کد خبر:23485
پ
D8B3D987D8B1D988D8B1D8AFDB8C203_5

برگزاری مراسم بزرگداشت شیخ اشراق در سهرورد و زنجان

مراسم بزرگداشت شیخ شهاب الدین سهروردی (شیخ اشراق) دوم و سوم مردادماه 1401 در زنجان و سهرورد برگزار شد.‏

میراث مکتوب- مراسم بزرگداشت شیخ شهاب الدین سهروردی (شیخ اشراق) با حضور جمع زیادی از استادان و ‏پژوهشگران، مسئولان استانی و شهرستانی و اهالی شهرستان «سهرورد» دوشنبه سوم مردادماه ‏‏۱۴۰۱در این شهرستان برگزار شد.‏

حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی طی سخنانی در این آیین بزرگداشت گفت: پیامبر ‏اکرم(ص) در روایت گرانقدری می فرمایند: « مَنْ أَکْرَمَ عَالِما فَقَدْ أَکْرَمَنِی، وَ مَنْ أَکْرَمَنِی فَقَدْ أَکْرَمَ اللهَ، وَ مَنْ ‏أَکْرَمَ اللهَ فَمَصِیرُهُ إِلَی الْجَنَّهِ. » حضرت می فرمایند هر که عالمی را تکریم کند، مرا تکریم کرده است. مبنای ‏این حدیث هم دو آیه از قرآن کریم است: «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى» و «إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا ‏یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» حضرت می فرماید کسی که عالمی را تکریم کند مرا تکریم کرده است و هر ‏که مرا تکریم کند خداوند را تکریم کرده است و هرکه خداوند را تکریم کند «مصیر» او به سوی جنت است. ‏‏«مصیر» در این روایت با «صاد» نوشته می شود. «مسیر» به «سین» همان «سُبحان الّذی أسری بِعبده لیلا ‏مِن المسجدِ الحرام إلی المسجد الأقصی» است.‏
اوافزود: «مصیر» در این روایت رسول خدا یکی از بنیادی ترین مسائل فلسفه اسلامی- به تعبیر ملاصدرا ‏مساله «صیرورت» و «شدن» است. هرچه در عالم هست جز انسان مصداق «بودن» است و انسان مصداق ‏‏«شدن و صیرورت». یعنی در مراحل حیات خود متحول به سوی حضرت حق می شود. حضرت رسول ‏اکرم(ص) در روایتی که قرائت کردم می فرماید آنکه عالمی را تکریم کند، مرا تکریم کرده و هر که مرا تکریم ‏کند خدا را تکریم کرده است و این نشان از صیرورت او به سمت حضرت حق است. اگر حیات انسان مصداق ‏صیرورت نباشد، مغبون خواهد بود.‏
استاد دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود گفت: خاک «سهرورد» زرخیز و کیمیاگون است که ‏بیش از چهل و هشت چهره بزرگ در آن پرورش و نضج یافته اند و من در حیرتم که چطور این همه ‏شخصیت های والامقام در این منطقه حضور داشته اند و شاید هیچ کجای ایران اینگونه عالم خیز و گوهر ‏خیز نباشد. شایسته است که مردم شریف «سهرورد» قدر و منزلت این خاک را بدانند و همچنین مردم ما، ‏قدر خاک ایران را بدانند.‏

