کد خبر:35135
پ
۰۹۶

شب «دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران» برگزار شد

شب «دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران»، از سوی مجلّۀ بخارا و با همکاری مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، عصر دوشنبه، هفدهم مهر، در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برپا شد.

میراث مکتوب- شب «دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران»، از سوی مجلّۀ بخارا و با همکاری مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، عصر دوشنبه، هفدهم مهر، در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برپا شد.
تأیید و استقبال احسان یارشاطر و ایرج افشار
در این برنامه که اجرای آن برعهدۀ‌ «علی دهباشی»، مدیر و سردبیر مجلّۀ بخارا بود، «کاظم موسوی بجنوردی»، رئیس مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، در جایگاه آغاز گر جلسه، چنین گفت دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران یکی از طرح‌های علمی بسیار ارزشمندی است که در مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش‌های ایرانی و اسلامی) در حال اجراست. فولکلور آن بخش از فرهنگ جامعه است که اغلب به‌صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. عرض کردم اغلب، زیرا همیشه به این‌گونه نیست. برای مثال می‌توان به اشعار یا جمله‌هایی اشاره کرد که بر دیوارهای ساختمان‌های عام‌المنفعه یا زیارتگاه‌ها یا روی ماشین‌ها نوشته می‌شود.
او ادامه داد: همان‌گونه که بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی، اعم از ایرانی و غیر ایرانی تصریح کرده‌اند فولکلور را نمی‌توان در یک جمله به‌صورت جامع و مانع تعریف کرد. اما با توجه به آنچه در ابتدا عرض کردم اگر بخواهیم به‌صورت فشرده بگوییم، می‌توان گفت که فرهنگ هر جامعه شامل دو بخش است؛ فرهنگ رسمی و فرهنگ غیر رسمی. فولکلور همان فرهنگ غیررسمی است و شامل این اجزا می‌شود: اساطیر، افسانه‌ها، قصه‌ها، لطیفه‌ها، چیستان‌ها، اشعار، ترانه‌ها، ضرب‌المثل‌ها، لالایی‌ها و هر آنچه که به‌‎نوعی می‌توان ادبیات عامه نامید.
موسوی بجنوردی افزود: لاوه بر این، بخش دیگر از فولکلور شامل آیین‌ها، مراسم و باورهای مرتبط با تولد، ازدواج و مرگ است. بخش دیگر شامل آیین‌های جمعی مانند جشن‌های مختلف ازجملۀ نوروز، یلدا، عید فطر، عید قربان، و نیز آیین‌هایی مانند سفره‌های نذری و نیز باورهایی مانند نظر قربانی، قربانی کردن و مواردی مانند اینهاست.
رئیس مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی خاطرنشان ساخت: آنچه گفته شد همۀ اجزای فولکلور نیست اما اهم آن‌ها را شامل می‌شود. یک نگاه کلی به همین موارد نشان می‌دهد که فولکلور هویت ملی را بازتاب می‌دهد. ما به عنوان یک ملت و آن هم یک ملت تاریخی، در سراسر ایران از طریق فولکلور خود همبستگی و وحدت می‌یابیم. هر یک از مواردی را که ذکر کردیم برای نمونه آداب و آیین‌های مربوط به عروسی یا نوروز در سراسر ایران کم و بیش شبیه به هم برگزار می‌شود هم به این سبب است که می‌گوییم فولکلور باعث تحکیم همبستگی ملی می‌شود.
