که خرمدینان دنبالهروی مبانی اعتقادی مزدکی و بابک از معتقدان ظهور ابومسلم بود.
عیاران
عیاران گروه اجتماعی از مردمان جلد و هوشیار متشکل از افراد شهری، روستایی، جنگجویان و مجاهدان بیکار و عناصر طردشده اجتماع، که اغلب جزء طبقات پایین و متوسط مردم بودند، با آداب و رسوم و تشکیلات خاص که دستههای بزرگ راهزنی تشکیل داده در هنگام غوغاها و جنگها خودنمایی میکردند. آناها بیشتر اهداف منطقهای و محلی را تعقیب میکنند و حول محور یک قهرمان و شخص مبارز جمع میشدند. به گفته ملک الشعرای بهار این واژه ضبط غلط کلمه ایار فارسی است که امروزه تبدیل به یار شده و به معنی رفیق و دوست صمیمی. حرکتهای بزرگ مذهبی- اجتماعی عیاران در جنبش بابک به اوج خود رسید و سرانجام در حکومت صفاریان رسمیت و حاکمیت یافت. بعد از انقراض خلافت عباسی، جوانمردان دارای مجامعی به نامهای لنگرگاه، زاویه و زورخانه شدند.
تصوف و طریقت
از مشخصات بارز دوره سلجوقی در عرصه تصوف، هماهنگی تصوف با دین رسمی است.
روشنفکری و نوسازی
غرب برای نسل اول متفکران، اندیشمندان و مصلحان اجتماعی ایران بهمنزله الگویی برای پیشرفت و ازمیان برداشتن بیخبری اجتماعی، عقبماندگی اقتصادی و استبداد سیاسی جامعه موردتوجه قرار گرفت. احساس نیاز به نوسازی ازسوی نخبگان قاجار، پیامد جنگهای ایران و روس بود. پراکندگی منابع قدرت در ایران مانع از اتمام موفقیت پروژه اصلاحات میشد و همه تلاشها به اصلاحات متناوب و ادواری ختم شد.
از مشروطه تا شبه مدرنیسم
فرایند نوسازی در جامعه ایران بیشتر آمرانه و از بالا بوده است. ایران نوسازی و اصلاحات را متاثر از مدرنیته جهانی شروع کرد؛ اما این نوسازی در ادوار مختلف و در ابعاد متنوع صورت پذیرفته است. با توجه به فرهنگ سیاسی خاص ایرانی نتایج متفاوتی را با سایر حرکتها در نقاط دیگر جهان داشته است. نوسازی در ابعاد فرهنگی، اقتصادی- اجتماعی و سیاسی به چهار دوره تفکیکپذیر است: دوره اول اصلاحات عباسمیرزا امیرکبیر و سپهسالار، دوره دوم اصلاحات دوره مشروطه؛ دوره سوم اصلاحات دوره پهلوی و دوره چهارم اصلاحات دوره انقلاب اسلامی. جنبش مشروطه صحیحتر بیشتر ماهیت ضد استبدادی بود. نهضت تنباکو اولین و مهمترین تجربه همبستگی نیروهای اجتماعی در مقابل استعمار و در ذیل آن استبداد بودهاست.
نخستین عرصه آغاز اصلاحات در جهت استقرار «نظمی نوین» در دوره پهلوی اول ایجاد ارتش ملی واحد و بنیان نهادن نیروی نظامی متحد و مدرن ایران بود. (ص ۲۴۱) نوسازی در دوره پهلوی اول در سطوح اقتصادی و فرهنگی محقق شد؛ اما در ساحت سیاسی عقیم ماند. این نوسازی شکلی تقلبدی داشته و بهصورت ناموزون به پیش میرفت.
