به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، یکصد و بیست و ششمین نشست این مؤسسه دربارۀ خدمات محمد قهرمان در صائبشناسی و شناخت سبک هندی به مناسبت روز بزرگداشت صائب تبریزی و نود و یکمین سالگرد تولد استاد محمد قهرمان، روز سهشنبه ۱۰ تیرماه ۱۳۹۹ از طریق صفحۀ اینستاگرام مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب برگزار شد.
در این نشست که با همکاری مرکز آثار، مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد و خردسرای فردوسی مشهد برگزار شد، محمود عابدی، استاد دانشگاه خوارزمی و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مصطفی جیحونی، شاهنامهپژوه و متنپژوه، و محمدجعفر یاحقی، استاد دانشگاه فردوسی مشهد و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با اجرای الوند بهاری سخن گفتند.
در ابتدای این نشست الوند بهاری ابیات زیر را از صائب تبریزی خواند:
هوالغفور ز جوش شراب میشنوم
صریر باب بهشت از رباب میشنوم
تفاوت است میان شنیدن من و تو
تو بستن در و من فتح باب میشنوم
بر آستان خرابات چون نباشم فرش؟
که بوی زندهدلی زان تراب میشنوم
دویدن می گلرنگ را به کوچه رگ
به صد رسایی آواز آب میشنوم
صفای پردگیان خیال میبینم
صدای پای غزالان خواب میشنوم
ترانهای که سر دار ازآن شود رنگین
به هر چه مینگرم بی حجاب میشنوم
صدای شهپر جبریل عشق هر ساعت
ز رخنۀ دل پر اضطراب میشنوم
مگر ز سیر بناگوش یار میآید؟
که بوی یاسمن از ماهتاب میشنوم
مگر ز صحبت دلهای گرم میآیی؟
که از لباس تو بوی کباب میشنوم
چه حرفهای خنک صائب از سیاهدلان
به پشتگرمی آن آفتاب میشنوم
تقارن روز بزرگداشت صائب و تولد محمد قهرمان
بهاری در ادامه با اشاره به این که نامگذاری روز دهم تیر به عنوان بزرگداشت صائب در دستۀ مناسبتهای ضمیمۀ تقویم قرار گرفته است، یکی از اهداف این نشست را پرداختن به مناسبتی که کمتر از مناسبتهای رسمیتر تقویم مورد توجه قرار گرفته عنوان کرد و دربارۀ چگونگی تعیین این روز برای این مناسبت گفت: با توجه به این که در تواریخ هیچ روزی که ارتباطی با صائب تبریزی پیدا کند یافت نشده، بر اساس اینکه کلمۀ «صائب» به حساب حروف ابجد مساوی ۱۰۳ است، صد و سومین روز سال که دهم تیرماه است، به عنوان روز بزرگداشت صائب تعیین شده است. جالب توجه است که از قضا دهم تیر مصادف با سالگرد تولد استاد محمد قهرمان نیز هست که نام او با نام صائب تبریزی گره خورده و مصحح دیوان صائب تبریزی است.
وی گفت: استاد محمد قهرمان از سال ۱۳۴۵ کتابدار و بعدها رئیس کتابخانۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد بودند. تحصیلاتشان در رشتۀ حقوق بود و کار ادبی و شاعری را از نوجوانی پیش گرفته بودند. رفاقت دیرینی با مهدی اخوان ثالث داشتند. استاد قهرمان از سال ۱۳۳۹ یعنی دقیقا ۶۰ سال پیش، عصرهای سه شنبه در منزلشان محفلی داشتند که در آن شاعران خراسان جمع میشدند و شعر میخواندند و درباره شعرها بحث میکردند.
مروری بر برخی آثار قهرمان
این پژوهشگر دربارۀ آثار شادروان قهرمان گفت: یکی از کتابهای ایشان «صیادان معنی»، برگزیدهای مفصل از تک بیتهای شاعران سبک هندی است که انتشارات امیر کبیر منتشر کرده است. استاد قهرمان پدید آورندۀ گزیدهای از اشعار صائب با عنوان «رنگین گل» نیز هست. «برگزیدۀ اشعار صائب و دیگر شعرای معروف سبک هندی» یکی دیگر از آثار ایشان است که از سوی انتشارات سمت دفعات متعدد جاپ و منتشر شده است.
بهاری افزود: علاوه بر این استاد قهرمان دواوین چند شاعر دیگر از شاعران دوره صفوی را تصحیح کردهاند و به حق از نامدارترین محققان شعر سبک هندی هستند. همچنین کتاب «عرفات العاشقین و عرصات العارفین» را ایشان با همکاری مرحوم ذبیح الله صاحبکار تصحیح کردند که میراث مکتوب آن را منتشر کرده است.
وی ادامه داد: استاد قهرمان با این که عمر زیادی بر شعر صائب گذاشته بودند تعصبی هم نداشتند. به عنوان مثال در گزیدهای که انتشارات سمت منتشر کرده است، ایشان بعد از معرفی صائب، اشکالات زبانی شعر او را برشمردهاند و بر خلاف خیلیها که اگر درباره یک شاعر درجه چندم هم چند سال کار کنند شیفته او میشوند استاد قهرمان ظاهرا از این خصلت به دور بودند.