او اضافه کرد: بیش از ٩٠ سال است که پژوهشگران ایرانی مشغول گردآوری و ثبت اجزای فولکلور در شهر و روستا هستند. ما در مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی چند سال پیش به این نتیجه رسیدیم که تدوین و تألیف دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران موضوعی بسیار ضروری و در عین حال عاجل است زیرا همان‌گونه که عرض کردم فولکلور ما آیینه‌ای است که همۀ ویژگی‌های ما شامل ترس‌ها، نگرانی‌ها، دل‌مشغولی‌ها، ارزش‌ها، شادی‌ها، و چگونگی بروز این‌ها را به‌عنوان یک ملت بازتاب می‌دهد. این موضوع به‌ویژه در این دوره اهمیت اساسی دارد. زیرا متأسفانه در این سال‌ها هویت ایرانی ما مورد هجمه قرار گرفته است و دشمنان قسم‌خوردۀ هویت ایرانی در لباس دفاع از این قوم یا از آن قوم قصد دارند وحدت ملی و در نهایت تمامیت ارضی ایران عزیز ما را خدشه‌دار کنند.
این مدیر فرهنگی اظهار کرد: مقالات این دانشنامه نشان می‌دهد که مردم سراسر ایران از آذربایجان تا خراسان و از خراسان تا بلوچستان و از بلوچستان تا خوزستان و لرستان و کردستان و مناطق مرکزی ایران تاریخ و فرهنگ مشترکی دارند. اینکه تدوین و تألیف این دانشنامه مورد تأیید و استقبال بزرگانی مانند شادروانان استاد احسان یارشاطر و استاد ایرج افشار قرار گرفت خود مؤید درستی کار ماست، سپاسگزارم.
پاسدارِ فرهنگ قومی و فرهنگ عامّۀ مردم
در ادامه، پیام «علی بلوکباشی»، مردم‌شناس پیشکسوت که به‌سبب کسالت امکان حضور در این مجلس را نیافته بود، توسط «احمد مسجدجامعی»، قائم‌مقام مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی خوانده شد که از این قرار است:
این مجلس از شبهای بخارا به نام دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران تشکیل یافته و بسیاری از اهل اندیشه و قلم و علاقه‌مندان به این اثر برای تجلیل از پدیدآورندگان آن گرد آمده‌اند. این دانشنامه نخستین اثری است که در تاریخ دانشنامه‌نویسی در ایران در زمینۀ فولکلور و فرهنگ عامّه به همت والای رئیس فرزانۀ مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، آقای کاظم موسوی بجنوردی نشر می‌یابد. از این رو، موضوع سخنم را به نکاتی دربارۀ تاریخ حیات دانش فولکلور اختصاص می‌دهم.
در گذشتۀ نه‌چندان دور دانش و فرهنگ و هنر را فقط از آنِ طبقۀ خواص و نخبگان و افراد باسوادِ تحصیلکردۀ شهری می‌دانستند و طبقۀ تودۀ مردم را بی‌‎سواد و دور از فرهنگ و بی‌بهره از دانش و هنر و معرفت تصور می‌کردند. بنابر این دیدگاه، مردم جامعه به دو گروه بزرگِ «خاصّۀ عالمِ بافرهنگ» و «عامّۀ جاهلِ بی‌فرهنگ» طبقه‌بندی می‌شدند. پس از بنیان‌گزاری دانش مردم‌شناسی و فولکلور در اروپا و نتیجۀ بررسی‌های پژوهشگران در زمینۀ فرهنگ تودۀ مردم، خط بطلان بر این تصور غلط کشیده و دانسته شد که این گروه از مردم جوامع هرچند سواد و دانش مَدرَسی ندارند، لیکن از دانش و هنر و فرهنگی برخوردارند که نه‌تنها فروتر از فرهنگ و دانش و هنر خواص نیست؛ بلکه به لحاظ غنا و کارآیی در سازمان‌دهی امور زندگی کم و کاستی از آن ندارد.
به گفتۀ غلامرضا رشید یاسمی که خود از آغازگران نهضت فولکلورشناسی در ایران به‌شمار می‌آید، وقتی دانشمندان دریافتند که در سینۀ مردم عامّه گنجینه‌ای غنی از معارف قرون گذشته نهفته شده است، «دامنۀ حفریات را از آفاق به انفس» کشاندند و «دست به دامان عوام» زدند، زیرا عوام را زمین‌هایی «دست‌نخورده و بکر» و حاوی گنجینه‌ای از تمدن‌ها و فرهنگ‌های انسانی یافتند که طبقات عالیه همچون شهرهای جدیدی بر روی آنها بنا شده بودند.
