میراث مکتوب- مراسم یادبود ابوالفضل خطیبی، شاهنامهشناس فقید همزمان با زادروزش و روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی برگزار شد.
این مراسم با همکاری انجمن سرو سایهفکن، انجمن دوستداران شاهنامه البرز و خانه اندیشمندان علوم انسانی، روز دوشنبه – ۲۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۲ – از ساعت ۱۷ در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی بهصورت حضوری در حال برگزاری است.
حسن انوری (از اساتید بازنشستهٔ زبان و ادبیات فارسی) در ابتدای مراسم ضمن اشاره به رابطه خویشاوندی و دوستی نزدیک با ابوالفضل خطیبی، درباره جلسات مستمر با او درباره بررسی و مداقههای صورتگرفته در شاهنامه و مقالات مربوط با آن گفت: خطیبی درباره بسیاری از مشکلات و مسائل مبهم شاهنامه، شفافیت کاملی ایجاد کرده، مقالات بسیاری نوشته و آن را روشن کرده است.
وی ضمن صرفنظر از قرائت ابیات زنستیزانهای که اخیراً ادعا میشود منسوب به فردوسی و شاهنامه است، درباره تلاش ابوالفضل خطیبی برای اثبات سوءتفاهم و جعلی بودن آن، اینچنین توضیح داد: ابیات زنستیزانهای که در شاهنامههای متاخر مکرراً منتشر میشود، تنها در یک نسخه از ۱۵ نسخه شاهنامه وجود دارد و در دیگر ۱۴ نسخه دیگر نیست ابوالفضل خطیبی در نهایت مشخص کرد که این ابیات از فردوسی نیست و مقالهای نیز درباره این بیتهای زنستیزانهی شاهنامه نیز نوشت.
این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، درباره کلمات بحثبرانگیز شاهنامه نیز شرح داد: خطیبی در پژوهشهای خود توضیح داده است، تورانیان کلمه «سگزی» را به رستم نسبت میدادهاند. آنها سگ را به سیستان برگردان میکردهاند و برای تحقیر رستم او را سگزی میخواندهاند این در حالی است که ایرانیان هرگز این کلمه را بهکار نمیبردهاند.
او افزود: درباره کلمات کاوه و کاویانی نیز این گمانه از سوی یکی از محققان وجود داشته که بهجای کاف باید از گاف استفاده کرد و آن را گاوه و گاویانی خواند. بعدها خطیبی اثبات کرد در همه نسخههای شاهنامه کاوه درست بوده و گاوه اشتباه است.
حسن انوری در پایان و در عظمت شاهنامه و حکیم ابوالقاسم فردوسی این چنین گفت: بارها از سوی محققان سراسر دنیا تاکید شده که شاهنامه فردوسی، ایلیادِ هومر، آثار شکسپیر و کمدی الهی دانته را باید از برترین آثار مکتوب جهان دانست.
همچنین فارسی را در کنار زبانهای تاریخی همچون یونانی به حساب آورد.
این چهره سرشناس حوزه ادبیات، در پایان یک مثنوی از حسین مسرور (داستاننویس و شاعر معروف) که در سال ۱۳۱۳ خطاب به فردوسی سروده شده بود خواند:
کجا خفتهای ای بلندآفتاب
ز جا خیز بر فرق گرددن بتاب
تو در جام جمشید کردی شراب
تو بر تخت کاووشی بستی عقاب
تهمتن نمکخوار
اگر کاوه زاهن یکی توده بود
جهانش به سوهان خود
تو آب ابد دادی آن نام را
زدودی از او
به تو بازگردد نشان هنر
ژاله آموزگار، پژوهشگر فرهنگ و زبانهای باستانی نیز در ادامه این نشست گفت: در شاهنامه فردوسی پهلوانان میمیرند اما پهلوانی نمیمیرد. در روز یادمان فردوسی در چنین جمعی میتوانم ادعا کنم هرکدام از ما بهنوعی با پهلوانان شاهنامه دمخور بودهایم. ولی در نهایت واقعیت مرگ را برای پهلوانان پذیرفتهایم و با فردوسی همراستا شدیم که حتی آنها نیز فناپذیرند. هر تولدی مرگی به دنیا دارد و در راستای آن، تصوراتی فراسویی وجود دارد که فره یا مانای پهلوانان تاثیرگذار، دستبهدست جابهجا میشوند ولی از بین نمیرود و در جایی که مناسب باشد، فره فرود میآید.
آموزگار توضیح داد: پهلوان ایرانی جان میدهد اما مانای پهلوانی او به دیگری منتقل میشود. دنیای پررازورمز فرّه و فرّهداران بسیار شیرین است. این چنین جانشینیها در شاهنامه بسیار دیده میشود. در دوره پایانی پیشدادی از دوران کیکاووس به بعد، شاهنامه بیش از آنکه خداینامه باشد، پهلواننامه است. مرگ سیاوش، اسفندیار و سهراب را داریم و سپس رستم.
این عضو وابسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی صحنه نبرد یازده رخ شاهنامه را از قویترین بخشهای آن برشمرد و ضمن اشاره به ویژگی خاص فردوسی در نگارش شاهنامه، درباره آن توضیح داد: گویا فردوسی نقاش چیرهدستی است که به صحنه جان بخشیده است. فردوسی به رشادت پهلوانهای دشمن نیز میپردازد و همین موضوع خود یکی از ویژگیهای شاهنامه است. همین نکته است که شاهنامه را شاهنامه میکند و فردوسی را فردوسی.
آموزگار عرصه حماسی شاهنامه را به عرصه فرهنگی امروز تشبیه کرد و درباره ابوالفضل خطیبی گفت: او نازنینمردی بود که بسیار زود ما را ترک کرد.
این استاد زبان و ادبیات، با انتقاد به وضع نامطلوب حوزه پژوهش در کشور، خطیبی را راه درست برشمرد و بیان کرد: در این بازار مکارهی مقالهسازی، او راه درست را برگزید. او عشق به پژوهش را از راه درست از دست نداد. او همپهلوانی بود در آوردگاهی دیگر. کعبه آمال ابوالفضل خطیبی، ایران و فرهنگ ایران بود.
در چنین روزی به یاد فردوسی چشم به چشمان شما میدوزم
در بخش دیگری از این مراسم یادبود، زاگرس زند (تاریخدان و ایرانشناس) بهنمایندگی از داریوش آشوری پیامی از او را قرائت کرد که در آن به شرح مختصری از همکاریهای آنلاین و آشنایی او با مرحوم خطیبی میپرداخت.
آشوری در این یادداشت به دو مورد از یافتههای مهم این شاهنامهشناس اشاره کرد. واژهی هختهزهار که به اشتباه اختهزهار بهکار برده میشد. هختهزهار به معنای «شکم برکشیده، چابک، تیزپا»ست و از پارسی میانه میآید. کلمه دیگر «سروتاج» است که سالها بهصورت سَر-و-تاج (sar-o-tāj) خوانده میشد در حالی که تلفظ صحیح آن، «سُرو-تاج» است؛ ترکیبی از «سُرو» بهمعنایِ «شاخ» بهعلاوهی «تاج» که سرجمعِ آن به معنایِ «تاجِ شاخدار» تعبیر میشود.
منبع: ایسنا