او ادامه داد: آیا حقیقتاً شیخ اشراقی که اثر مستقیم بر جریانات قرن هفتم هجری و بر «مولانا» دارد (من در ‏مقاله ای مفصل بیان تشکیک «نور» در مثنوی، توسط شیخ اشراق را بحث و تبیین کرده‌ام)؛ چنین شیخ ‏اشراقی، «سهرورد» اش نباید مانند «قونیه» باشد؟! می دانید که قونیه، امروز در جهان چه جایگاهی دارد و ‏کسانی که به دنبال کسب معنویت اند این شهر را به مثابه قطب و قبله خود تکریم می کنند! شیخ اشراقی ‏که بر مولانا موثر است و در قرن ششم در مقابل بزرگترین مخالفین فلسفه قیام می کند و عقلانیت و فلسفه را ‏از زیر یوغ مخالفین نجات می دهد؛ از نظر ما دارای مقام تمدنی است نه صرفا عالِمی که مرزهای دانش را جا ‏به جا کرده است. حال چرا «سهرورد» او چون «قونیه» نباشد؛ اویی که موثر بر روح و روان مولانا بوده است. ‏
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تصریح کرد: برخی از افراد متأسفانه نادانسته می گویند «سهروردی» ‏محیی آراء بت پرستان ایران قدیم بود! این سخن غلط و گزافه است! کسی که در سلسله مراتب نوری خود از ‏حضرت نورالانوار مثال می آورد و سپس آیات قرآن کریم را مصداق سخن خود می داند؛ کسی که بعد از ‏ملاصدرا بیشترین ارجاعات به قرآن کریم را دارد، چگونه می تواند محیی آراء بت پرستان ایران باشد! مگر در ‏آئین های ایران قدیم، بت پرستی بوده ست؟!‏
بلخاری در پایان تأکید کرد: شیخ اشراق از برای قاعده صادر اول می گوید: صادر اول (بعد از نورالانوار) ‏‏«بهمن» است. او این سخن را از کلام رسول خدا (ص) اخذ کرده است که: «اول ما خلق الله العقل». حال ‏چرا «بهمن» را قرار داده است؛ چون بر اساس تفکرات حکمت ایرانی، «بهمن» ایزد خرد و عقل است. ‏‏«سهروردی» فقط این اندیشه ها را تطبیق کرده است تا بگوید در تمدن تابناک ایرانی میان ایران قبل و بعد ‏از اسلام تفاوتی نیست؛ ما ادامه همان خط هستیم لکن با دین اکمل : «الیوم اکملت لکم دینکم…».دلایل ‏فراوانی را می توان بیان کرد که شیخ اشراق در حقیقت محیی اندیشه نوری ایرانیان باستان بوده است و به ‏شهادت علما و فلاسفه، او هرچه با اندیشه اسلامی تناقض و تنافی داشته، نقد و حذف کرده است.‏
محمود شالوئی دستیار ویژه وزیر و مدیرکل حوزه وزارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در این مراسم ‏سخنرانی کرد و گفت: آنچه که شیخ اشراق‎-‎‏ سهروردی برای ما به ارمغان آورده و ما را گرد هم آورده است ‏این است که از ظلمت به درآییم و به سوی «نور» رویم. آنچه که او در حکمت اشراق به آن تأکید می کند ‏حرکت از «درون» به جهان «برون» بود.‏
او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: آنچه که دنیای ظلمانی امروز از آن در هراس است این است که نور ‏همه جا را فرا بگیرد؛ اگر نور معاضدتی نداشته باشد و ظلمت در مقابل آن رخ ننماید، شناسایی نورِحقیقت ‏دشوار می‌شود و اگر نزد عده‌ای خداوند آشکار نیست از آن روست که خداوند چنان نورانی است که همه ‏نورها را در بر گرفته است.‏
شالویی تصریح کرد: سخن و اندیشه سهروردی با بسیاری از اندیشه های دیگر متفاوت است چرا که او آنچه ‏می دانست و می دید را بیان می کرد. از این رو اندیشه ایرانیان را با فلسفه و حکمت اسلامی آمیخت و به ‏جهان عرضه نمود. ‏
همچنین در این آئین معاون سیاسی و امنیتی استانداری زنجان پیام رئیس جمهور به مراسم بزرگداشت ‏سهروردی را قرائت کرد. در این پیام آمده است: « حکیم سهروردی، سالکی است که در فراسوی مرزهای ‏ظواهر مکاتب فلسفی و عرفانی، مهمترین حقایق اسلامی و انسانی را با مدد از آیات قرآن و روایات و با ذوقی ‏منحصر به فرد در هم می‌آمیزد.‏
تلاش علمای اسلام در ایران بر بازگرداندن انسان گرفتار در ظلمت طواغیت به مسیری است که موطن اصلی ‏او یعنی عالم انوار و معشوق ابدی و ازلی و یعنی خداوند تبارک و تعالی است. «الله نور السماوات والارض» ‏مجاهدتی این چنین مبارک، برخاسته از معرفتی است مبتنی بر سنت الهی، مبانی فلسفی و سلوک عرفانی ‏که اندیشمند بزرگی چون شیخ شهاب‌الدین سهرودی را در دامن خود می‌پروراند و خود، چون خورشیدی ‏درخشان طلوع می‌کند و سالکان حقیقت را به نور الانوار هدایت‌گر، رهنمون می‌سازد.‏