صادق هدایت که با فولکلور در فرهنگ اروپاییان آشنا بود، در دهۀ اول سدۀ چهارده هجری بررسی فولکلور در ایران را شروع کرد، و تحت تأثیر نگاهِ سلطه‌گرِ نخبگانِ آن روزگار، ابتدا برداشتی منفی و انتقادی از فرهنگ تودۀ مردم ارائه داد. او در دیباچۀ نیرنگستان که در سال ١٣١٢ نشر یافت، آداب و باورهای مردم عامه را مجموعه‌ای «اوهام و خرافات» و آنها را از «عقاید سخیفه» و جدا و متفاوت از «عادات ملی» پسندیده، مانند جشنهای مهرگان و نوروز و سده و چهارشنبه‌سوری توصیف کرد. نیرنگستان را هم با این اندیشه گردآورد تا «موهوم و منسوخه» و بی‌ارزش بودن عقاید تودۀ مردم را نشان دهد . او در انتخاب عنوان کتابش به مفهوم دوگانه و ابهام‌آمیز واژۀ نیرنگستان توجه داشت- هرچند این نام برگرفته از نام مجموعه‌ای حاوی آئینها و رسوم دینیِ زرتشتی است- ولیکن با این نام هدایت می‌خواست اعمال تودۀ مردم را مشتی نیرنگ و خرافۀ برخاسته از جهل و نادانی جلوه دهد.
یک دهه بعد، هدایت با آشنایی بیشتر با تحقیق اروپائیان، و به‌ویژه آگاهی از نظر و آثار آرنولد وَن جِنِپ، مردم‌شناس و فولکلوریست فرانسوی در زمینۀ فولکلور و ارزش و اعتبار این بخش از میراث فرهنگِ بازمانده از نسل‌های گذشته، تغییر نظر داد و در مقدمۀ مقاله‌اش «فولکلور یا فرهنگ توده» که در ١٣٢٣ نوشته بود، فولکلور ایران را از «گنجینه‌های ملی» و «پرمایه‌تر» از فولکلور در فرهنگ‌های سرزمین‌های غربی معرفی و به گردآوری مواد فولکلوری پیش از فراموش شدن، توصیه، و تأکید کرد که «تاریخ باید شامل عادات و رسوم زندگی توده به انضمام ترانه‌ها و اوهام و افسانه‌های هر دوره‌ای» از تاریخ باشد، زیرا که با گردآوری این مواد می‌توان «تأثیر ملت را در هر زمان تعیین کرد و مقاومت توده در مقابل کشمکش‌ها و شرکت در بهبود وضع عمومی» را آشکار نمود.
شفاهی بودن جوامع، و بی‌توجهی صاحبان قلم به گنجینه‌های فرهنگی مردم عوام که بخش بزرگی از معارف و تجربیات نیاکان ما را در حوزۀ نظام‌های ارزشی شکل می‌دادند، و بی‌اعتبار شمردن این تولیدات فرهنگی برای مکتوب کردن، موجب شد تا بسیاری از ذخایر فرهنگی گذشتۀ ما از میان بروند یا فراموش شوند. در این میان نگاه مردم‌نگارانه و همتِ کاونده و جستجوگر زنده‌یاد ایرج افشار در یافتن و شناساندن و نشر این دسته آثار مکتوب فرهنگی که از دیدگان نسخه‌شناسان پوشیده مانده بود، یا اینکه آنها را دیده بودند ولیکن پرداختن به آنها را کاری حقیر و دون شأن می‌شمردند، اسناد ارزشمندی برای پژوهشگرانی که به مردم‌نگاری تاریخی و فولکلور ایران می‌پردازند، فراهم آورد.
