کد خبر:28128
پ
۷۸۶۵۴

گزارش آخرین روز کنگره فارابی و فرهنگ و تمدن اسلامی‌

عبدالله انوار، الکساندر اروین، حمید پارسانیا و نجف لکزایی در سومین روز کنگره جهانی فارابی و فرهنگ و تمدن اسلامی‌ که پنجشنبه ۱۱ اسفندماه ۱۴۰۱ برگزار شد، سخن گفتند.

میراث مکتوب- آخرین روز نخستین کنگره جهانی فارابی و فرهنگ و تمدن اسلامی‌ در مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی جمعه ۱۲  اسفندماه ۱۴۰۱ برگزار شد.

موسیقی کبیر فارابی

عبدالله انوار در این کارگروه با بیان اینکه ما در فرهنگ اسلامی‌ کتاب‌های موسیقی بسیاری داریم اما اساس کتاب‌ها را موسیقی کبیر فارابی می‌دانند گفت: موسیقی کبیر شامل قسمت‌های علمی‌ و عملی موسیقی است و در اینجا فارابی به صورت کلی اجازه داده که موسیقی را تدریس کنند و آن را از عمل در بیاورند. چهل صفحه اول کتاب موسیقی کبیر بخش علمی‌ دارد و در بخش‌های دیگری درباره کسانی که موسیقی را آموزش می‌دهند هم سخن گفته می‌شود. امروز مشابه کتاب موسیقی کبیر دیده نمی‌شود که در بخشی از آن حتی گفته شود که نحوه ساز زدن چگونه است.

او با اشاره به نسبت موسیقی و ریاضی افزود: موسیقی به طور کلی در بین قدمای ما به معنی آهنگ نیست بلکه روابط نسبی بین نواهاست. صدایی که از عمل موسیقیایی حاصل می‌شود باید با گوش هماهنگ باشد. اگر موسیقی را توانستیم بپذیریم آن موسیقی است.

او با بیان اینکه در فرهنگ اسلامی‌ بیشتر موسیقی با عادت سر و کار دارد عنوان کرد: موسیقی امر بیرونی است و چیزی است که در گوش خوش می‌آید. بنابراین مسئله آن است که این ضرباتی که به سیم‌ها زده می‌شود چگونه به انسان در لذت یا نفرت تبدیل شود. در موسیقی کبیر گفته می‌شود ما سه نوع موسیقی دان داریم؛ یکی موسیقی دانی است که فقط علمی‌نگاه می‌کند. دیگری فردی است که کار دیگری را عملیاتی می‌کند. در نهایت کاری است که فرد نغمات را به یک امر دل انگیز شنیدنی تبدیل  می‌کند.

فارابی و افلاطون

الکساندر اروین استاد دانشگاه لوییزیانا در ادامه این نشست سخنرانی خود را ارائه کرد و گفت: اشتراکات مضمونی زیادی می‌تواند بین فارابی و افلاطون در حوزه شاعرانگی وجود داشته باشد. وقتی کتاب تحصیل السعاده را مطالعه می‌کنید می‌توانید نقاط اشتراکی پیدا کنید به طور مثال اینکه چطور از جوانی خود استفاده کنیم و به بلوغ برسیم. همچنین چگونه از شرایط خود استفاده کرده تا به سعادت برسیم. این مسائل را در کتاب جمهور هم می‌توان دید.

او ادامه داد: از سوی دیگر تفاوت‌هایی بین پادشاه فیلسوف افلاطون با فیلسوف پیامبر فارابی هست. در فارابی و افلاطون سن ۵۰ سالگی است. اشتراک دیگر این است که در هر دو ما با انسان‌هایی مواجهیم که آنها نگهبانانی هستند که از شهر و پادشاه و یا امام مراقبت می‌کنند. سؤال این است که سربازانی که در فارابی هستند این‌ها می‌توانند هدف آموزش باشند یا خیر؟

این استاد دانشگاه گفت: در افلاطون نگهبانان از یک شهر کوچک دفاع می‌کنند اما آیا می‌شود از بین آنها فیلسوف پادشاه یا امام اتخاب شود؟ اگر آری چگونه این آموزش باید رخ دهد؟ این در حالی است که در فارابی یک جنگجو می‌تواند در آینده با تحصیل مناسب حتی به آن مرحله پیشوایی هم برسد و هدفش سعادت مردم باید باشد. در بخش بعدی آنچه که بر شخصیت انسان تأثیر بگذارد تا به بلوغ برسد بیشتر  مرتبط با مسائلی چون فرهنگ، ادبیات و … است.

