میراث مکتوب- زندهیاد استاد غلامحسین صدری افشار از کودکی به نوشتن علاقهمند بود. اما یکی دیگر از جنبههای فعالیت او علیرغم اینکه خود را در خودزندگی نوشتِ کوتاهش تنها فرهنگنویس، مترجم و ویراستار معرفی کرده است؛ مقالهنگاری (تألیف و ترجمه مقالات) بود. نخستین مقالهاش را در 1327 زمانی که تنها 14 سال و البته 5 کلاس بیشتر سواد نداشت درباره وضع پرورشگاه تبریز در روزنامه تبریز منتشر کرد که کارش به شهربانی کشید! پس از آن در روزنامه آذرمرد به کار پرداخت و در 17 سالگی به نوشتن شعر و مقاله با نامهای مستعار در مطبوعات تهران مشغول شد.
در سال 1344 در ماهنامه سخن علمی افزون بر کار غلطگیری و ویرایش مقالههای دیگران، مقالههایی در شرح حال دانشمندان و معرفی کتابهای علمی مینوشت و از 1345 تا 1348 بیشترِ کارهای ماهنامه «سخن علمی»، شامل ویرایش، ترجمه، و نمونهخوانی را به عهده داشت تا این که در سال 48 این مجله تعطیل شد.
در سال 1356 پیشنهاد انتشار فصلنامهای به نام «آشنایی با دانش» را به دکتر احمدی، رییس دانشگاه آزاد ایران، داد که پذیرفته شد. استاد صدری افشار مدیر این فصلنامه شسته رفته علمی شد و در این نشریه هم مقالاتی را ترجمه و تألیف میکرد تا اینکه پس از انتشار 7 شماره در 1358 به دلیل انقلاب تعطیل شد.
اما وی بیکار ننشست و این آرزوی دیرین خود یعنی صاحبامتیازی، مدیریت و سردبیری ماهنامهای علمی و فرهنگی به نام «هدهد» را هم باید به نتیجه میرساند. از خرداد 1358 تا آبان 1361 هر سال 10 شماره از آن را در 3000 نسخه منتشر کرد و جریانی از ترجمه و تألیف مقالات علمی، تاریخی، فرهنگی و ادبی توسط نخبگان زمان خود راه انداخت. در سرمقاله هر شماره سعی داشت دولتمردان را از تندرویها برحذر دارد و کار علمی و فرهنگی و اهمیت آن را هر چه بیشتر ترویج دهد تا اینکه بار دیگر تندروهای به ظاهر اصلاحطلب نتوانستند کارهایش را تحمل کنند و دستور به تعطیلی ماهنامه دادند. برای اینکه مدیون مشترکان و مؤلفان نشود مقالههای باقی مانده تا آخر سال را هم در یک مجلد بشکل کتاب منتشر کرد.
کار طاقتفرسای انتشار نشریه با محدودیتهای آن زمان، آن هم به تنهایی، تمام وقت و نیروی او را میگرفت. فروش هدهد حتی کفاف هزینههایش را نمیداد اما صدری افشار حاضر نبود با گرفتن آگهی – اگرچه در آن زمان خیلی نمیشد روی آن حساب کرد – قدری از بار مخارج کمتر شود. پس بناچار در کنار انتشار نشریه، با کمک فرزند بزرگترش به انتشار کتاب و پخش این کتابها و کتابهای دیگران هم پرداخت تا از این راه جبران مخارج انتشار نشریه و گذران زندگی را هم بکند.
اما از آنجا که روحیاتش با کارهای تجاری سازگار نبود علاقه چندانی به ادامه آن، که به نظرش کاری جنبی بود و البته درگیریهای زیادی برایش درست میکرد، نشان نداد؛ زیرا او را از هدف همیشگیاش که تنها نویسندگی بود دور میکرد. بنابراین با تعطیلی نشریه، انگار که بار گرانی از روی دوشش برداشته شده است، همه چیز را به یکباره کنار گذاشت و تنها به ترجمه کتاب معظم مقدمه بر تاریخ علم، مقالاتی برای دایرة المعارف بزرگ اسلامی و تألیف و تدوین چند فرهنگ و واژهنامهای پرداخت که طرحشان را سالها پیش در ذهن خود ساخته و پرداخته کرده بود.
اما هیچگاه عطش مقالهنگاریاش کم نشد و همیشه در نشریاتی چون بازتاب، آشتی با ریاضیات، دانشمند، چیستا، دانش و مردم، میراث علمی اسلام و ایران و … مقالات گوناگونی با زبانی بسیار ساده و البته کوتاه مینوشت و یا کتابهایی معرفی میکرد. جالب آنکه هیچگاه مقالاتی در مورد فن ترجمه و نویسندگی یا فرهنگنویسی و غیره ننوشت.
هدف استاد صدری افشار از مقالهنگاری بیشتر علاقهمند کردن دیگران به فرهنگ و جغرافیا، هنر و معماری، تاریخ و تمدن، دانش و دانشمندان ایران بود و تقریبا نگارش و ترجمۀ بیشتر آنها را بی اجر و مزد انجام داد.
او میگفت: فرزانه کسی است که راه را نشان میدهد ولی راه را نمیبندد، تیز است بدون این که بِبُرد.
28 فروردین 1401، چهارمین سالمرگش گرامی، روانش مینوی و راهش جاودان باد!
مزدک صدریافشار