بهاری در معرفی برخی دیگر از آثار محمد قهرمان گفت: «روی جاده ابریشم شعر» کتابی است حاوی شعرهای مربوط به سالهای پایانی زندگی استاد قهرمان که چند غزل و نزدیک به هزار رباعی از ایشان در این کتاب آمده و نشر جمهوری آن را منتشر کرده است. علاوه بر چند گزیده از شعرهای رسمی و محلی ایشان که در مشهد منتشر شده، ترانهها و تصنیفهای محمد قهرمان را نیز چند سال پیش انتشارات شهرستان ادب مشهد منتشر کرده است.
وی از «دهنامه» به عنوان یکی از کتابهای خواندنی منتشرشده به اهتمام آقای قهرمان نام برد و گفت: این کتاب دربرگیرندۀ نامههایی از اخوان ثالث با توضیحات و حواشی بسیار خواندنی آقای قهرمان است. در این کتاب علاوه بر این که آن محمد قهرمان آرشیویست به خوبی دیده میشود، میبینیم که ایشان توانستهاند با نامههای دوست نزدیکشان مثل متن ادبی کهن و سند برخورد کنند. این نظم در اخوانیات چیزی است که حتی برخی محققان که در کارهایشان جدی هستند، ندارند.
زندگی صائب تبریزی
در ادامه نشست دکتر عابدی به بیان سخنان خود پرداخت و گفت: من از سال ۱۳۴۵ و ۴۶ با شعر صائب آشنایی داشتم؛ یعنی از زمانی که آرامگاه صائب در اصفهان پیدا و تعمیر شد. در آن زمان روزهای جمعه در آن محل انجمن صائب تشکیل میشد که مجمع ستارگان ادب فارسی اصفهان بود و محضرشان در صبحهای جمعه برای شناخت صائب و شناخت شعر و ادبیات فارسی بسیار مغتنم بود. من برای بار اول بسیاری از استادان ادب فارسی را در صبحهای جمعه در همان آرامگاه صائب زیارت کردم و بعد از آن آنها را بیش از گذشته شناختم.
دکتر عابدی ضمن بیان این که حداقل سخنی که در مورد صائب میشود گفت این است که بزرگترین شاعر دوره صفویه است، ادامه داد: صائب و شعرش از دو جهت قابل شناختن است؛ یکی این که خود شاعر، محدوده زندگی او و کم و کیف شعرش را بشناسیم و یکی هم این که وارد شعر صائب بشویم و از این طریق شعر دوره صفویه را شناسایی کنیم.
عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی دربارۀ صائب و زندگی او گفت: صائب از یک خاندان فرهنگی تبریزی است که در زمان پادشاهان صفویه از تبریز کوچیدهاند و در محله عباس آباد کنونی، یعنی همان جایی که آرامگاه صائب و تکیه صائب و باغ صائب هم در آنجاست، ساکن شدهاند. بنا بر مشهور در آن زمان تبارزه اصفهان همان مردم را میگفتند.
وی خط خوب صائب در جوانی را یکی از نشانههای تربیت یافتن او در خاندانی فرهنگی دانست و افزود: صائب در جوانی به قصد تجارت به هندوستان رفته و نزدیک به ده سال در آنجا بوده و شاید بتوان گفت یکی از توفیقات او دیدارش با شخصیتی فرهنگی به نام ظفرخان اعظم باشد که در آن نواحی حاکم بوده و صائب در خدمت او بوده و با هم مشاعراتی داشتهاند و شاعری را بیشتر در آنجا ورزیده و تمرین کرده است.
دکتر عابدی ادامه داد: ظفرخان اعظم شاعر بسیار معروفی بوده و به صائب هم بسیار علاقه داشته است. بعد از مدتی پدر صائب به قصد بازگرداندن صائب به هندوستان رفته و اتفاقا صائب در همین زمان قصیدهای سروده، که در قیاس با قصاید دورۀ صفویه بسیار قصیده لطیفی است، و در آن از این که پدرش از اصفهان به قصد بازگرداندن او آمده سخن گفته و آن را برای ظفرخان اعظم خوانده و از او اجازه گرفته که به اصفهان بازگردد.
وی با اشاره به این که صائب بین سالهای ۱۰۱۰ تا ۱۰۱۶ متولد شده، گفت: او در این زمان جوانی و میانسالی را میگذارنده و به تدریج شعرش شهرتی پیدا میکند. صائب با شاعران دیگر التفی داشته و گفتهاند که در همین سالها به مکه و مشهد مشرف شده است و این سفرها نشان میدهد که صائب به ظاهر آدم بسیار متشرعی بوده است. او در زمان شاه عباس دوم به مقام ملک الشعرایی رسیده است.
ویژگیهای شعر صائب
دکتر عابدی دربارۀ ویژگیهای اشعار صائب گفت: شعر او غالبا با پادشاهانی مثل شاه سلیمان و شاه عباس دوم ارتباط داشته است، اما البته مثل شعر دورۀ صفویه، مخاطب اولیه شعر صائب مردم عامه و توده و مردم کم سواد بودهاند؛ مردمی که شعر را برای لذت بردن از معنی نمیخواندهاند، بلکه آن را برای کشف دقایق و رسیدن به پیچ و خم الفاظ و رابطه پنهان کلمات و برای ایجاد رابطه میان آن شعر و زندگی خودشان میخواندهاند. این نوع شعر طبعا شعر قهوهخانهها و جایی است که مردم عامی و توده مردم کم سواد در آنجا حضور دارند.
