میراث مکتوب- نشست نقد و بررسی کتاب «بوطیقا و سیاست در شاهنامه» با سخنرانی محمود جعفری دهقی، رئیس انجمن ایرانشناسی و استاد فرهنگ و زبانهای باستان، در دهمین روز برپایی نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۲ برگزار شد.
محمود جعفریدهقی در این نشست در سخنانی عنوان کرد: نویسنده این کتاب مباحث چالشبرانگیزی را مطرح کرده و کم بحثترین بخش این کتاب درباره زندگی فردوسی است. مؤلف در فصل ششم با نام «مردی در افسانهها» بدون اینکه به مباحث غیرقابل اعتماد تکیه کند بهخوبی زندگی فردوسی را بازسازی و سعی کرده براساس خود شاهنامه یا منابع بسیار موثق زندگی وی را بازگو کند.
وی با اشاره به اینکه نویسنده در بخشی از کتاب بیان کرده که هدف فردوسی اصلا پاسداشت زبان پارسی نبوده است، گفت: چنین صحبتی درحالی انجام میشود که همگی میدانیم زبان فارسی دری پیش از فردوسی حیات خود را آغاز کرده است. با اینکه اگر عدهای فکر میکنند اگر فردوسی نبود زبان پارسی هم نبود کمی اغراق است، اما شکی نیست شاهنامه حکیم توس در تحول و استمرار و شیوا سرودن حماسه ایرانی و تحول آن نقش حیاتی داشته است. اما به هرحال نویسنده نظرش این است که چنین نیست تأکید کرده، هدف فردوسی از سرودن شاهنامه، فقط تأمین معاش بوده است.
این استاد زبانهای باستان تأکید کرد: نویسنده در فصل هفتم با نام «شاعر، شاه و زبان» مباحث دیگری مبنی براینکه فردوسی هیچگاه هدفی برای مبارزه با تهاجم فرهنگی اعراب نداشته را مطرح کرده است. این ادعا درحالی است که همه چنین تفکری دارند و شاهنامه را ملاک مبارزه با تهاجم فرهنگی قرار میدهند. مؤلف کتاب نظریههای چالش برانگیزی را مطرح میکند که از یک استاد آگاه به تفکر ایران تعجببرانگیز است.
وی گفت: محمود امید سالار، نویسنده این کتاب نکاتی را میگوید که از یک استاد محقق و آگاه به تفکر ایران، شگفتآور است. میگوید ما نباید فردوسی را پدر زبان فارسی بدانیم و فردوسی فقط توانسته حماسهها را با هنرمندی، فصاحت و بلاغت و تکنیکهای شاعری شاهنامه به نظم دربیاورد.
رئیس انجمن ایرانشناسی تأکید کرد: نویسنده بیان کرده که فردوسی اصلا هدف تعالی تمدن و زبان فارسی نداشته است. نویسنده میگوید فردوسی به دلیل امرار معاش شاهنامه را سروده است؛ درحالیکه ما میدانیم در متون مربوط به آن زمان شواهدی وجود دارد که نشان میدهد فردوسی از خانواده دهقانان بوده است. دهقان آن زمان به معنای قشری بود که جزو زمینداران و از خوانین آن زمان بودهاند. دهقانان صاحب ملک بودهاند و زارعینی داشتند که روی زمینهایشان کار میکردند؛ بنابراین فردوسی نیاز مادی نداشته که ۳۰ سال برای سرودن شاهنامه وقت بگذارد تا بعد پولی به دست آورد.
وی افزود: نویسنده بیان کرده که فردوسی به دلیل شهرت این کار را کرده است؛ درحالیکه اگر فردوسی شهرت میخواست، میتوانست مانند شعرای دیگر آن زمان در دربار محمود غزنوی کار کند. غزنوی حدود ۵۰۰ شاعر داشته که کارشان مدیحهسرایی بوده و اتفاقا تعدادی نیز بسیار مشهور و موفق بودهاند. فردوسی میتوانست در مدت بسیار کمتری به ثروت بزرگی دست یابد و با این اوصاف نظر نویسنده بسیار دور از ذهن و واقعیات است.
این استاد زبانهای باستانی دانشگاه تهران گفت: ازطرفی دهقانان طبقهای از اقشار مرفه جامعه بودهاند که در اوایل ظهور اسلام میزیستند و با حاکمان عربی روبهرو بودهاند که هیچ علاقهای به ادب و زبان فارسی نداشتند. به همین دلیل اهتمام ویژهای به پاسداشت ادب فارسی ورزیدند.