بی‌تردید باید در کنار آثار برجسته این اندیشمند بزرگ ایرانی در حوزه‌های فلسفه، منطق، الهیات و ‏داستان‌های رمزی، به قلم و تألیفاتی از ایشان اشاره کرد که در حیطه ادبیات عرفانی در پاسداشت و گسترش ‏زبان فاخر پارسی نقش سازنده و ماندگار دارد.‏
بزرگداشت مقام علمی اندیشمندانی چون شیخ اشراق به مثابه ضرورت و فرصتی مغتنم در روزگار تحیر انسانِ ‏امروز است که در پس این گم‌گشتگی، جویای ساحل امنی از جنس معنویت است و بر ماست که قدر ‏سرمایه‌های بزرگ اینچنینی را بیش از پیش پاس بداریم و بسترهای لازم به منظور بازشناسی و بازنشر ‏آثارشان را با مدد از حوزه‌های فرهنگی و ظرفیت‌های هنری فراهم سازیم.‏
اینجانب ضمن سپاس از برگزارکنندگان این همایش وزین بویژه اندیشمندان و پژوهشگران و مردم عزیز ‏زنجان، از خداوند منّان سرافرازی و سربلندی ایران اسلامی و توفیق اهل قلم و اندیشه را مسألت دارم.‏
شهردار «سهرورد» و نماینده مردم زنجان در مجلس شورای اسلامی نیز طی سخنانی در این مراسم درباره ‏جایگاه و اهمیت سهروردی و ضرورت توسعه شهرستان«سهرورد» به ایراد سخن پرداختند.‏
در ادامه این مراسم امرالله حسنی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان متن پیام وزیر فرهنگ و ‏ارشاد اسلامی به آئین بزرگداشت سهروردی را قرائت کرد. ‏
در متن این پیام آمده‌ است:«سرزمین «سهرورد» همواره یادآور نام‌های افتخارآمیزی است که نقشی مهم در ‏تاریخ اندیشه، حکمت عرفان و ادب این مرز و بوم داشته است. مفاخری بزرگ و ذیل نام سهروردی‌ها که ‏نگین درخشان آن شهاب‌الدین یحیی سهروردی معروف به شیخ اشراق همچنان نورافشان حکمت برخاسته از ‏معرفت ایرانی اسلامی است و ندای آن در سراسر جهان دانش‌خواه طنین‌انداز است. ‏
آثار به جای مانده از این حکیم خردمند در گستره‌ای عظیم از علوم منطقی، فلسفی و الهی تا داستان‌های ‏سرشار از رموز حکمی و عرفانی که در آن مفاهیم ناب اندیشه‌های قرآنی، فلسفی و آیینی ایران باستان در قوه ‏خیال انگیزش به هم می‌آمیزند و چون جویباری خروشان بر دشت بی‌کران دانندگی جاری میـشوند، میراث ‏گرانبهایی است که با گذشت سده‌های بی‌شمار همچنان سیراب‌گر جان عطشناک سالکان حقیقت‌جو است؛ ‏آثاری برآمده از نوآوری‌ها و نواندیشی‌هایی که در آن مرزهای شرق و غرب پیموده می‌شوند تا حقیقت ناب ‏معرفتی را در پیوندی عمیق با منابع اصیل الهی و انسانی نمایان سازند.‏
حکمۀ ‌الاشراق سهرودی حکایت وحدتی است که در آن عقل و عشق به راهنمایی سیمرغ جبرائیلی‌اش از ‏غربت غرب درمی‌گذرد و در اشراقیتی جاودانی، طلوع خورشید عقلانیت را به تماشا می‌نشیند.‏
اینجانب امیدوار است اینک که در دولت مردمی ردای خدمت به اهل فرهنگ را بر تن کرده‌ام با عنایت ‏حضرت حق باری‌تعالی و همت همکارانم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بتوانیم نام و یاد مفاخر درخشان ‏این مرز و بوم را آن چنان که شایسته و بایسته مقام شامخ اینان است گرامی داشته و زمینه‌های لازم به ‏منظور شناخت بیشتر ایشان را به مثابه الگو و سرمشق تمرین معرفت جوی و تحقیق برای نسل‌های اکنون و ‏آینده فراهم سازیم.‏
تردید ندارم که گرامی‌داشت اندیشمندانی اندیشه‌ورز چون شیخ اشراق، گرامی‌داشت، شان عظیم فرهنگ و ‏معرفت است؛ پس بدین وسیله مراتب سپاس و قدردانی صمیمانه خود را از کوششها و پیگیری‌های ‏دست‌اندرکاران مراسم گرامی‌داشت شیخ شهاب‌الدین سهرودی ابراز داشته و از خداوند منان توقیق و ‏سربلندی ایشان و ایران عزیزمان را مسئلت می‌کنم.»‏
در پایان این برنامه نیز نجفقلی حبیبی عضو هیأت امنای موسسه فرهنگی حکمت سهروردی گزارشی از روند ‏احداث این موسسه در شهرستان سهرورد را ارائه کرد و پس از پایان مراسم با حضور استادان، مسئولان استان ‏زنجان و مردم شهرستان سهرورد، مراسم کلنگ زنی محل احداث موسسه حکمت سهروردی در این شهرستان ‏برگزار شد.‏