اروین با بیان اینکه در فارابی در کنار فرهنگ و ادبیات باید موارد اخلاقی و غیر اخلاقی هم مطرح شود عنوان کرد: در افلاطون گفته می‌شود باید پادشاه به خلوص برسد. تفاوت دیگر این است که فارابی به شعرا حمله نمی‌کند و آنها را از شهر اخراج نمی‌کند اما در افلاطون این رخ می‌دهد و آن مدلی از ریاضیت که در افلاطون است در فارابی به کنترل نفس تبدیل شده است.

به گفته این فارابی پژوه، در فارابی آن آموزشی که می‌تواند برای جنگجویان و غیره باشد شامل فرهنگ، شعر و … وقتی در فارابی شاعرانه و آرام می‌شود شامل یکسری تصاویر و سمبل‌هاست که آنها راحت تر می‌توانند به این کنترل نفس برسند. در کتابش فارابی مثال در این باره می‌زند. آموزش شاعرانه یکسری ویژگی‌هایی دارد از جمله اینکه آموزشی که رخ می‌دهد باید به زمینه زندگی شهروندان مدینه فاضله مرتبط باشد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه فارابی با سانسور در شعر و موسیقی موافق نیست یادآور شد: اما در افلاطون می‌بینیم که برای سانسور جایگاهی را در نظر می‌گیرد و برای حذف کردن بخش‌هایی از یک شعر و سخنرانی جایگاهی را در نظر دارد.

به گفته او، شعر در نظر فارابی بیشتر منظور محاکات است. شاعر تقلید و محاکاتش از طبیعت نیست بلکه باید قلب و نفس خودش را صیقل بدهد تا این نفس شبیه آینه‌ای شود که جهان بالا را در خودش منعکس می‌کند آن وقت شاعر به این قلب خودش که شامل آینه ای است نگاه می‌کند و شعر می‌سراید و این یکی از مهم‌ترین تفاوت‌ها در زمینه آموزش شاعرانه فارابی با افلاطون است که شاعر محاکاتش زمینی نیست و آن جهانی و الهی هست.

او ادامه داد: تفاوت دیگر در آموزش شاعرانگی بین افلاطون و فارابی این است که وقتی شما یک نمایشنامه می‌بینید درد شما را کاهش می‌دهد مثلا شما این را در مینیاتور اسلامی‌ یا معماری مساجد اسلامی می‌بینید. این نمود دیگری از نگاه به نفس و کنترل آن است و بیشتر شبیه یک مواظبت است.

اروین با بیان اینکه فارابی با سانسور شاعرانه موافق نیست تأکید کرد: اما افلاطون معتقد است می‌توان آن را برای نیت‌های دیکتاتورمابانه استفاده کرد. خوانش فارابی از افلاطون موفق بوده چون عناصر کلی را از افلاطون گرفته اما آن را با تمدن و مدینه خودش مرتبط کرده و این ارتباط عناصر فرهنگی و فرمی‌تمدن را او در نظر گرفته است.

فارابی را چگونه نخوانیم؟

حجت‌الاسلام حمید پارسانیا در این نشست سخنرانی خود را با موضوع فارابی را چگونه نخوانیم؟ ارائه کرد و گفت: شبیه این بحث را من جایی درباره ابن خلدون داشتم. برای فارابی نمی‌توانم بگویم چگونه بخوانیم؟ چون برای ابن خلدون سندی فرادستی وجود داشت که چگونه باید آن را خواند اما فارابی حکیم مأسس است و کمتر درباره او می‌توان یافت.

او با اشاره به تاریخچه شکل‌گیری رشته جامعه شناسی گفت: بعد از انقلاب فرهنگی تعدادی از دروس در این رشته‌ها تغییر کرد و دو واحد درسی در مقطع کارشناسی و بعدها در کارشناسی ارشد و دکترا با عنوان تاریخ تفکر اجتماعی مسلمین گذاشته شد و دانشجویان در کنار آشنایی با تفکرات غربی با علم و تفکر اجتماعی در جهان مسلمانان آشنا می‌شدند. این یک نقطه بزرگی بود که نظام آکادمیک ما در کنار علوم مدرن به علوم مسلمانان پرداخت اما ای کاش این درس گذاشته نمی‌شد چون آن موقع شاید ارتباط ما با سنت تاریخی در جهان اسلام راحت تر امروز بود.

