قدیمیترین تاریخی که آنندرام مخلص در حین نگارش کتاب درج کرده، ۲۶ محرّم ۱۱۵۶ق و آخرین تاریخ ۱۱۵۸ق است که برابر با مادّه تاریخ «تحقیق اصطلاحات» مندرج در دیباچۀ کتاب میباشد. امّا طبق یادداشت مؤلّف در پایان نسخۀ مفصّل کتابخانۀ خدابخش (پتنا)، تاریخ دقیق اتمام کتاب «نهم شهر ربیع الاولی سنۀ یکهزار و یکصد و پنجاه و هفت هجری و سال بیست و ششم جلوسی محمّدشاه پادشاه غازی» است. آنندرام مخلص در متن کتاب در ضمن احوال حاجی نذیر مطلبی آورده که به روشن شدن موضوع کمک میکند:
«پوشیده مباد این فقرات متضمّن احوال حاجی که مذکور نمود، وقتی به قلم آمده که بنای مسوّده این نسخه گذاشته شده بود و حالا که در شهر محرّم الحرام سنه یکهزار و یکصد و پنجاه و هفت هجری مسوّدۀ مسطور صاف مینماید، گنجایش دارد اگر تتمّۀ احوال حاجی به تحریر آید.»
از آنچه آورده شد، میتوان استنباط کرد که آنندرام مخلص در محرّم ۱۱۵۷ق به بازبینی مطالب و حکّ و اصلاح مسوّدۀ مرآت الاصطلاح پرداخته و دو ماه بعد در نهم ربیع الاولی تألیف کتاب را به انجام رسانده است و پس از آن تا سال ۱۱۵۸ق متن را از سواد به بیاض برده و در ضمن مطالبی را هم بر آن افزوده است.
ساختار کتاب
کتاب با دیباچۀ کوتاه مؤلّف آغاز شده و پس از آن سرواژه ها طبق ترتیب الفبایی حروف اوّل و دوم آمده اند. بدین ترتیب که در ذیل باب الف مدخلهایی آمده که با همین حرف آغاز شدهاند و به همین صورت تا حرف “ی” و در هر باب ترتیب الفبایی در حرف دوم نیز رعایت شده است. برای مثال در باب الف ذیل فصل الباء واژه هایی آمده که دو حرف اوّل و دوم آن «اب» میباشد. نویسنده در اکثر موارد پس از توضیح تلفّظ و معنی، یک یا دو شاهد شعری را از شعرای معتبر آورده است. همچنین در حین پرداختن به شرح لغات و اصطلاحات، جایجای نقلها، لطیفه ها، شرح حالها و فایده هایی را گنجانده است و در پایان هر باب امثال موزون و غیر موزونی را که با همان حرف آغاز شده اند، بدون رعایت ترتیب الفبایی حروف دیگر آورده است.
امتیازات اثر
مرآت الاصطلاح نسبت به فرهنگهایی که قبل و بعد از آن نوشته شده اند، ویژگیهای منحصر به فردی دارد و خود مؤلّف نیز به اهمیّت کار خود واقف بوده است. او در دیباچۀ مختصر کتاب چنین مینویسد:
«… بر خلاف فرهنگنویسان که به تحریرِ لغات قدیم مصروف بوده، به تحقیقِ مصطلحات فارسی گویان تازه توجّهی ننموده اند، در حلِّ معانی آن رساله ای رنگینتر از اوراق لاله مرقوم باید نمود. کمر سعی به میان همّت بستم و روزگاری دراز استخوان شکستم تا آنچه بالقوّۀ خیال بود، به فعل انجامید؛ یعنی از خدمت زباندانان معتبر به پایۀ تحقیق رسید. بنای تحریر بر حروف تهجّی گذاشتم و برای هر حرف بابی مشعّر بر فصلها که آن نیز مطابق حروف تهجّی است و در سر هر حروف رعایت باب منظور داشته، آخر هر باب امثال آنچه نزدیک زباندانان صحّت دارد، نگاشتم.”
امّا امروزه پس از گذشت بیش از ۲۷۵ سال میتوان مزایای دیگری را هم برای این اثر برشمرد که برخی از آنها به شرح ذیل اند:
۱٫ امثال فارسی و معادل های هندی آنها که بیش از فرهنگها و کتابهای مشابه است.
۲٫ با آنکه به اذعان مؤلّف نقل ها، لطیفه ها و فایده های مندرج در کتاب، آن را از حالت فرهنگ خارج و به بیاض شبیه کرده است[۱]، ولی همین ابتکار مؤلّف از یکنواختی متن کاسته و آن را به دانشنامه ای ارزشمند بدل کرده و سبب تفاوتش از فرهنگهای مشابه میشود.
مخلص در جای جای کتاب اشعار و خاطراتی را نقل کرده و در آنها اطلاعات بسیاری را از احوال و افکار خویش ارائه کرده است که در شناختن شخصیّت وی بسیار مفید است.