از ملی شدن صنعت نفت تا انقلاب اسلامی
در دوران معاصر تاریخ ایران، ملیشدن صنعت نفت دومین جنبش اجتماعی بود که فراگیر شد. مبارزه برای ملیشدن صنعت نفت توسط دکتر مصدق نظیر انقلاب مشروطیت، مردم را در تقابل با حاکمیت قرار داد، اما برعکسِ انقلاب مشروطه، اینبار مبارزه مردم با استعمار در اولویت بود و مبارزه با استبداد در ذیل قرار داشت. جنبش ملیشدن صنعت نفت در بعد خارجی، در پی رهانیدن مردم ایران از مداخله قدرتهای خارجی و مدار وابستگی به غرب و بهطور خاص، دولت بریتانیا بود و در بعد داخلی سعی بر آن داشت تا مشروطه ایران را بر مدار دموکراسی واقعی قرار دهد. مصدق با پیروی سرسختانه از سیاست موازنه منفی به دنبال تضمین استقلال از سلطه خارجی بود و بعد از جنگ جهانی دوم اهمیت حیاتی نفت خاورمیانه و بهویژه ایران برای غرب آشکار شد.
مصدق در جبهه مبارزه با استبداد هم تقابل با شاه را با اصلاح قانون انتخابات به منظور تضعیف قدرت شاه و اشراف زمیندار پیش برد. با اصرار بر انتقال فرماندهی نیروهای مسلح به نخستوزیر در عمل سلطه شاه بر ارتش و فرماندهی قوا را مورد تهدید جدی قرار داد. با این اختلافها درعمل جنبش ملی توان بسیج مردم و حمایت سراسری را از دست داد و بهطور ناخواسته برخی از این گروهها در مقابل نهضت و در کنار نیروهای مخالف نهضت اعم از داخلی و خارجی قرار گرفتند. ازدست رفتن منافع سرشار ناشی از ملیشدن صنعت نفت از یک طرف و ترس از الهامبخش بودن حرکت در خارج از مرزهای ایران، در کشورهایی نظیر ونزوئلا، عراق، کویت و… در پیروی از این رویه که میتوانست خطر کنترل بازار نفت را از کشورهای غربی به کشورهای تولیدکننده نفت منتقل کند، تهدیدی جدی برای غرب و بهویژه دولت بریتانیا و آمریکا بود. فضای تخریب و سرخوردگی درعمل راه را برای ظهور یک جنبش دینی هموار کرد.
فصل هشتم: جایگاه خانواده و زن در تاریخ ایران
جایگاه زن و ساختار روابط خانواده ایرانی
در نظام مبتنی بر روابط سلسلهمراتبی و استبداد درون خانوادگی ایرانی که با نقش برجسته و سلسلهمراتبی پدر همراه است، بیشترین نقشی که در آن پذیرش هستی و وجود زن خود را مینمایاند، نقش معشوقهای اوست.
خانواده و زن در ایران دوره باستان
جایگاه و موقعیت زن در ایران باستان بهطور عمده در ارتباط با شوهر او ارزیابی میشد. در ایران باستان ازدواج با محارم (خویدوگس، خوتیک رس) با توجه به نسبت ایرانی و حفظ نژادگی توصیه شده است. در دوره ساسانی مرد مجرد، شهروند کاملی به شمار نمیآمد. افراد به ازدواج تشویق میشدند ازدواجها چندگونه بودند که زنها نیز منزلت و جایگاه اجتماعی براین اساس مییافتند: ۱. پادشاه زن (زن ممتاز، پتشایبد) که رایجترین و کاملترین نوع ازدواج در عصر ساسانی بود؛ ۲. ایوک زن، اوگ زن (زن تنها فرزند)؛ ۳. ستر زن، سزر زن (همسر خوانده)؛ ۴. چاکر زن، چغر زن؛ خودسرای زن. در این دوره تکهمسری رایج بود. در تفکر دینی ایرانی با پرستش آناهیتا و اهمیت والا برای مقام زادن و روییدن- که در تفکر دین مزدایی این الهه مظهر آن بود- جایگاه مهمی اختصاص یافته بود. زنان به هنگام زایمان بهدلیل افزایش رعیتی بر رعایای پادشاه پاداش دریافت میکردند. پاداش زایمان برای نوزاد پسر دوبرابر نوزاد دختر بود.