پارسانیا گفت: ما حدود ۴۰ سال است در حوزه علوم اجتماعی به معنای عام به فارابی و سایرین می‌پردازیم. به فقه اجتماعی و فقه سیاسی می‌پردازیم اما چرا این خطاست و نباید فارابی را ذیل این عناوین خواند؟

او با تأکید بر اینکه فارابی نه فیلسوف سیاسی است نه فیلسوف اجتماعی و نه متفکر سیاسی و اجتماعی بیان کرد: و این به معنای نه به معنای عنوان این درس است چون سوژه و موضوعی که به تاریخ اندیشه مسلمانان می‌پردازد یک سوژه مدرن است و علوم اجتماعی تحت عنوان ساینس شکل گرفته و منشأش قرن ۱۹ است و مفهوم ساینس در معنای کانتی آن به کار می‌رود.

این استاد دانشگاه گفت: ساینس به معنای کانتی مواجه‌های متفاوتی با عقل و حس داشت و برای آن  مراتبی وجود داشت. اگر در معنای تاریخی نگاه کنی می‌می‌توانیم بگوییم فارابی به معنای تاریخی یک فیلسوف است و در برخی علوم بیشتر کار کرده و در برخی کمتر و به عبارتی یک عالم است. او از نخستین کسانی است که در تاریخ اسلام کتاب نوشته است. اما وقتی می‌گوییم فارابی یک فیلسوف سیاسی و اجتماعی است فلسفه را در معنای تاریخی آن به کار نمی‌بریم و تأملات فلسفی را از سنخ تاملات حقیقت نمی‌دانیم بلکه روش معرفت و ذهنیت انسان‌ها می‌دانیم.

به گفته او، امروز وقتی دانشجوی ما می‌گوید فارابی عالم علوم اجتماعی نیست و فیلسوف سیاسی و اجتماعی است و به نوعی از آن تجلیل می‌کند به دلیل این است که فلسفه یک گام جلوتری از اندیشیدن است و عبور از حالت تئولوژی است و نظم و نظام عقلانی دارد اما عقل چراغی نیست که عالم را بنماید بلکه صور خود را می‌نماید. اگر فارابی می‌خواسته با عقل عالم را بشناسد از این منظر یک تفاوت بنیادین با مبانی اندیشه و علم مدرن دارد.

پارسانیا با بیان اینکه ما می‌توانیم از سوژه مدرن برگردیم و فارابی را بخوانیم گفت: اما این قرائت در صورتی مشروعیت دارد که تفسیر آن مفسر محور شود و بازخوانی، بازسازی باشد و امکان ارتباط با فارابی قطع شده باشد. بنابراین اگر بخواهیم فارابی را بشناسیم باید در مبنای معرفت شناسی خود بدانیم فهم متن آن گونه که هست امکان دارد و باید بدانیم امکان عبوراز سنت گذشته و نیزدر نظر گرفتن معاصریت هم هست.

او افزود: فهم قدم اول برای مقایسه و اندیشه برای دو امر متفاوت است اگر همه امور را از منظر خود ببینیم چه جایی برای اندیشه است؟ داوری درباره فارابی فراتر از تاریخ است باید بدانیم تاریخ فرای تداوم تاریخ اندیشه اسلامی‌است و مسائلی که مسئله او بوده هنوز هم هست اگر او از اتصال عقل آدمی‌با عقل قدسی حرف می‌زند این اتصال چگونه رخ می‌دهد؟

پارسانیا با بیان اینکه فارابی خلاصه ابن سینا، شیخ اشراق و جنبه اجمالی صدراست یادآور شد: این معنای سخن علامه طباطبایی است که گفت اگر ابن سینا را با صدرا و صدرا را با ابن سینا ممزوج کنیم فارابی حاصل می‌شود و اندیشه جهان اسلام در ذیل اندیشه فارابی که قرآن و وحی است قرار می‌گیرد.

او با بیان اینکه قرائت فارابی باید در متن جریان اندیشه جهان اسلام باشد تا امکان ارزیابی او ممکن باشد یادآور شد: ما اگر از آغاز بر مسند سوژه مدرن بنشینیم آن وقت علم را در معنای مدرن مطلق کردیم و این طور گمان می‌کنیم با مبارزه با مطلق‌اندیشی بلند شدیم.

ظرفیت‌سنجی حکمت سیاسی فارابی از منظر حکمرانی

نجف لکزایی آخرین سخنران این نشست درباره ظرفیت‌سنجی حکمت سیاسی فارابی از منظر حکمرانی سخن گفت و افزود: با توجه به اینکه حکمت سیاسی فارابی به لحاظ امتداد سیاسی، اجتماعی، تربیتی و اخلاقی قوی است مدعای من این است که ما می‌توانیم از مباحث او نظریه حکمرانی تحت عنوان حکمرانی فاضله استخراج کنیم.