 

بزرگداشت شیخ شهاب الدین سهروردی در فرهنگسرای شیخ اشراق شهر زنجان

به همت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان با همکاری انجمن آثار و مفاخر ‏فرهنگی و رادیو فرهنگ، آئین بزرگداشت شیخ شهاب الدین سهروردی حکیم و عارف ‏برجسته ایرانی با حضور جمعی از استادان و پژوهشگران اندیشه سهروردی و حکمت ‏اشراقی، یکشنبه دوم مردادماه ۱۴۰۱ در فرهنگسرای شیخ اشراق شهر زنجان برگزار ‏شد.‏

حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در این برنامه گفت: معمولا گفته می شود که ‏شیخ اشراق مُجدد و مُحیی حکمت خسروانی است. اینکه سهروردی در برخی از آثار خود می گوید ‏که من محیی حکمت خسروانی ام فوق العاده مهم است اما در جای دیگر برای اثبات آن، ارجاع و ‏منبعی ارائه نمی دهد. حال این مسئله چگونه قابل اثبات است؟ از یک طرف نمی توان سهرودی را ‏مبالغه گر دانست چرا که او آنچه بیان می کند را، داشته و دانسته است. او لمعاتی داشته که البته در ‏آثارش ظهوری ندارند؛ لذا صرف ادعای او مُثبِت این ادعا نیست. البته اینکه ما از بزرگانمان تجلیل ‏می کنیم؛ حقیقت این اقدام به تنویر و تبیین آثار و اندیشه های آن هاست.‏
او اضافه کرد: والد و امام حکما در نزد سهروردی، هرمس و افلاطون اند. ما حکمت افلاطون را ‏حکمت ایرانی می دانیم و از مسیر او حکمت ایرانی بیشتر قابل شناسایی است. این که سهروردی، ‏افلاطون را امام الحکما می داند الزاما به این معنی نیست که از مسیر او با فرهنگ ایرانی آشنا شده ‏باشد. افلاطون بحثی درباب حکومت در یکی از آثار خود دارد که در آن، فرهنگ سیاسی ایران را بی ‏نظیر می داند. با این وصف آیا ارتباط سهروردی با فرهنگ ایرانیان از طریق افلاطون بوده است؟ البته ‏باید توجه داشت که ترجمه اوستا در آکادمیای آتن موجود بوده و دو تن از شاگردان افلاطون نیز ‏زرتشتی بوده اند.‏
استاد دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود گفت: فلاسفه پیشاسقراطی من جمله ‏هراکلیتس ماده المواد عالم را «آتش» می‌دانستند و متفکران غربی بیان می‌کنند که دو نکته در ‏اندیشه هراکلیتس یعنی «لوگوس» با «اشه» در دیانت زرتشتی و «نور- آتش» با تفکر نوری ایران ‏باستان قابل تطبیق است. لذا بحث یونان و ایران که بازتابش بیشتر در آراء افلاطون است فوق العاده ‏جدی است.این ارتباط غیرقابل انکار است! نه به ادعای ما که بنابر اسناد معتبر تاریخی و علمی .‏
بلخاری افزود:کاپلستون در تاریخ فلسفه خود بیان می کند که افلاطون یک فیثاغوری تمام عیار ‏است. فیثاغورس حدود ۵۳۰ پیش از میلاد به دنیا آمده است و پس پایان تحصیل و مطالعاتش در ‏یونان به توصیه یکی از استادانش مبنی بر این که یونان دیگر آورده ای برای او نخواهد داشت راهی ‏‏«مصر» می شود و از آنجا به بین النهرین و در حقیقت به ایران بزرگ آن زمان می رود و در ‏اینجاست که او را به «زاراتاس» حکیم بزرگ زرتشتی ارجاع می دهند.‏