وی ضمن اشاره به این موضوع که مدت عمر صائب حدود ۷۰ سال و به همان اندازه که حافظ زندگی کرده، بوده است، گفت: مقدار شعر صائب نسبت به تقریبا بیشتر شاعران فارسی بسیار زیاد است و اگر از علاقهمندان شعر صائب اجازه داشته باشم که این ویژگی را یک نوع حرصورزی نسبت به انبوه کردن شعر بنامم، این امر لطمۀ بزرگی بر شعر صائب وارده کرده است.
دکتر عابدی شعر صائب را بر اساس ظاهر آن شعری بسیار آسانپذیر توصیف کرد و گفت: صائب به آسانی اجازه میدهد که شعرش به تقلید شاعران دیگر و یا منطبق بر ذوق کسانی باشد که در قهوهخانهها مینشستهاند و مصراع برجستهای را کشف میکردهاند و یا از شاعر بر شعری استقبال میطلبیدهاند. شما اگر نگاه دقیقی به کل دیوان صائب که به همت مرحوم استاد محمد قهرمان به چاپ رسیده، بیندازید میبینید که نام بیش از ۶۰ شاعر در اشعار صائب آمده است؛ در حالی که در شعر دیگر شاعران مانند مولوی، حافظ، عطار، سعدی و دیگران این پدیده بسیار بسیار نادر است.
وی ادامه داد: کسانی هم که نامشان در اشعار صائب آمده میتواند حافظ، سعدی، مولوی، سنایی، خاقانی، خواجو، جامی و امثال اینها باشند و میتواند بسیاری از کسانی که امروز گمناماند و شاید در آن روزگاران فقط غزلی ساختهاند، باشند؛ و صائب گفته این جواب آن غزل صائب که فلانی گفته است، و به این ترتیب غزلی ساخته است.
عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: این نوع شعر اصولا شعر جوششی و شعری که اندیشه شاعر را منعکس کند نیست و شعری است که فقط در صدد مضمونپردازی و قافیهپردازی و معارضه و مبارزه با شعری است که شاعر پیش روی خود دیده است.
وی یکی دیگر از ویژگیهای شعر صائب را زیاد خوانده شدن آن دانست و گفت: شعر صائب متأثر از زندگی و زیستگاهی که داشته در قیاس با دیگر شاعران بسیار خوانده میشده و دست به دست میگشته است. از هندوستان از صائب اشعارش را طلب میکردهاند و او هم شعر به آنجا میفرستاده است. خود صائب هم چنان که گفته است «دوردستان را به احسان یاد کردن همت است / ورنه هر نخلی به پای خود ثمر میافکند»، علاقهمند بوده که شعرش را به نواحی مختلف بفرستد. همین امر باعث شده که شما در دیوان صائب بخش به خصوصی را میبینید به نام «مطالع» که در دیوان شاعران دیگر نمیبینید.
دکتر عابدی ادامه داد: بسیاری از این مطلعها مطلعهایی هستند که غزلی با چنان مطلع در دیوان آمده و بعضی از مطالع آنهایی هستند که به صورت غزل در نیامده است. این نشان میدهد که شاعر مطلعها را میگفته و سر فرصت آنها را به غزل تبدیل میکرده است و برخی از این مطلعها توفیق پیدا نکردهاند که به صورت غزلی در بیایند.
وی با اشاره به حجم ۷۲ هزار بیتی دیوان منتشر شده از صائب به تصحیح مرحوم محمد قهرمان، گفت: محمد قهرمان مجبور شده است شعرهای این دیوان را دو درجهای تنظیم کند؛ اول بر اساس حروف آخر غزلها و بعد بر اساس وزن غزلها. گاهی میبینید ده تا بیست غزل در یک وزن به دنبال یکدیگر آمده و عجیب است که گاهی اوقات میبینید غزلهایی آمده که وزنشان یکی و قافیه یکی و ردیف هم یکی است.
دکتر عابدی با اشاره به اهمیت ذوق انتخاب شعر و مشهور بودن آن در همان دوره، گفت: قاعده بوده در آن عصر که وقتی برای تنظیم بیاض ـ که همان مجموعه شعرهای منتخب و پاکنویس اشعار بوده ـ دیوانی را میخواندند و ابیاتی را انتخاب میکردند و در برابر بیتی که پسندیده بودند نقطهای میگذاشتند که به آن نقطه انتخاب میگفتند. اگر صائب یک روز مثل حافظ فکر میکرد و دیوان خود را در ۵ هزار بیت تنظیم میکرد بی هیچ شک یکی از بزرگان ادب پارسی بود. دریغا که شعر و هنر دائما در تاریخ از مخاطب سفارش میگیرد و شعر صائب هم از مخاطب کمسواد سفارش گرفته است.
نسبت صائب با دیگر شاعران ادب فارسی
وی با اشاره به نسبت صائب با دیگر شاعران ادب فارسی، گفت: صائب با مولوی ارتباط خاصی دارد و مریدانه شعر مولوی را میخواند. به نظرم بعد از مولوی در بخشهای مرکزی ایران و مراکز فرهنگی ایران شعر مولوی را کمتر میخواندهاند و اگر هم میخواندهاند مشهورترین آنها در دوره صفویه صائب است. صائب است که بسیاری از تعابیر خاص مولوی را در شعر خودش دارد؛ از جمله تعابیری همچون نمد آیینه، خار سر دیوار، آب زیر کاه و … . در مناقب العارفین نیز به این موضوع اشاره شده و نشانی دنبالههای برخی موارد در شعر صائب داده شده است و گفتهاند که صائب از بزرگترین شخصیتهایی است که بعد از مولوی آثارش را خوانده است.
عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: صائب در عین این که به شعر مولوی توجه داشته نسبت به سعدی چندان ارادتی ندارد و یک بیت بسیار معروف دارد که میگوید «صائب از خاک پاک تبریز است / هست سعدی گر از گِل شیراز». اما نسبت به حافظ بسیار ارادت دارد و گفته است که «شعر حافظ شیراز انتخاب ندارد». صائب بسیاری از شعرهای حافظ را جواب گفته است البته حقیقت این است که بگوییم که به دلیل ذهن مضموناندیش، نتوانسته غالبا از عهده جواب بربیاید، اما گاهی اوقات ابیاتی دارد که بسیار درخشان است.
وی ضمن اشاره به قابل بررسی بودن این موضوع که چرا شعر دوره صفویه با شعر و ادبیات قبل از صفویه فاصله دارد، افزود: دروازۀ شعر دوران صفویه برای ورود هر گونه کلمه باز است چرا که این زبان همانند دورۀ قبل از مغول، زبان ادبا و شاعران و ادیبان یا شعر ادب حافظ و سعدی نیست. دوران صفویه، به خصوص دورهای که صائب زندگی میکرد، دوران حکومت تشیع و به تعبیری دوران حکومت دین بود و عجبا که در ۷۲ هزار بیت شعر صائب شما صد جا از قرآن اثر نمیبینید و از حدیث نشانۀ آشکاری نمیبینید؛ هر چند از نظر معارف دینی اشعار او بسیار عالی است.
دکتر عابدی افزود: موارد بسیاری، چه از جهت صوری و چه از جهت مضمونی، در باب شعر صائب قابل بررسی است، اما اجمالا میتوان گفت شعر صائب خواندنی است و شعر یک دوره ادب فارسی است و زیباییهایی دارد که در شعر هیچ شاعری نیست. به همین دلیل هم عامۀ مردم وقتی میخواهند درد دلهای خود را با یک بیت بیان کنند از صائب کمک میگیرند.
وی در پایان ضمن بیان این مطلب که شعر صائب غالبا شعر شکوه و شکایت و پند و اندرز است، غزلی از منتخبات دکتر صفا را برای مخاطبان خواند:
یک روز گل از یاسمن صبح نچید
پستان سخن خشک شد از بس نچکید
صد بار فلک پیرهن خویش قبا کرد
یک بار تو بی درد گریبان ندریدی
چون بلبل تصویر به یک شاخه نشستی
ز افسردگی از شاخ به شاخی نپریدی
پیوسته چراگاه تو از چون و چرا شد
از گلشن بی چون و چرا رنگ ندیدی
یک صبحدم از دیده سرشکی نفشاندی
از برگ گل خویش گلابی نکشیدی
منش و شخصیت استاد محمد قهرمان
در ادامۀ این نشست مهندس مصطفی جیحونی، پژوهشگر متون ادبی و شاهنامهپژوه که سالها با شادروان قهرمان دوستی و مراودۀ پیوسته داشته به بیان خاطراتی از آن مرحوم پرداخت.
مهندس جیحونی ضمن اشاره به آشناییاش با آقای قهرمان در سال ۱۳۷۱، گفت: در آن سال آقای قهرمان و آقای صاحبکار و آقای محمدرضا طاهری (حسرت) به اصفهان آمده بودند و در دفتری که دوست ما استاد مصطفی کاویانی در خیابان سیدعلی خان به ادبیات فارسی و شعر اختصاص داده بودند، استاد قهرمان را دیدیم و ایشان را دعوت کردیم و به منزل ما آمدند. در آنجا استاد کسایی که همیشه شمع مجلس ما بودند و سروری داشتند و خوانندگان اصفهانی هم، تشریف داشتند و آن جا شروع آشنایی ما با استاد بود. پس از آن هم من هر زمان به مشهد مشرف میشدم معمولا سهشنبه را سعی میکردم منزل آقای قهرمان باشم و در محفل ادبیشان شرکت کنم.
وی با اشاره به تمجید فردوسی از کیخسرو با توصیف او به برخورداری از نژاد، گوهر، هنر و خرد، گفت: آقای قهرمان در همۀ این موارد ممتاز بود. او نژاده بود و ذاتی عالی داشت؛ از همه لحاظ هنرمند بود؛ دقتی قابل توجه در کار خود داشت و از همه مهمتر صداقت و درستی و پاکی او بود. ممکن است شاعری شعرهای خوبی بگوید، اما اخلاق پسندیدهای نداشته باشد. طبیعتا افراد بسیاری هستند که من با آنها تعاملی نداشتهام، اما در میان کسانی که با آنها حشر و نشر داشتهام آقای قهرمان، آقای یدالله بهزاد و آقای صاحبکار را از جهت واقعا عالی میدانم.
این پژوهشگر در ادامه به بیان خاطرهای از جستجویش برای دسترسی به فرهنگ ولف پرداخت و گفت: گفتن این داستان این حسن را دارد که مخاطبان جوانتر بدانند امروز دستیابی به منابع آسان شده و در بررسیها کوششهای پیشین را مد نظر قرار دهند.
وی ادامه داد: شخصی به نام ولف بیست سال تمام کلماتی را که در شاهنامه به کار رفته بر اساس نسخۀ مول و بر اساس نسخه فولرز و در اغلب موارد نسخه مکان فهرست کرده است. امروزه ما به نرمافزاری مانند «درج» در همه جا دسترسی داریم، اما فرهنگ ولف اثری بود که برای نخستین بار در زمان هیتلر و بعدا هم در حدود سالهای ۱۹۶۰ به چاپ رسیده بود و زمانی که من به آن نیاز داشتم بسیار نایاب بود.