۳٫ هندو و هندیزبان بودن مؤلف و تخصّصش در امور دیوانی و انشاء سبب شده است تا اطلاعات دست اوّلی را در خصوص مکاتبات و مراودات درباری به خوانندگان ارائه دهد؛ از جمله ذکر دقیق آداب و رسوم هندوها و مسلمانان شبه قاره.
۴٫ بحثهای انتقادی دربارۀ واژه سازی، معنی شناسی و بیان اختلاف نظر و اعتقاداتِ دیگران و نقد و بررسی صحّت و سقم آنها. در این بحثها، مخلص معتقد است که در واژه و ترکیب سازی باید اهلِ زبان را ملاک قرار داد و فقط زباندانان شایستۀ نوآوری در این زمینه اند.
۵٫ بررسی و دقّت در جزییات زندگی معاصران و محیط اطراف و گزارش دقیق آنها؛ مثلاً ذیل نام سالک یزدی که شاهدی ازو می آورد، نکاتی دربارۀ مهاجرت و اقامتش به دکن ذکر کرده است یا در ذیل کاغذ باد توضیحاتی درباره کاربرد آن در دهلی میدهد[۲]؛ از این رو به ندرت از سخنورانِ سبک خراسانی و عراقی شواد و سندهایی را آورده است.
۶٫ در این اثر اطلاعات ارزشمندی از دو منبع: حجّت ساطع و امثال میرزا محمد قزوینی که اکنون نشانی از آنها نیست، نقل شده و اطلاعاتِ مندرج در آنها به ما رسیده است.
۷۔علاوہ براطلاعات ادبی، مخلص ازآداب و رسوم ھند و ایران و برخی شباھت ھا را نیز ھم در رأس صحبت اضافہ می نماید مثلا جشن شربت خوران ولایت را شبیہ رسم منگنی یعنی خواستگاری و دست گردان زر کہ ھنگام نو روزبرپا می گردد را شبیه یک رسم دیوالم می نامد۔ تعدادی از رسوم اھل ھند بویژہ کہ مراسم مشترک بدون تفاوت دینی برگزار می شد را بہ آب و تاب جلوہ می دھد۔
۸ ۔اطلاعات در باب صادرات فواکہ و تولیدات اشیای نفیز و مقایسہ کیفی و کمیت آنان و نرخھای اجناس متفرقہ و اشیای در مرآت از مشاھدات مخلص دچار بی توجھی نگردیدہ است۔ از سکہ زر و…
۹۔ شاھ جھان آباد و خیابانھایش و جاھای سیر و تفریح و پاتوغ مثل قہوخانہ و فضای چوک سعداللہ خان تا انتہای مسجد مبارک بادی بیگم و نظم و نسق مختل که در آن بعضی اوباش اسپ وی را نیز از دست پسرش ربود را بدون ھیچ تردد سپرد قلم می کند.
۱۰۔ مھمتر از این ھمه مخلص فضای دربار، اسامی مناصب مختلف و نظام و جریان عطا و بخشش ھمان و خلعت سہ و پنج و ھفت پارچہ و سرپیچ و علم و اھدأتحایف بہ امرأ و سفرأو مقایسہ با طریق ھمان کار در دربار نادری و ارمغانی کہ از دربار دیگر مشمول دربار نادرشاہ کہ ھمان فیل و اسب و جواھر آلات کہ از ھند بردہ را برای محمد شاہ ارسال نمود را در مرآت ذکر نمود۔
۱۱۔ مخلص در این اثر ارزشمندی امور زبان شناسی را بنحو خوبی آوردہ کہ سیاست زبان از آن پیدا است۔ وی در باب فارسی ولایت، فارسی اھل زبان و فارسی زبانان و فارسی تورانی و اھل ھند را مورد بررسی و امثال تصدیق و تاییدشدہ واژہ ھای مورد استعمال بدست گروہ اول است را عنوان سرواژہ درمرآت بخشید۔ جالب توجه است برخی معنای واژہ ھا کہ بدست اھل ھند سکہ زدہ شدہ را نپذیرفتہ حتی آرزو را ھم درین ضمن صاحت محک قرار نمی دھد و بعضی مینای کہ ایشان آورد را مورد شک می بیند۔
۱۲۔ شروح و وضاحت دقیق در بات اصطلاحات خوشنویسی و نقاشی علاقہ خاص مخلص کہ در سطور بالا ھم ذکر یافت دراین اثر قابل توجھی است۔ حقیقت این است کہ تفہیم و تکمیل متن پریخانہ از مرور مرآت بیشتر سودمند می باشد۔ حل امور دقیق ھنر کتیبہ نگاری و اصطلاحات مروجہ ھمان در دورۂ قدیم مثل پرجین کاری توسط مرآت بعمل می آید۔
