کد خبر:34106
پ
Y27061402Shahriar

به یاد شهریار

شهریار شاعری ذولسانین است که در هر دو زبان فارسی و ترکی، آثار شعری برجسته و مردم‌پسند دارد. این ویژگی، در میان شاعران سراسر تاریخ ادبیات ایران، جایگاهی خاص و منحصر به او بخشیده است.

سید محمدحسین بهجت تبریزی شاعر نامدار و ذولسانین معاصر، متخلص به «شهریار»، همزمان با آغاز انقلاب مشروطیت، در خانوادهای از سادات تبریز زاده شد. تاریخ ولادت او را در برخی منابع، ۱۲۸۳ش آورده اند؛ اما شهریار خود آن را ۱۲۸۵ش، برابر با اواخر ۱۳۲۴ ق یا اوایل ۱۳۲۵ق، ذکر کرده است. پدرش، میرآقا خُشکنابی (متوفی ۱۳۱۳ش)، مردی فاضل و خوشمحاوره، از وکلای سرشناس تبریز و از خوشنویسان دورۀ خود بود که از حوزه نجف اجتهاد داشت و به «مجتهدی» معروف شده بود. از نیاکان و خاندان او، بیش از آنچه خود گفته است، اطلاعی در دست نیست. او در گفتوگویی به تاریخ هفدهم اسفند ۱۳۶۰، خاندان خود را از سادات موسوی، که در تبریز به «سادات خشکناب» معروف بودند،معرفی کرده است. به تصریح شهریار، اجداد او به شاهچراغ شیراز «نسبت داده میشوند» که هفت یا هشت تن از آنان نیز «اولیاءالله» بودهاند. گویا اجداد او مدتی در اطراف شیراز مدتی، مدتی در مهیار اصفهان، و مدتی در قرهداغ تبریز، و نهایتاً در خشکناب ساکن بودند.

زندگانی شهریار را میتوان به سه دورۀ کلی تقسیم کرد: دورۀ نخست از ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۰ش (از تولد تا مهاجرت به تهران)؛ دورۀ دوم از ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۲ش (زندگی در تهران تا بازگشت به تبریز)؛ و دورۀ سوم از ۱۳۳۲ تا ۱۳۶۷ش (زندگی در تبریز تا مرگ).

شهریار، در سالهای نخست دورۀ دوم زندگی خود، عشق را عمیقاً آزموده بود و از همان سالها، حالات و مراتب مختلف و متفاوتی از عواطف و احساسات خود را در شعر بروز میداد. او خود را «شاعر رقّت و عشق و عاطفه» نامیده بود و شعر را زبان عشق میدانست که مانند عشق سه مرحله دارد: در مرحلهٔ نخست،زبانی است برای توصیف جمال یک فرد؛ در مرحلهٔ دوم، زبانی است که به توصیف جمال طبیعت یا جمال همگانی میپردازد و در مرحلهٔ سوم، جمال الهی را توصیف میکند. او معتقد بود که، با در نظر گرفتن این مراحل، میتوان شاعر واقعی و غیرواقعی را بازشناخت و حتی، به تعبیر او «کلاس آن‌ها» را نیز تعیین کرد.

جنبهای دیگر از عشق نیز در شعر شهریار تجلّی یافته که خود آن را «عشق عرفانی یا الهی» نامیده است. او در جایی دیگر، عرفان را «کمال شعر فارسی» و حافظ را «بزرگ ترین عارف جهان» دانسته است.

شهریار به تجدد و نوآوری گرایشی محسوس داشت؛ بنابراین، با در نظر گرفتن مجموع آثارش نمیتوان او را شاعری کلاسیک و مرتجع دانست، بلکه شاعری است مبتکر و متجدد. حدود نوآوری او تا جایی است که از طبیعت اندیشه و خیال و ذوق و حال ایرانی خارج نشود. همچنین تجدّد در شعر او را از قوانین فنون ادب خارج نساخته است. بازگشت به زبان و تعبیرات مردم، به کارگیری عناصر بکر و عامیانه، و کشف پهنههای دوردست تخیّل و احساس را میتوان از نمودهای نوآوری او دانست. این سخن پذیرفتنی است که سبک آثار شهریار با اصول هیچیک از مکاتب کلاسیسیسم، رمانتیسم، رئالیسم، سمبولیسم و سوررئالیسم انطباق جامع و مانعی ندارد؛ اما خودِ شهریار با جنبهای از مکتب رُمانتیسم که به نقاشی و تابلوسازی در شعر میپردازد، موافق بوده و شعرهای «ای وای مادرم»، «حیدربابایه سلام»، «هذیان دل» و «دو مرغ بهشتی» را برای رُمانتیسم و امپرسیونیسم مثال آورده است. با استناد به منظومهٔ بلندی که در ذکر مفاخر ادب و هنر ایران سروده است، گفته میشود که او با برخی از آثار نویسندگان و شاعران رُمانتیک ایران و جهان آشنا بوده و در این زمینه به استنباط مشخصی دست یافته است. او صحنهآرایی و فضاسازی رُمانتیک را از عشقی (۱۲۷۲۱۳۰۳ش)، و تخیل رمانتیک را از «افسانه»ی نیما فرا گرفت و با تلفیق آنها و با بهره جستن از وجوه محتوایی مکتب رمانتیسم، آثاری پدید آورد که از سروده‌های عشقی و نیما کمال‌یافته‌تر بود. دیوان شهریار(۱۳۳۵ش) از نظر اشتمال بر چنین سروده‌هایی، با دیوان‌های قبلی و بعدی او تفاوت بسیار دارد.