این مصحح شاهنامه گفت: من برای کار بر شاهنامه به این فرهنگ احتیاج داشتم. در اصفهان شخصی این کتاب را داشت، اما با توجه به اینکه نگران خراب شدن کتاب بود آن را در اختیار من قرار نداد. من در زمان دانشجویی در پی این کتاب به کتابفروشی طهوری مراجعه کردم و مرحوم غبدالغفور طهوری هم آقای نورالله ایرانپرست (ایزدپرست)، مؤسس کتابفروشی و کتابخانۀ دانش و مجلۀ دانش را به من معرفی کرد. آقای ایرانپرست هم با این که کتابخانۀ عجیبی از متون قدیمی و نسخ خطی داشتند، این کتاب را نداشتند اما من را به آقای بهرام فرهوشی معرفی کردند. آقای فرهوشی هم آدرسی در سوییس به من دادند تا با مکاتبه از وضعیت انتشار کتاب در آنجا مطلع شوم اما از این طریق هم به نتیجه نرسیدم.
وی ادامه داد: در حالی که مدتها تلاش من برای دسترسی به این کتاب بی نتیجه مانده بود، یک بار در مشهد در منزل آقای قهرمان از این کتاب حرف زدم و روز بعد دیدم که فرهنگ ولف روی میز است. در واقع آقای قهرمان با این که در آن زمان بازنشسته شده بود با کتابخانه تماس گرفته بود تا کتاب را برای من بیاورند و این نشان بزرگواری آقای قهرمان بود.
مهندس جیحونی با یادکردی از یکی از استادانش به نام یدالله بهزاد، گفت: آقای بهزاد روزی تماسی با من گرفتند و رباعیای خواندند و به من گفتند آن را تلفنی برای آقای قهرمان بخوانم. آن رباعی این است: «آوازۀ ما بلند از نام شماست / مستیم از آن باده که در جام شماست / بر تارک بی قدر چو من بی هنری / این تاج کرامت هم از اکرام شماست». این رباعی در آثار آقای بهزاد موجود نیست. آقای قهرمان نیز هرچند اشاره کرده که آقای بهزاد با این رباعی سر مرا به عرش رسانده اما تمایلی به ذکر آن نداشته و در یادداشتهای ایشان باقی نمانده است.
وی یکی از ویژگیهای مرحوم قهرمان را حافظۀ قوی او دانست و گفت: کسانی ممکن است غزلیات حافظ و بخشهایی از شاهنامه و اشعاری از سعدی و دیگر شاعران را حفظ باشند، اما تسلط بر اشعار صائب دشوار است. اشعار صائب حدود ۷۰ هزار بیت است اما وقتی یک بیت از صائب در حضور آقای قهرمان خوانده میشد ایشان غزل را از ابتدا تا انتها میخواند.
این پژوهشگر همچنین با اشاره به گزیدۀ شادروان قهرمان از اشعار صائب گفت: زمانی که قرار بود گزیدهای از صائب به انتخاب آقای قهرمان چاپ شود ما از ایشان خواستیم که ۲۵۰ غزل را به ۳۰۰ غزل برسانند. اما ایشان معتقد بودند افزودن ۵۰ غزل دیگر به آن مجموعه دشوار است و نهایتا به دشواری این کار را انجام دادند. بنابراین اگر کسی بخواهد انتخابی از شعر صائب داشته باشد به نظر میرسد که به همین مقدار ختم میشود.
وی همچنین با اشاره به عدم تمایل مرحوم قهرمان برای انتشار اشعار و آثارش گفت: شاید من مشوق آقای قهرمان بودم که شعرهایش را چاپ کند. در واقع پس از اصرارهای مکرر ما بود که نهایتا در حدود سال ۱۳۸۰ ایشان موافقت کرد که ما کتاب حاصل عمر را در انتشارات شاهنامهپژوهی چاپ کنیم. البته غزلهای بعد از سال ۸۴ را به نشر دیگری برای چاپ سپردند که ظاهرا از نتیجه کار هم چندان راضی نبودند ولی گزیدهای از آن توسط آقای امیری اسفندقه چاپ شده که خیلی خوب است.
مهندس جیحونی در ادامه دربارۀ سبک شاعری قهرمان، گفت: میگویند آقای قهرمان شاعر سبک هندی است. ممکن است شعرهای اولیه او در دورۀ جوانی این گونه بوده باشد ولی شعرهای دهۀ ۷۰ به بعد او را نمیتوان در سبک هندی دانست و سبکی منحصر به خودشان است.