افشار با یافتن هر نوشته و رسالۀ گردوغبارگرفته‌ای که برتابندۀ گوشه‌هایی از عرصه‌های فعالیت زندگی مادی و معنوی مردم بود و پاره‌هایی از اندیشه و باورها و آداب و رسوم آنان را باز می‌نمود، بی‌درنگ آن را تصحیح و چاپ و منتشر می‌کرد. برخی از ادیبان کهنه‌گرا بر این کار او خرده می‌گرفتند و «نشر چنان رساله‌های کم‌مایه» را تلف کردن «وقت و کاغذ و پول» می‌دانستند، اما پاسخ او به خرده‌گیران این بود که «از راه بازیابی و بازشناسی همین‌گونه رساله‌های کوتاهی» که به نظر سخیف می‌نماید، می‌توان به «گذشتۀ زندگی فردی، فرهنگی، اجتماعی و صنعتی مردم این سرزمین» که برای ما پنهان مانده است، پی برد و باور کرد که فرهنگ و دانش و هنر فقط اختصاص به طبقۀ خواص و نخبگان ندارد. به نظر او با خواندن این‌گونه نوشته‌ها بهتر می‌توان فرهنگ و زندگی روزانۀ مردم کوچه و بازار را شناخت، چون این‌گونه مطالب در«میان کتب ادبی و منظومه‌ها»! به‌ندرت یافت می‌شوند، و در متون تاریخی هم به‌دست‌‎آمدنی نخواهند بود.
این خرده‌گیران را می‌توان از بازماندگان خلف همان قماش ادیبانی به‌شمار آورد که فرهنگ و دانش و هنر را فقط از آنِ طبقۀ خواص می‌دانستند و با نگاه ارزشی به پدیدآورندگان و آثار قلمی گذشتگان می‌نگریستند. پوشیده ماندن بخش بزرگی از فرهنگ و دانش و فنون و شیوۀ زندگی اجتماعی و طرز تفکر و باورهای تودۀ مردم ایران اعصار گذشته نیز نتیجۀ نوع نگرش افراد همین گروه است.
دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران که اکنون جلد هفتم آن نشر یافته و در این محفل رونمایی می‌شود، کاری است دربرگیرندۀ مقالاتی از گنجینۀ فرهنگ شفاهی و نوشتاری مردم از هر گروه قومی و زبانی و دینی- مذهبی. نگاه دانشنامه به فرهنگ مردم، نگاهی است صادق و صمیمی و برگیرندۀ توصیفی از تمام وجوه و ابعاد زندگی اجتماعی و فرهنگی و تفکرات ذهنی و معنوی مردم عامّه در فعالیت‌های روزانه در خانه و بیرون از خانه و در تجمعات دینی-آیینی و ملی- قومی و رویدادهای زندگی از زادن تا مرگ.
اکنون این دانشنامه در بسیاری از خانه‌های ایرانی راه یافته و مردم آنچه را که در عمل انجام می‌داده و می‌دهند یا به آنچه که به آن می‌اندیشیده و می‌اندیشند و باور دارند در محتوای مقالات آن می‌یابند و می‌خوانند و احساس انس و الفت و لذت می‌کنند. بسیاری از مقالات دانشنامه نیز که به قلم اهل نظر و پژوهشگران متخصص نوشته شده و از نظر تیزبین ویراستار آگاه و باتجربۀ آن گذشته‌اند، همچون سندی علمی و معتبر به‌شمار می‌آیند که می‌توان از آنها بهره برد و به آنها ارجاع داد.
به هرروی، این دانشنامه می‌تواند از فرهنگ قومی و فرهنگ عامّۀ مردم که به‌مثابۀ قلب تپندۀ یک ملت چند هزارساله است، پاسداری کند. این را هم بدانیم که تا زمانی این قلب بتپد، روح زندگی و بقا و بالندگی فرهنگ را در رگ‌های پیکر جامعه می‌دواند و آن را زنده و پویا و برپا نگه می‌دارد. گردش این مایۀ سرمدی در شریان بدن جامعه نیروی دفاعی و ستیز مردم را نیز در برابر سیل خروشان هجوم فرهنگ‌های غیرخودی و بیگانه تقویت می‌کند و استحکام می‌بخشد.