شعرهای شهریار را از نظر صورت و محتوا میتوان، به شیوهای که شعرهای نیما تقسیمبندی و تحلیل شده است، به شعرهای سنتی، نیمهسنتی، و آزاد تقسیم و بر همین اساس تحلیل کرد.بیشتر شعرهای شهریار در قالبهای سنتی است؛ بنابراین، مناسبترین ابزار انتقال عاطفه و اندیشهٔ او این دسته از شعرها بوده است. در این میان، گرایش او به غزل و مثنوی محسوستر است. به گفتهٔ اخوان ثالث (۱۳۰۷-۱۳۶۹ش)، غزل در شهریار خانه روشن کرد، بیشترین مهارت و اشتهار او نیز در غزلسرایی است؛ همانگونه که بهار نیز او را «شاعری شیوا، که در هر غزل به معانی تازهای پی برده و شیوهاش نو، مرغوب و مطلوب پیر و جوان است» به جامعهٔ ادبی معرفی کرد. از نظر مضمون، میتوان به سه نوع غزل در دیوان شهریار قائل شد: غزل عاشقانه، غزل عرفانی، و غزل مدحی. مضامین اجتماعی نیز در غزلهایی مانند «عید خون»، «آذربایجان»، «دم بزن ای زن» و «رخت سیاه و بخت سفید»، با صراحت بیشتر، و در برخی نمونههای پراکندۀ دیگر، فقط با اشاره بازتاب یافته است و، در قیاس با مضامین دیگر، بسامد چندانی ندارد. در مقابل، کمتر غزلی از او میتوان یافت که از اشارههای عاشقانه خالی باشد؛ حتی گاهی نیز که به موضوعات دیگر میپردازد، باز زبان و لحن او عاشقانه است.

شعرهای نیمهسنتی او حالت میانی شعرهای سنتی و آزاد است که براساس دستکاری صورتهای سنتی، از نظر تغییر قافیهبندی و تقسیمبندی هر شعر بر قسمتهایی متشکل از تعداد ثابتی از ابیات و مصراعها شکل گرفته است. در واقع، آنچه ترکیببند، ترجیعبند، مسمط، و متفرعات آن‌هاست جزو شعرهای نیمهسنتی جای میگیرد. اکثر شعرهای نیمهسنتی شهریار صورت دستکاریشدۀ مسمط، ترجیعبند و ترکیببند است. برجستهترین نمونهها در این زمینه، «دو مرغ بهشتی» و «هذیان دل» است که هر دو را به تأثیر از «افسانه»ی نیما سروده است. شهریار از این دو اثر و افسانهٔ شب، به «شعر ناب»، «مینیاتورهای شعری»،«تخیّلهای وحشی» و «فانتزی صِرف» تعبیر کرده است.

شهریار غیر از فارسی، به ترکی نیز شعر سروده است و از این نظر، شاعری ذولسانین است که، در هر دو زبان، آثار شعری برجسته و مردمپسند دارد. این ویژگی، در میان شاعران سراسر تاریخ ادبیات ایران، جایگاهی خاص و منحصر به او بخشیده است. او با پرداختن به شعر ترکی، به یاری زبان مادریاش شتافت، در حالی که آن زبان به شدت تضعیف و خواندن و نوشتن بدان ممنوع شده بود. شهریار در شعری با عنوان «جشن سدۀ اقبال»، نظر خود را دربارۀ زبان ترکی اینگونه بیان کرده است: «ترکی ما بس عزیز است و زبان مادری / لیک اگر ایران نگوید لال باد از وی زبان». او این زبان را، بهرغم مقدار کم شعرهایترکیاش، آمادۀ پذیرش انواع مفهوم کرد. از این نظر گفته میشود که در شعر ترکی حتی بهمراتب متجددتر و امروزیتر از شعر فارسی بود. اهمیت او در تکوین زبان شعر ترکی همچون اهمیتی است که رودکی در تکوین شعر فارسی دارد.

متن کامل این مقاله را در دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، زیرنظر اسماعیل سعادت، ج چهارم (صص ۳۲۲۳۳۳)، چ نخست، انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۱ بخوانید.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612