وی در پایان سخنان خود غزلی از محمد قهرمان خواند:
به هر گلشن گل سرخی به خاک افتاد، من بودم
وگر شد برگ سبزی زرد و بردش باد، من بودم
دل از افغان تهی کردند یاران هم آوازم
کسی کو را گره شد در گلو فریاد، من بودم
همان میبرد خوابم، آب اگر میبرد دنیا را
میان دل به دنیا بستگان آزاد، من بودم
فراموشم نخواهد کرد آن صیاد، میگفتم
ولی اول گرفتاری که رفت از یاد، من بودم
ز پا افتادم و ساقی گرفت از دوستی دستم
ز ویرانی اگر دیدی کسی آباد، من بودم
نه باکم از نصیحت گو، نه شرمم از ملامتگر
میان عاشقان رسوای مادرزاد، من بودم
دویی چون از میان برخواست از تأثیر یکرنگی
درآمد هر که از پا، کشتۀ بیداد من بودم
ز چشم مست او دیشب گرفتم تا سحر ساغر
سیه روزی که یک شب دادِ عشرت داد، من بودم
نخست از قتل خسرو کام خود میساختم شیرین
به تلخی جان نمیدادم، اگر فرهاد من بودم
به زحمت خانهای کردم بنا وز پایه ویران شد
در این دریا حباب سست بی بنیاد من بودم
دلم از دیدنتای صید زخمی غرقه در خون شد
رها میکردمت از دام، اگر صیاد من بودم
انجمن ادبی قهرمان جایگزین انجمن محمود فرخ در خراسان بود
در بخش بعدی نشست دکتر محمدجعفر یاحقی به بیان مطالب خود پرداخت و ضمن گرامیداشت روز بزرگداشت صائب و نود یکمین سال تولد استاد محمد قهرمان و آرزوی ماندگار بودن نام و یاد قهرمان بر صفحه ادبیات ایران، گفت: من از سال ۱۳۴۵، یعنی از همان زمانی که به عنوان دانشجوی ادبیات وارد دانشگاه مشهد آن روز و دانشگاه فردوسی امروز شدم با محمد قهرمان آشنا شدم و ما از راهنماییهای ایشان که به عنوان کتابدار در کتابخانه خدمت میکردند، برخوردار بودیم.
دکتر یاحقی با اشاره به محفل ادبی روزهای سهشنبه در منزل شادروان قهرمان، تقارن این روز را با نشست حاضر به فال نیک گرفت و گفت: من هر چند شاعر نبودم اما به شعر علاقهمند بودم و از سالها پیش توفیق داشتم که گاهی در این جلسه شرکت میکردم و با استاد قهرمان و میهمانانی که آنجا رفت و آمد داشتند و در سطحهای بسیار بالای ادبی کشور بودند در ارتباط بودم. به حق انجمن ادبی قهرمان جایگزین انجمن محمود فرخ در خراسان بود و پایگاه ادبیات خراسان به حساب میآمد. بعد از آن که محروم قهرمان به دیار حق شتافتند ما از خانواده ایشان اجازه گرفتیم که جلسات این انجمن در خردسرای فردوسی ادامه پیدا کند و آن را ادامه دادیم و تا پیش از بیماری کرونا هر سهشنبه این برنامه اجرا میشد و بعد از این هم اجرا خواهد شد.
ویژگی قهرمان در مقام یک کتابدار
وی در ادامه با اشاره به ویژگی قهرمان در مقام یک کتابدار گفت: قهرمان از سال ۱۳۴۱ با دعوت مرحوم دکتر علیاکبر فیاض کتابدار کتابخانه دانشکده ادبیات بوده است. تنها کتابداری که من در طول عمرم دیدم و واقعا کتابدار بود محمد قهرمان است. او فقط نگهدارندۀ کتاب نبود، بلکه کتاب را میخواند و با آن زندگی میکرد. قهرمان تا سال ۱۳۶۸ که در دانشکده بود مرتب کار میکرد و این صفت کتابدار واقعی بود. کتابدار باید خودش را با کتاب یکی کند و از کتاب بهره ببرد و ایشان این استفاده را میکرد.
دکتر یاحقی ادامه داد: من میدیدم و بسیاری از کسانی که مثل من در دانشکده ادبیات بودند میدیدند که بسیاری از کارهایی که محمد قهرمان منتشر کرده مولود همین حرفه کتابداری او بود و پشت میز کتابخانه انجام شده است. من کمتر کتابداری را دیدهام که اینقدر در کتابخانه مشغول کتاب خواندن باشد. هر وقت او را در اتاقش میدیدیم یا کتاب میخواند یا در حال بررسی نسخههای خطی بود و دائما کار میکرد. قهرمان دیوان صائب را در کتابخانه تصحیح میکرد و ما نسخههای عکسی آن زمان دیوان صائب را روی میز آقای قهرمان میدیدیم. در واقع بخشی از عمر خدمتی قهرمان در ارتباط با صائب گذشت و او این کتاب را در شش جلد از سال ۶۴ تا ۷۰ چاپ کرد.
وی گفت: بسیاری از تصحیحاتی که قهرمان انجام داد یک طرف آن در کتابخانه بود به این معنی که نسخهها را در زمانی که در کتابخانه حضور داشت تهیه کرده بود و کارهای مقدماتی آن را انجام میداد و بعد از بازنشستگی تمام وقتش را به تصحیح متون معروف به سبک هندی یا سبک اصفهانی اختصاص داد. البته آقای قهرمان این اصطلاح را به کار نمیبرد و معتقد بود سبک هندی یک اصطلاح بعد الوقوع است که بعدا ترجیح دادند سبک اصفهانی خوانده شود و ایشان از آن با عنوان طرز نو و طرز متفاوت یاد میکرد و شاید هم حق با ایشان باشد. در هر صورت قهرمان کارهای شاخصی در این زمینه انجام داد و امروز از مصححان برجسته فرهنگ ماست.