زن و سیاست
فاطمه خراسانی از زنان دوره ایلخانی که طبق منابع در منابع، احکام او در دستگاه اوکتای قاآن از اندرون به بیرون روا بودهاست و بزرگان از هر طرف تحت حمایت او درمیآمدند.
نقش زنان در دوره قاجار
تجربیات زنان در طول دوره مشارکت سیاسی در نهضت تنباکو و مشروطه و… سبب شد که در مقایسه با گذشته مشارکت فعالتری داشته باشند. ایرج میرزا شاهزادهی قاجاری یکی از پیشگامان مخالفت با حجاب و از هواداران رفع آن بود. زنان ایران در دوره مشروطه به سازماندهی خود و تشکیل انجمنهای مخفی اقدام کردند. انجمن آزادی (حریت) زنان، اولین تشکل زنان بود. در این انجمن افراد مختلفی حضور داشتند ازجمله سه تن از دختران ناصرالدین شاه. انجمن اتحادیه غیبی نسوان در تهران دارای گرایشهای تند انقلابی بود و خود را سخنگوی تهیدستان جامعه معرفی میکرد.
عامل اصلی در بالا بردن سطح آگاهی قشر زنان جامعه و تحرک آنها از دوره قاجار به بعد حق دسترسی زنان به تحصیل شد. در دوره پهلوی ازجمله فعالیتهای زنان تشکیل انجمنهای مختلف اعم از سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بود. در دوره رضاشاه یکی از فعالیتها در مورد زنان ازبینبردن و مخالفت با انجمنهای مستقل زنان بود. بعد از اسلام زنان حضوری در فعالیتهای اجتماعی نداشتند و در حوزه سیاست به فراخور موقعیت خود بهواسطه همسری، مادری، خواهری شاه دارنده درباری کوچک و تاثیرگذار بودند.
سازمان یا کانون بانوان با همکاری و نظارت وزارت معارف با این اهداف شروع به کار کرد: ۱. تربیت فکری و اخلاقی بانوان؛ ۲. ایجاد موسسات خیریه؛ ۳. تشویق به ورزشهای متناسب؛ ۴. ترغیب به سادگی در زندگی و استعمال امتعه وطنی. در دهه دوم حکومت رضاشاه زنان درعمل در احزاب چپ وارد شدند و مشارکت سیاسی فعالی داشتند. بعد از سقوط رضاشاه تعداد زیادی روزنامههای زنان منتشر شد، ازجمله مجله پیشرو، قیام زنان، حقوق زنان، آزادی زنان و زنان مبارز. حق رأی در انتخابات دوره پهلوی یکی از تغییرات از بالا بود که در جهت مشارکت زنان در امور سیاسی رخ داد.
در لایحه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی حق رای دادن و انتخاب شدن زنان گنجانده شده بود. یکی از موارد ششگانه انقلاب سفید هم تساوی حقوق زنان و مردان و حق رای زنان بود. در سال ۴۲ برای اولین بار شش زن به نمایندگی مجلس شورای ملی و دو زن به نمایندگی مجلس سنا انتخاب شدند و زنی نیز به معاونت وزیر و یک نفر به معاونت استانداری منصوب شد. بعد از قانون اساسی مشروطه براساس متمم این قانون زنان دسترسی آزاد به تحصیل و ورود به مدارس را پیدا کردند. همچنین زنان به نحو فزایندهای وارد بازار کار شدند.
رویکرد اساسی جامعه ایران، در خصوص نقش زن، براساس متون و منابع به جا مانده، نه بهطور مطلق، اما رویکردی دون نقش و جایگاه مرد است. بعد از مشروطه زنان از شخصیتی حقوقی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مستقل برخوردار شدند.
انتشارات پیام نور کتاب «مبانی تاریخ اجتماعی ایران» تالیف دکتر عبدالله ساجدی را در ۲۹۴ صفحه منتشر کرده است.
حسین روحانی صدر، کارشناس گروه ایرانشناسی و اسلامشناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
منبع: ایبنا