۱۳۔ بجز ذکر مشاھدات تاریخی و شیوہ جھانداری دستگاہ محمد شاھی و نادرشاھی، مثل نویسندگان دیگر مخلص نیر از ذکر برخی موارد تفننی بصورت لطیفہ و نقل از امردپرستی کہ در سدۂ دوازدھم شاید بیش از پیش در ادبیات و وقایع نگاری آن زمان بچشم می خورد را چاشنی سفرۂ نگارش خود قرار داد۔ تنہا محدود بہ نقل و انعکاس اکتفأ ننمود بلک معادل ھندوی واژہ ھا مربوط بہ آن دل مشغولی ھا ھم مرقوم نمود شاید بدین دلیل کہ اگر یک ھندیٔ فارسی زبان ضعیف تر می داند با خواندن معادل بیشتر لطف از این ماجرا ھا ببرد۔ و اھل ولایت ھم با خبر شوند کہ مثل شباھت ھای دیگر اھل ھند ھم در این موارد ھمگام و ھم مسیراند۔بیجا نمی بینیم اگر یک شعر عبدالغنی بیگ کشمیری کہ صایب آن را خیلی پسندیدہ و تحسین نمود را ثبت کنیم:
حسن سبزہ به خط سبز مرا کرد اسیر
دام ھمرنگ زمین بود گرفتار شدم
گزارش نسخهها
با وجود اهمیّت کتاب مرآت الاصطلاح، نسخ خطّی آن کمیاب و انگشت شمار میباشد. در تصحیح این کتاب از سه نسخۀ خطّی کامل استفاده شده است؛ پس از پایان مقابله از وجود نسخه ای دیگر در کتابخانۀ انجمن ترقّی اردو آگاهی یافتیم و برخی از موارد مشکوک را با آن نسخه نیز مقابله کردیم. در نتیجه نسخۀ یادشده را هم به سه نسخۀ پیشین افزوده ایم و در اینجا ویژگیهای نسخه شناسی هر چهار نسخه، به ترتیب معرفی میشود:
۱) نسخۀ کتابخانۀ خدابخش با حرف اختصاری “خ”
نسخه اساس این تصحیح که از این پس نسخۀ “خ” خوانده میشود، نسخهای نسبتاً کامل از کتاب مرآت الاصطلاح نوشتۀ رای رایان آنندرام مخلص لاهوری (م. ۱۱۶۴ق) است که در سال ۱۱۵۷ق تألیف آن به پایان رسیده است. مشخّصات این نسخه به شرح ذیل است:
شماره و محل نگهداری: این نسخه به شمارۀ ۸۱۰ در کتابخانۀ خدابخش واقع در شهر پتنا در هندوستان نگهداری میشود.
کاتب : گوپالجی کایسته ماتهر
تاریخ کتابت: ۱۲۳۶ق/ ۱۸۲۰م.
۲) نسخۀ موزۀ بریتانیا با حرف اختصاری “ب”
بررسی اوّلیّه این نسخه خطّی پیشتر در سال ۲۰۰۹م. توسّط چندر شیکهر در لندن صورت پذیرفت و بعداً نسخۀ عکسی آن به لطف پروفسور رحیم رضا، استاد بازنشستۀ دانشگاه ناپل، ایتالیا، در اختیار مصحّحان قرار گرفت.
شماره و محل نگهداری: اصل نسخه به شماره Or.1813در موزۀ بریتانیا در لندن بوده است.[۱]
کاتب : فخرالدّین محمّد
تاریخ کتابت: ۱۲۶۷ق/ ۱۸۵۰م.
۳)نسخۀ کتابخانۀ دانشگاه پنجاب لاهور با حرف اختصاری «ل» لوح فشردۀ این نسخه به لطف آقای دکتر نجم الرّشید، دانشیار محترم گروه زبان و ادب فارسی در دانشگاه پنجاب، در اختیار مصحّحان قرار گرفته است و مشخّصات آن به شرح ذیل میباشد:
شماره و محل نگهداری: این نسخه به شماره acc:866 در کتابخانه دانشگاه پنجاب واقع در لاهور پاکستان نگهداری می شود.
کاتب : نامعلوم
این کتاب توسط چندر شیکهر، حمیدرضا قلیچ خانی و هومن یوسفدهی تصحیح و در آغاز سال ۲۰۱۳ در دهلی نو، انتشارات کمیسیون نسخه های خطی هند، منتشر شده است.
——————————————————————————–
Rieu, Catalogue The Persian Manuscripts In The British Musum,3/997
[۱]چند شعری از اساتذه به خاطر بود. از آنجا که این فرهنگ نیست، بلک بیاض است، مرقوم نمود”( ذیل حنایی).
[۲] برای آگاهی بیشتر درباره مرآت الاصطلاح نک: نقوی، فرهنگنویسی فارسی در هند و پاکستان، ۱۴۹- ۱۵۱؛ قاسمی، ” مرآت الاصطلاح”، ۴۴- ۸۱؛ سیّد عبدالله، ادبیّات فارسی مین هندوؤن کا حصّه، ۱۶۱- ۱۶۸ و نیز:
James, ANAND RAM,28-29; Chander Shekhar, “A Brief Survey Of Indo-Persian Lexicons And Cultural Elements In Mir’at –ul Istelah, 187- 206