تعاملات علمی محمد قهرمان
عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به برخی از تعاملات علمی قهرمان گفت: من در سفرهایی که بعدا داشتم پیامهایی را از آقای قهرمان برای بعضی از دانشمندان هندی میبردم و از آنها جواب پیغام را دریافت میکردم. به یاد دارم که مرحوم سیدیونس جعفری دیدگاههایی درباره دیوان صائب داشت که من به آقای قهرمان ارائه کردم و ایشان کاملا استقبال کرد.
وی با اشاره به تبادلات علمی استاد قهرمان با مرحوم احمد گلچین معانی، گفت: گلچین معانی در واقع یکی دیگر از ستونهای شناخت ادبیات معروف به سبک هندی بود. همکاری او با گلچین معانی یک ترکیب میمون و خجستهای بود؛ چرا که گلچین به خصوص در زمینۀ تذکرهها و شناختن شاعران بسیار صاحب نام بود. من پیشنهاد میکنم میراث مکتوب جلسهای هم برای آقای گلچین بگذارد و بسیار جا دارد که کارهای استاد گلچین معانی هم در جلسه جداگانهای مورد بحث قرار بگیرد و به خصوص خدماتی که به تذکرهنویسی فارسی و شاعران همین دوره کرده است نشان داده شود.
دکتر یاحقی ادامه داد: محمد قهرمان در جاهای مختلف از گلچین معانی تشکر کرده است؛ چون این دو کار یکدیگر را تکمیل میکردند و دائما با هم مشورت داشتند. هم گلچین به کتابخانه دانشکده میآمد و با شادروان قهرمان مشورت میکرد و هم قهرمان در کارهایش بسیار با ایشان مشورت میکرد و هر چه مینوشت به ایشان ارائه میکرد تا بخواندند و در نهایت هر دو کار هم را تکمیل میکردند.
وی با ابراز خرسندی از این که بیشتر پرچمداران سبک معروف به سبک هندی بعد از شادروان امیری فیروزکوهی از خراسان و عمدتا در دانشکده ادبیات مشهد بودهاند، گفت: خوشحالیم که امروز هم این راه را یکی از همکاران جوانتر ما آقای دکتر محمود فتوحی دنبال میکنند و امیدواریم همچنان پژوهش در سبک معروف به سبک اصفهانی یا هندی با پرچمداری ایشان ادامه پیدا کند.
مروری بر برخی آثار قهرمان
استاد ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به دیگر آثار مرحوم قهرمان علاوه دربارۀ صائب، گفت: یکی از نخستین مجموعههایی که ایشان از شعر صائب انتخاب کرد مجموعه «رنگین گل» است که برای اولین بار در سال ۷۱ چاپ شد و بارها و بارها از سوی انتشارات سخن به تجدید چاپ رسید و جزو گزیدههای خوب اشعار صائب است. قهرمان آدم دقیقی بود و حسن انتخاب داشت؛ به خصوص در قلمرو سبک معروف به سبک هندی که بهترین صلاحیتها را برای انتخاب محمد قهرمان داشت.
وی ادامه داد: ما میدیدم که قهرمان هم حضور ذهن بسیار شایستهای نسبت به این مکتب داشت و هم حوصله و وقوف به ظرائف کار. کاملا ظرائف سخن را تشخیص میداد و شعرهایی که به مناسبت میخواند و استشهادهایی که از شاعران این دوره میکرد ناب و ممتاز بود؛ به طوری که بالادست آن در ادبیات فارسی کمتر ممکن است اتفاق بیفتد. کمتر دیده شده و کمتر اتفاق افتاده است که کسی به این اندازه به یک دوره خاص در ادبیات فارسی وقوف داشته باشد. البته افرادی مانند فروزانفر جای خود را دارند اما از آنها که بگذریم به نظر میرسد محمد قهرمان در این حوزه ممتاز بود و هنوز هم گمان میکنم تالی و نظیری نداشته باشد. من شادروان امیری فیروزکوهی را هم دیده بودم و ایشان هم بسیار وقوف داشت اما به نظرم در استاد قهرمان یک جامعیتی وجود داشت که شاید در استاد امیری فیروزکوهی هم نبود.
عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه توصیف آثار قهرمان، گفت: گذشته از مجموعه رنگین گل که یکی از بهترین انتخابها از اشعار صائب است، در گزیدۀ «خلوت خیال»، که آن را آقای مهندس جیحونی در اصفهان و در انتشارات شاهنامهپژوهی چاپ کردهاند، غزلهای بسیار خوب و نابی از صائب آمده است و به نظرم بهتر از این غزلها در دیوان ۷۰ هزار بیتی صائب پیدا نمیشود.
وی گفت: علاوه بر این در اوایل دهه ۸۰ سازمان سمت میخواست که گزیدهای از شاعران سبک هندی را برای متن درسی تهیه کند. شادروان دکتر احمدی با من مشورت کردند و من از محمد قهرمان خواهش کردم که این کار را انجام دهند و ایشان گزیدۀ اشعار صائب و شاعران سبک هندی را تهیه کرد که هنوز هم شاید برای تدریس این عنوان در دانشگاهها بینظیر و بیرقیب باشد.
دکتر یاحقی دربارۀ کتاب «صیادان معنی» هم گفت: این کتاب واقعا صیدها و شکارهای مکتب معروف به سبک هندی است و مرحوم قهرمان از همه شاعران ممتاز سبک هندی ممتازترین ابیاتشان را با وقوف دو چندان و با آگاهی از زیر و بمهای این مکتب انتخاب و در این کتاب ذی قیمت جمع کرده است. شاید اگر این کتاب را در دست داشته باشیم از مجموعه دواوین شعرای سبک معروف به هندی بی نیاز باشیم. حدود ۹۰ صفحه از این کتاب مربوط است به گزیده اشعار صائب و احتمالا دربرگیرندۀ ۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰ بیت از صائب است که به نظرم بهترینهای صائب را شامل میشود.