اوادامه داد: فیثاغورس در بین النهرین ریاضیات مقدس و حکمت ایرانیان را می آموزد و هنگامی که ‏دوباره به یونان باز می گردد، تردیدی نیست که مبانی حکمتش ایرانی بوده است. فیثاغورس بسیار ‏بر جان و جهان افلاطون موثر بوده و به تعبیر کاپلستون، افلاطون یک فیثاغوری تمام عیار بوده ‏است. در اهمیت افلاطون هم همین بس که «آلفرد نورث وایتهد» فیلسوف و ریاضیدان بزرگ ‏انگلیسی بیان می کند که در تمامی قرون گذشته درجهان اندیشه و حکمت هرچه نوشته شده ‏است، پاورقی بر فلسفه افلاطون است.‏
بلخاری دربخش دیگری از سخنان خود گفت: افلاطون درپایان کتاب جمهور با نقل داستانی شگرف ‏و خواندنی می گوید: در پایان یکی از جنگ ها، هنگامی که کشته شدگان سپاه را جمع می ‏کردند تا اجساد آن ها به خاک سپرده شود؛ در روز هفتم مرگ این افراد، جهان پس از مرگ آن ها ‏را شرح می دهد که برخی از فقرات این روایت همانند آن است که در کتاب سیاحت غرب آقا نجفی ‏قوچانی آمده است. در این داستان به صراحت افلاطون از اصحاب الیمین و اصحاب الشمال سخن به ‏میان می آورد. با خواندن این روایت، گویی شما یک کتاب شرعیِ مقدس را می خوانید؛ حال آنکه ‏پیش از افلاطون در یونان چنین روایتی وجود ندارد. اینکه افلاطون عالم مُثل و جهان سایه ها را ‏بیان می کند، همه جنبه ایرانی دارند. اما ممکن است سوال شود که او اتفاقات جهان پس از مرگ را ‏از کجا اخذ کرده و بیان نموده است! به نظر می رسد که او این امور را از اندیشه و آئین زرتشتی ‏‏(کتاب هادخت نسک) اخذ کرده باشده چنانکه قبلا عرض کردم ترجمه اوستا در آکادمیای یونان ‏موجود بوده و دوتن از شاگردان خاص او نیز زرتشتی بوده اند.‏
استاد دانشگاه تهران درپایان سخنان خود گفت: باهمه آنچه که بیان کردم آشنایی سهروردی با ‏حکمت خسروانی محتمل از مسیر افلاطون بوده است. از اینرو با استناد به این نکاتی که عرض کردم ‏ما موظفیم که به ابهامات مطروحه درباره شیخ اشراق پاسخ بگوئیم و ضروری است که اندیشه های ‏ناب او را به درستی تبیین نمائیم.‏
گفتنی است پیش از سخنرانی رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی امرالله حسنی مدیرکل فرهنگ و ‏ارشاد اسلامی استان زنجان، یحیی جهانگیری سهروردی نماینده سازمان فرهنگ و ارتباطات ‏اسلامی، سحر کاوندی دانشیار فلسفه دانشگاه زنجان و سید محمد الحسینی استاد و پژوهشگر زبان ‏شناسی توحیدی به ایراد سخن پرداختند.‏

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612