او با اشاره به تعریف حکمرانی  و شرایط حکمرانی گفت: در آثار فارابی حکمرانی فاضله مبتنی بر علم فاضله است و حکمرانان آنچه از طریق دانش کسب کردند در عرصه‌های مختلف برای نیل به سعادت به آن عمل می‌کنند. در این نوع از حکمرانی دانش نقش زیادی دارد ما باید به سعادت، علم و پیشرفت آشنایی بیابیم.

او با بیان اینکه امروز سه مؤلفه در حکمرانی مورد توجه است عنوان کرد: نخست اصل ایده‌ها شامل اغراض و اهداف از مبدأ تا مقصد؛ دوم سیستمی‌ که این ایده‌ها را می‌خواهد پیاده کند و در نهایت حوزه اجرا. این سه مؤلفه در آثار فارابی قابل بازیابی است.

او با اشاره به اصل ایده‌ها در نگاه فارابی بیان کرد: در حکمرانی جاهله حکمرانی نیاز به دانش ندارد و باری به هر جهت است و حکمرانان احتیاج به علم را حس نمی‌کنند. در حالی که در حکمرانی فاسقه علم وجود دارد اما از آن استفاده نمی‌شود. شما در این کشورها می‌بینید در عرصه دانش پیشرفت دارند اما این دانش در عرصه حکمرانی استفاده نمی‌شود. در حکومت ضاله دانش تولید نمی‌شود اما شهروندان گمان می‌کنند بر اساس حکمرانی فاضله عمل می‌کنند. در حکمرانی فاضله باید پیش شرط‌هایی وجود داشته باشد.

به گفته او، فارابی می‌گوید چهار دسته فضایل اگر در جامعه محقق شود حکمرانی فاضله شکل می‌گیرد. این فضایل شامل فضایل نظری،  فکری، خلقی و عملی است. فارابی حکمرانی فاضله را محصول علم فاضله، دین فاضله، رهبری فاضله، کارگزاران فاضله، دولت فاضله، مردم فاضله، سبک زندگی فاضله، سیاست فاضله، اقتصاد فاضله، خانواده فاضله و … می‌داند.

لکزایی با بیان اینکه حکمرانی فاضله مهم‌ترین ویژگی اش فضیلت محور بودن  آن است و اخلاق محوری را مهم می‌داند عنوان کرد: فارابی وظیفه دولت فاضله را اصلاح شهروندان از طریق گسترش فضایل می‌داند. ویژگی دیگر حکمرانی فاضله فارابی نگاه راهبردی حاکم است و او می‌گوید امکان رسیدن انسان به سعادت استوار در دنیا وجود ندارد و سعادت اصلی در آن دنیا است.

او با تأکید بر اینکه در حکمرانی فاضله فقط ایده‌های فارابی را نداریم و مدیریت تحقق ایده را هم بیان می‌کند افزود: ویژگی دیگر این است که مبتنی بر اصالت اخلاق و معنویت است و عدالت گرایانه است و آن را مبتنی بر محبت می‌داند. او دیرپاترین محبت را محبتی می‌داند که مبتنی بر عقاید فاضله است و محبت‌های مبتنی بر منافع همبستگی اش متزلزل است.

کنگره جهانی فارابی و فرهنگ و تمدن اسلامی با مشارکت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری جمهوری اسلامی ایران، وزارت علوم و آموزش عالی جمهوری قزاقستان،  معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دانشگاه الفارابی قزاقستان، موسسه فلسفه، علوم سیاسی و مطالعات دینی قزاقستان، بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسرا،  فرهنگستان هنر، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، شبکه چهار صدا و سیما، مجمع عالی حکمت اسلامی و مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.

در این کنگره اساتیدی همچون استاد داوری اردکانی، استاد ابراهیمی دینانی، استاد اعوانی، استاد عبدالله انوار، استاد ضیا موحد، استاد پارسانیا، و اساتیدی از سایر کشورها ازجمله چارلز باترورث، ترنس کلون، مقداد عرفه منسیه، نورفر ترجان، الکساندر اروین، زاکیبک آ لتائف و سخنرانی کردند.

در روز پایانی نیز از فارابی پژوهان برجسته تجلیل شد و در این راستا از دکتر رضا داوری اردکانی، عبدالله انوار، حجت‌الاسلام محسن مهاجرنیا و ترنس جی. کلون از سنترال کالج آیوا دانشگاه اردن تقدیر شد.

همچنین در پایان مراسم از خانواده مرحوم علیرضا صدرا تجلیل شد.

منبع: ایبنا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612