میراث مکتوب- یکی از روشهای بسیار مهم و مفید روش فاکسیمیله یا نسخه برگردان و یا چاپ عکسی از کتب خطی به روش رنگی یا سیاه و سفید است و شخصی که مالک آن نسخه میشود گویا نسخه اصلی را دارد و برای مصححان کتب نیز بسیار مفید است چون اکثر کتابخانهها به علت نفیس بودن نسخه خطی حتی اجازه دست زدن به آن را نمیدهند. استفاده از این نوع چاپ در سالهای اخیر افزایش یافته اما جای این پرسش است با افزایش این نوع چاپ کیفیت آن چه تغییراتی کرده است؟
سید علی آلداوود، پژوهشگر و مصحح نسخههای خطی معتقد است عکسبرداری از نسخه قدیمی بسیار دشوار و گاهی لازم است از همه حواشی عکس گرفته شود. برای مثال موقع عکسبرداری نقطهای جا انداخته میشود و گاهی یک کلمه که در متن کم بوده در حاشیه گذاشته شده است.
در ابتدای سخن برایمان از چاپ عکسی بگویید و آیا این گونه چاپ توانسته در انتشار نسخههای خطی موفق عمل کند؟
«فاکسیمیله» یا چاپ عکسی، چاپی است که نسخه خطی یا نسخه دستنویس به صورت اصل نسخه منتشر میشود. این چاپ در کتابهایی است که موضوعات منحصر به فرد دارند و بسیار قدیمی هستند؛ برای مثال آثاری که مربوط به قرون چهارم یا پنجم هستند مانند کتاب «الأبنیه عن حقایقِ الأدویه» و یا نسخههایی مهم از شاهنامه فردوسی و یا حافظ گاهی به این شکل منتشر میشود و با این هدف است که اهل کتاب یا اهل نسخه، میتوانند آن نسخه را در اختیار داشته باشند و درباره آن تحقیق کنند. در حقیقت چاپ فاکسیمیله به دلیل تکثیر نسخههای قدیمی انجام میشود. غرض این است که اهل نسخه آن نسخه قدیمی را در اختیار داشته باشند و با سلیقه خود نسخه را تصحیح کنند.
چه آسیبهایی بر سر راه این نوع چاپ وجود دارد؟
عکسبرداری از نسخه قدیمی بسیار دشوار و گاهی لازم است از همه حواشی عکس گرفته شود. برای مثال موقع عکسبرداری نقطهای جا انداخته میشود و گاهی یک کلمه که در متن کم بوده است در حاشیه گذاشته شده؛ گاهی یک کلمه در متن غلط تحلیل شده و گاهی کاتب میخواهد درستش را بنویسد با مشکل روبهروست. اینها نکتهای است که باید ضمن رعایت آن، رنگ خطوط هم مرتب باشد.
این نوع چاپ چه فرصتهایی را میتواند برای مولفان ایجاد کند؟
مصححانی که به دنبال یک نسخه خطی قدیمی و اصلی هستند و آن نسخه را در اختیار ندارند با این چاپ امکان انتشار یک نسخه اصیل برایشان فراهم میشود. برای مثال «الأبنیه» نسخهای در کتابخانه ملی وین است و قابل دسترسی برای پژوهشگران ایرانی نیست، ولی وقتی به صورت عکسی نسخه منتشر شود خدمت بزرگی به پژوهشگران صورت میگیرد.
در چاپ نسخه برگردان یک مقدمه و اصل نسخه منتشر میشود. اگر اصل نسخه بی کیفیت باشد و مقدمه هم، مقدمه خوبی نباشد فکر نمیکنید این موضوع به کتابسازی تبدیل شود؟
البته نام نهادن «کتابسازی» در این زمینه جایز نیست، چون به هر حال نسخهای عرضه میشود؛ اگر گاهی کیفیت چاپ بد باشد که این مسئله و موضوع دیگری است.
گاهی امکانات به مصحح اجازه چاپ دقیق یک نسخه را نمیدهد؛ برای مثال کهنترین نسخه مثنوی مولانا در قونیه است و اولین بار از سوی مرکز نشر دانشگاهی به صورت عکسی منتشر شد، بعدها تُرکها متوجه شدند و آنها هم این نسخه را چاپ کردند. این تفاوت است که نسخه خطی در کجا نگهداری میشود و عکسی که گرفته میشود با کیفیت است یا خیر یا به میزان کیفیت آن چه امتیازی میتوان داد.
پژوهشگران خارج از کشور تا چه اندازه از این نوع چاپ استفاده میکنند؟
از این بابت تفاوتی میان پژوهشگران خارج و داخل کشور نیست. موضوع این است که آنجا در چه زمینه ای تحقیق میکنند و پژوهشگرانی در داخل کشور هستند تا چه اندازه در این زمینه کار میکنند.
خود شما تا چه اندازه با انتشار این نوع چاپ _ حتی اگر مقدمه ای نداشته باشد _ موافق هستید؟
یکی از مکانهایی که چاپ فاکسیمیله را در ایران آغاز کرد بنیاد فرهنگ ایران بود. این بنیاد پیش از انقلاب بخشی از تفسیر طبری را منتشر کرد . مقدمههای مهمی بر روی کتابها نوشته شد؛ به عنوان مثال برای تفسیر قرآن پاک مرحوم استاد مینوی مقدمه نوشت و تفسیر قرآن پاک به صورت گروهی منتشر شد؛ اما پایه اصلی همان فاکسیمیله بود. حتی چهل عنوان کتاب را اول به صورت فاکسیمیله منتشر کردیم و روزی که استاد محمدتقی دانشپژوه آنجا آمد _ در جلسه که من هم حضور داشتم _ برخی کتابها را شناسایی کرد و لیست آن را به ما داد بیشتر کتابها در کتابخانه سلطنتی بود و فهرستی که ما داشتیم سی جلد بود و بعدها خود ما نیز چند جلد کتاب اضافه کردیم و تا جایی که به خاطر دارم «عرفاتالعاشقین» قبل از اینکه مصححان به صورت حروفی چاپ کنند ما این تصمیم را داشتیم که این کتاب را به صورت نسخه اصلی چاپ کنیم. حتی حدود پانزده عنوان کتاب «جامعالتواریخ» رشیدالدین فضلالله و نسخه کتابخانه سلطنتی اعلام و لغات این کتابها استخراج شد. سپس موسسات دیگر مانند دانشگاه تهران و مرحوم استاد ایرج افشار مجموعهای در انتهای عمر تاسیس کرده بودند و شاهنامه فردوسی بیروت و «مجملالتواریخ» را از محل نفقات مردمی منتشر میکردند.
منبع: ایبنا