وی با بیان این که صائب را در این تک بیتها بیشتر میتوان شناخت، افزود: اصلا شاعران سبک هندی عمدتا و صائب به طور خاص، شاعر تک بیتی هستند و ابیات منفرد و مفرداتشان بسیار مهم است. قهرمان با وقوفی که داشت این مفردات را به شکل بسیار زیبایی انتخاب کرده بود و این انتخاب در واقع جوابگوی حاجت کسانی است که به شعر سبک هندی نیاز دارند.
استاد ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد با بیان این که آثار قهرمان فقط محدود به پژوهش در اشعار صائب نبوده است، اظهار کرد: تصحیح دیوانهای قدسی مشهدی، میلی مشهدی، میررضی دانش مشهدی، صیدی تهرانی، سلیم تهرانی، کلیم کاشانی (همدانی) از دستاوردهای علمی و فرهنگی و ارزشمند محمد قهرمان است.
قهرمان؛ سرآمد محلیسرایانان
وی با اشاره به توانمندی محمد قهرمان در سرودن شعر محلی، گفت: ما اگر بخواهیم چند شاعر محلیسرای برجسته در ادبیات فارسی سراغ بگیریم یکی از آنها و در روزگار ما شاید سرآمد آنها محمد قهرمان است. این خود مبحث خاصی است که جداگانه باید راجع به آن صحبت کرد اما در هر صورت شعر محلی محمد قهرمان بسیار ممتاز و مشخص و اصیل است. قهرمان لهجه تربتی و منطقه خاصی را که با لهجۀ آن شعر میگفت خوب میشناخت و بسیار خوب و زیبا میخواند. خوشبختانه ما توانستیم مقداری از این اشعار را با صدای محمد قهرمان ضبط کنیم و الان فایلهای آن موجود است و یکی از غنایم شعر محلی فارسی است.
دکتر یاحقی با اشاره به تواضع و گوشهگیری محمد قهرمان، گفت: او هیچگاه به این که مطرح شود و از او سخن بگویند و تمجدیدی از او شود، راضی نبود. در سال ۱۳۸۴ ما پس اصرارهای فراوان و به زحمت توانستیم رضایتش را برای برگزاری مراسم تجلیلی از او به دست بیاوریم. البته حمایت و تشویق استاد دکتر شفیعی کدکنی باعث شد که آقای قهرمان به برگزاری این جلسه رضایت بدهند. در آن مراسم مجموعهای با عنوان «پردگیان خیال» رونمایی شد.
تداوم راه قهرمان در خراسان
وی با اشاره به ادامه یافتن راه قهرمان در خراسان، گفت: در مکتب محمد قهرمان شاعران و دستپروردگان زیادی بودند که امروز چراغدار و آیینهدار شعر خراسان هستند و سعی میکنند مشعلی را که محمد قهرمان در سال ۹۲ از دست فروگذاشت انشاالله زنده نگهدارند. ما هم تلاش خواهیم کرد که زمینه را برای رشد شعر مکتب محمد قهرمان و انجمن ادبی قهرمان فراهم بیاوریم و امیدواریم با کمک شاعران خراسان و دستپروردگان محمد قهرمان بتوانیم این چراغ را همچنان برافروخته و روشن نگه داریم.
وی همچنین با سپاسگزاری از خانواده محترم قهرمان و به خصوص همسر محمد قهرمان بخاطر خدماتشان، گفت: خانوادۀ قهرمان بخش عمده کتابهای ایشان را به کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد اهدا کردند. همچنین ما به اهتمام سرکار خانم قهرمان و به کوشش دکتر ساکت و دکتر فتوحی یک جایزه ادبی در مشهد ایجاد کردیم که هر دو سال یک بار به بهترین کتابی که در حوزه سبک هندی نوشته میشود تعلق میگیرد. این جایزه با همکاری خانواده قهرمان و دانشگاه فردوسی اهدا میشود که یک حرکت فرهنگی شیرین است و امیدوارم دیگران نیز به این کار تأسی داشته باشند.
استاد ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد همچنین با اشاره به تلاشهای صورت گرفته برای منزل محمد قهرمان به پایگاه ادبی خراسان، گفت: ما مذاکراتی را با شواری شهر و شهرداری مشهد آغاز کردهایم که منزل محمد قهرمان و جایی که او در آن نفس میکشید خریداری و به عنوان مرکز انجمنهای ادبی و مرکز ادبیات خراسان شناخته شود تا به این وسیله چراغی که را شادروان قهرمان روشن کردهاند در همان مکان روشن بماند. امیدواریم اهتمام شورای شهر و شهرداری مشهد به نتیجه برسد و ما بتوانیم این اقدام را انجام بدهیم و با استمداد از روان آن شادروان کار شعر خراسان تقویت شود و استمرار پیدا کند.
دکتر یاحقی سخنان خود را با قطعه شعری از محمد قهرمان به پایان برد:
دردا که آدمی محروم مانده است
از حق دم زدن در سرزمین خود
خصم تعصبم ای کاش هیچ کس
این داغ را نداشت بر جبین خود
میشد جهان بهشت گر بود در زمین
عیسی به دین خود موسی به دین خود