در اینجا لازم می‌دانم از دوست و همکار دیرینه‌ام مرحوم دکتر اصغر کریمی یاد کنم که در سال ١٣٩٠ به شورای علمی و ویراستاری دانشنامۀ فرهنگ مردم پیوست و حدود ١٠ سال تا زمان مرگش در وقایع کرونا در مقاله‌نویسی و ویراستاری و تدوین مقالات مجلداتی از دانشنامه با آقای دکتر محمد جعفری قنواتیِ عزیز همراهی می‌کرد. همگامی این دو فرزانۀ فرهیخته و از دانش‌آموختگان رشتۀ مردم‌شناسی و رشتۀ ادبیات شفاهی و فولکلور اعتباری بود برای دانشنامه. روان آن مرحوم شاد باد.
در پایان سخن به دوست دانشمندم دکتر قنواتی توصیه می‌کنم با وسواس علمی که در ویراستاری دارند مراقب باشند که چشم‌اندازهای چهارگانۀ زیر که در فولکلورشناسی اعتبار و اهمیت دارند و مورد پذیرش بسیاری از فولکلورشناسان جهان است در محتوای مقالات تألیفی دانشنامه مراعات شوند:
١. وجهی از فرهنگ در بافت کلی فرهنگ جامعه که همراه فرهنگ رسمی با شکل و محتوایی متنوع در گروه‌ها و لایه‌های قومی، دینی، شغلی و گروه‌های سنی کودکان، جوانان و زنان و مردان در زندگی روزمره کاربرد دارد؛ ٢. دستاوردهای فرهنگیِ دارای زمینۀ تاریخی که در فرایند گذار زمان از میان نرفته و استمرار یافته و به اقتضای زمان و مکان بازتولید شده‌اند؛  ٣. موضوعات توصیف‌پذیر که قابلیت انتقال و اشاعه دارند و از یک حوزۀ جغرافیای فرهنگی به حوزه‌های جغرافیای فرهنگی دیگر نشر یافته‌اند؛ و ۴. رفتارهایی که شکل‌دهندۀ شیوۀ زندگی معنوی و مادی کاربران هستند و کردار عینی و ذهنی آنها را به لحاظ روانی و اخلاقی و قواعد و اصول اجتماعی مطابق با هنجارهای نظام‌مند جاری در جامعه تنظیم می‌کنند.
از خداوند برای تمامی پدیدآورندگان و دست‌اندرکاران دانشنامه توفیق و کامیابی آرزو می‌کنم.
 توجه به حوزه‌های‌ جدید
«مسجدجامعی» اما پس از قرائت پیام مدیر بخش مردم‌شناسی مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، خود نیز نکاتی را با حاضران در میان گذاشت:
اول آن‌که این دانشنامه و گروه تدوین‌گر آن، خلاف خیلی از پژوهش‌ها، تهران‌زده نیستند و از همۀ ایران متخصصان با آن همکاری می‌کنند و درضمن اطلاعات دیگران روستا به روستا بررسی و تدوین می‌شود. دودیگر آن‌که آن‌که در کنار این کاوش‌ها، کتابخانۀ تخصصی مردم‌شناسی شکل یافته که ارزش مضاعفی به آن داده است. نکتۀ دیگر آن‌که به حوزه‌های‌ جدید مانند سینما توجه شده است به‌ویژه آثاری که ارزش فولکلور دارد. همه کارهای انجام‌شده مدیریت می‌شود که دقت می‌شود. آخر آن‌که به ایران فرهنگی توجه شده است زیرا حوزۀ فرهنگی ایران از حوزۀ جغرافیایی بسی بزرگ‌تر است.