وی ادامه داد: از سوی دیگر نویسنده به زعم خودش از علتهای پذیرفته نشدن شاهنامه در دربار محمود غزنوی نوشته و نظرهای او در حالی است که ما میگوییم از آنجاکه محمود غزنوی ایرانی نبوده هیچ تعصبی راجع به مباحث شاهنامه نداشته است.
جعفریدهقی عنوان کرد: به فصل پایانی کتاب که میرسیم نویسنده نتیجهگیری میکند و بحث مهمی را بیان و تأکید میکند که آیا اروپاییها و غربیها شاهنامه را بهدرستی تحلیل کردند یا تحلیلهایشان از روی پنداشت و اغراض خودشان بوده است؟ نویسنده این سؤال را مورد بحث قرار میدهد. نقد کردن تحلیلهای غربی درمورد شاهنامه یکی از صحبتهایی است که به درستی در کتاب آمده است.
رئیس انجمن ایرانشناسی تأکید کرد: محققان ایرانشناس غربی شاهنامه را برگرفته از منابع شفاهی میدانند و نویسنده نیز آنها را نقد میکند. این برداشت غربیها اشتباه و از روی غرض است.
وی توضیح داد: غربیها ادعا میکنند که ایرانیها منابع شفاهی داشتند و آثارشان تنها سینهبهسینه منتقل میشد. برخی میگویند غربیها بهعمد این را میگویند و میخواهند بگویند ما ملت متمدنی نبودهایم. این نظر نویسنده کاملا درست و حقیقت این است که غربیها نتوانستهاند فرهنگ ایران باستان را بهخوبی بشناسند و بدانند که چرا ایرانیها نسبت به یونانیها آثار مکتوب کمتری دارند؟ باتوجه به شواهد مطمئن هستیم که ایرانیها توان نوشتن داشتهاند؛ به عنوان نمونه ۱۰۰ کتیبه از زمان هخامنش، ساسانی و حتی اشکانی داریم.
جعفریدهقی یادآورشد: همچنین اوستا را داریم که یکی از باارزشترین و شگفتانگیزترین آثار زمان باستان است؛ بنابراین هیچگاه در نوشتن کمبودی نداشتهایم. ایرانیها معتقد به ایزدی به نام کلام بودند که ایزد مقدس ایران باستان بوده و به دلیل تقدس وی سعی داشتند آثار دینی یا ادبی را سینهبهسینه نقل کنند و آن را به کتابت در نیاورند و این رویه تا زمان ساسانی دنبال شد تا زمانی که اوستا به کتابت درآمد؛ بنابراین کاملا غلط است که منابع شاهنامه را تنها شفاهی بدانیم.
این استاد دانشگاه افزود: برخی از محققان غربی که احیانا سعی کردند شاهنامه را مصادره کنند، آن را با اندیشههای غربی سنجیدند. واقعیت اسفناک دیگر این است که ما متون ادبی و متون حماسی را براساس فرضیهها و نظریههای غربی تحلیل میکنیم. متاسفانه مدتی است این شیوه در دانشگاهها شایع شده و کاملا کار باطلیست؛ زیرا هرجامعهای ویژگیها و سنتهای خودش را دارد و ما نمیتوانیم تمام جهان را با یک فرضیه، تحلیل و تجزیه کنیم.
رئیس انجمن ایرانشناسی ادامه داد: جایگزینی که برای این نظر دارم این است که ما در ایران از هزاره پیش از میلاد آثار مکتوب مانند اوستا داریم که از یکتاپرستی میگوید. ایرانیان اولین ملت و قوم یکتاپرست در کل جهان بودهاند.
جعفریدهقی تأکید کرد: بنابراین فردوسی جهانبینی ایرانیان را در شاهکار خویش منعکس میکند. این اندیشهها در دوره اسلام که ایرانیها آن را پذیرفتند آمیخته شد و تفکر تازهای به نام ایرانی اسلامی شکل گرفت که در شاهنامه دیده میشود؛ بنابراین تاریخ ما پر ازنکات مهم است که حداقل از هزاره اول پیش از میلاد تا صدر اسلام وجود دارد و مغفول واقع شده و در هیچ جایی نیست.
منبع: ایبنا