نگاهِ نقّادانه
سخنران بعد، «جلال‌الدّین رفیع‌فر»، استاد مردم‌شناسی دانشگاه تهران بود. او با یادی از اعضای فقید شورای علمی دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران؛ حسن ذوالفقاری، جمشید صداقت‌کیش، اصغر کریمی، احمد وکیلیان، صادق همایونی و محسن میهن‌دوست، گفت: برای تألیف و تدوین این دانشنامه و انتخاب مداخل، با حضور متخصصان، جلسات متعددی برنامه‌ریزی شد و در هستۀ اصلی شورای علمی بسیار بحث شد و با نظرات زیادی روبه‌رو بودیم تا به اکنون رسید.
او در ادامه دربارۀ جلد هفتم این دانشنامه و با این تأکید که از او خواسته شده تا این اثر را نقّادانه مورد بررسی قرار دهد، گفت: این جلد با مدخل «فولکلور» یعنی مهم‌ترین مدخل در همۀ این دانشنامه شروع می‌شود که فنی و حرفه‌ای نوشته شده اما عیبش در تطویل آن است. اما چیزهایی دیدم که جایش خالی است. برای مثال از آثار بزرگانی چون محمود روح‌الامینی، جواد صفی‌نژاد، اصغر کریمی و محمد بهمن‌بیگی یاد نشده است. هم‌چنین می‌توانست در فرم بهتر باشد و می‌شد همۀ آثار می‌توانست در جدولی بیاید و نیاز به شرح همه نبود.
این مردم‌شناس هم‌چنین دربارۀ مداخل دیگر گفت: مدخل قرآن با توجه به حساسیت‌هایی که دارد، خیلی‌خوب بود اما در مدخل قحطی لزومی نداشت علل طبیعی آن به تفصیل آورده شود، یا در مدخل خورش قیمه، سه‌چهارمش دستور پخت آن بود و در عمل به جایگاه فرهنگی این غذا چندان پرداخته نشده بود، یا در مدخل قمه‌زنی، به این رسم در مناطق مختلف ایران دقیق نشده و از قاجاریه جلوتر نیامده است.
لزوم ترجمۀ انگلیسیِ دانشنامه
و بعد، علی‌رضا حسن‌زاده، رئیس پژوهشکدۀ مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی پشت تریبون حاضر شد و پس از آن‌که گفت به شهادت مجلۀ انسان شناسی آمریکا، ابوریحان بیرونی، نخستین انسان‌شناس تاریخ است، بیان کرد: ایران در شکل نهادینه‌سازی پژوهش دانشگاهی مردم‌شناسی، بعد از ترکیه، در خاورمیانه دومین کشور است؛ دو سال پس از تشکیل جمهوری ترکیه، انسان‌شناسی فرهنگی را مطرح کردند تا اثبات کنند تُرک‌ها نژاد زرد نیستند اما اهمیت مردم‌شناسی در ایران فراتر از مرزهای ماست.
او افزود: وقتی به انباشت علم می‌رسیم، می‌شود دانشنامه خلق کرد و این کاری است که انجام شده است و با انتشار دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران، پل اتصالی پدید آمد که نگذاشت پس از تعطیلی مرکز مردم‌شناسی، گسست رخ ندهد. این دانشنامه مبین سه سنت است؛ سنت مردم‌شناسیِ کیا و خلیقی و بلوکباشی، سنت فولکلورِ هدایت و انجوی و محجوب و وکیلیان و ذوالفقاری و قنواتی و سنت انسان‌شناسی مدرن. دانشنامه‌ای که نماد مردم است و نه عوام و توده و خلق.
رئیس پژوهشکدۀ مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی اضافه کرد: تألیف و تدوین چنین دانشنامه‌ای، کار بسیار جان‌فرسا و سختی است. برای تألیف و تدوین دانشنامه در حوزۀ مردم‌شناسی تلاش ناکام هم زیاد داشتیم. حتی در پژوهشکدۀ مردم‌شناسی هم نتوانستیم کاری کنیم و این همه به‌خاطر ثبات مدیریت در دانشنامه و در رأس آن مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی یعنی کاظم موسوی بجنوردی است.
حسن‌زاده در پایان اظهار کرد: ترجمۀ انگلیسی این دانشنامه بسیارمهم است. هم‌چنین چون پویایی جامعۀ ایران بالاست، انتشار ویراست زودهنگام‌تر آن ضروری است.

مورد اقبال بزرگان فرهنگ و تاریخ ایران
آخرین سخنران، «محمّد جعفری قنواتی» سرویراستار دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران بود که در ابتدا از همکاران خود در بخش‌های مختلف مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش‌های ایرانی و اسلامی) تشکر کرد: حوزۀ ریاست، بخش چاپ، دبیرخانه، انتشارات، بخش مالی، کتابخانه و به‌ویژه ریاست محترم آن جناب استاد مجیدی.
او در ادامه گفت؛ دوستان سخنران این نکته را یادآور شدند که منابع فراوانی در مقاله‌ها مورد استفاده قرار گرفته‌اند. این موضوع صرفاً و صرفاً و به‌طور اکید نتیجه همکاری کامل کتابداران کتابخانۀ مرکز بوده است. و اما به‌طور ویژه از ریاست محترم مرکز جناب آقای بجنوردی سپاسگزارم که با حمایت‌های همه‌جانبۀ خود همیشه مشوق ما بودند و ما را دلگرم می‌کردند. از اعضای شورای علمی و هیئت مشاوران دانشنامه برای راهنمایی‌هایشان سپاسگزارم. و سرانجام یاد سبز همکاران در گذشته را گرامی می‌دارم: استاد صادق همایونی، دکتر اصغر کریمی، دکتر حسن ذوالفقاری، دکتر طهمورث ساجدی صبا، استاد احمد وکیلیان و استاد محسن میهن‌دوست.
جعفری قنواتی ادامه داد: با یاری همۀ این بزرگواران دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران مراحل پایانی تدوین و تألیف خود را می‌گذراند. با انتشار جلدهای هشتم و نهم و نیز جلد «ذیل»، ویراست نخستین آن سرانجام می‌یابد. جلد «ذیل» شامل مدخلهایی است که یا به‌موقع تألیف نشده و یا ضمن سال‌های اخیر افزوده شده‌اند.
این مردم‌شناس افزود: مجموعۀ مدخل‌هایی که برای دانشنامه منظور کرد‌ه‌ایم حدود دوهزار مدخل است. حدود ١٢٠ پژوهشگر و نویسنده از مناطق مختلف ایران و نیز از خارج از ایران در تألیف این مدخل‌ها مشارکت دارند.
سرویراستار دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران اظهار کرد: خوشبختانه بسیار زودتر از آنچه ما تصور می‌کردیم دانشنامۀ فرهنگ مردم جای خود را در جامعۀ پژوهشگران و اهل علم باز کرده و مورد اقبال بزرگان فرهنگ و تاریخ ایران قرار گرفته است. که همۀ این‌ها مایۀ دلگرمی ما بوده است. برای نمونه زنده‌یاد استاد احسان یارشاطر پس از انتشار جلد اول دانشنامه طی نامه‌ای ضمن تقدیر از این کار، در بخشی از آن چنین مرقوم فرموده‌اند: «مقداری از مقالات دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران را مرور کردم و هرچه بیشتر خواندم بیشتر متوجه شدم که جای چنین دانشنامه‌ای چقدر خالی بوده است. دائرهالمعارف بزرگ اسلامی در حقیقت بسیاری از اموری که در برخی کشورهای دیگر فرهنگستان‌ها و دانشگاه‌ها انجام می‌دهند، انجام داده است و می‌دهد. باید سپاسگزار این مؤسسۀ علمی توانا و شخص جناب آقای دکتر بجنوردی بود».
او در پایان گفت: از سخنرانان دانشمند جناب آقای دکتر رفیع‌فر و جناب آقای دکتر حسن‌زاده برای طرح نکاتی دقیق و علمی سپاسگزاری می‌کنم.

در پایان، از جلد هفتم دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران رونمایی صورت گرفت.

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612