ميراث مكتوب- دكتر منصور صفت گل در شصت و هشتمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب، گفت: اگر من به شجره الملوك توجه كردم، در حقيقت مايل بودم به تاريخ ايران توجه كنم.
مصحح اثر در نشستي با عنوان « چهره گشايي و نقد و بررسي كتاب شجرة الملوك» كه روز دوشنبه 27 آبان 87 در اين مركز برگزار شد، افزود: واقعيت قضيه اينكه، از نظر من تاريخ محلي سيستان، تاريخ ملي ايران است. به عبارت ديگر، سيستان از آن محل هايي هست كه تاريخ محلي اش با تاريخ ملي ايران عجين است. از دوره هاي قديم تا همين دوره اي كه شجره الملوك تاليف شده و الان هم در دوره اي كه به سر مي برد، شايد همين نقش را ايفا مي كند. بنابراين اگر من به شجره الملوك توجه كردم، در حقيقت مايل بودم به تاريخ ايران توجه كنم. معمولا وقتي ما از تاريخ ايران صحبت مي كنيم، اين تاريخ ايران، عموما در يك دوره هايي بيشتر تاريخ پايتخت هاي ايراني است، يعني تاريخ شهرها و مناطق و ايالات ايران به ضرورت ارتباطي كه با مركزيت سياسي دارند. پس مشكلاتي كه ما امروزه در تحليلات تاريخ نويسي داريم، محققين تاريخ هم دارند. ما معمولاً در كتاب هايي كه عنوان تاريخ ايران در دوره اي را دارند، از مسايل مربوط به تاريخ ايالات و ولايات و شهرها و روستاهاي ايران، غافليم. ما هيچ شاخه منظمي از روستا شناسي در ايران نداريم. تقريبا يك بخش اعظم و پر اهميت تاريخ ايران در روستاها گذشته و ما هيچ تصويري از روستاهامون نداريم.
وي ادامه داد: به نظر بنده، شجره الملوك در اين زمينه قابل ارزيابي است. آن چيزي كه اهميت دارد اينكه ما تاريخ هاي محلي را به عنوان نمونه هايي مهم از متوني ارزيابي كنيم كه اين متون در يك برنامه بزرگ تحقيقي، مورخين را قادر خواهد ساخت كه تاريخي براي ايران بنويسند و از اين منظر، شجره الملوك متن مهمي است. مطلب دوم كه به نظر من درباره شجره الملوك اهميت دارد، توجه به يك نكته اساسي در تحقيقات جديد شرق شناسي و تاريخ ايران در دست كم صد تا صد و پنجاه سال اخير شرق ايران و نه سيستان است. اصولاً شرق ايران يعني از طرف حدودا جيحون گرفته تا خليج گوادر بلوچستان در ساحل درياي عمان كه از لحاظ تحقيقات، منطقه اي ممنوعه است. به هر حال، شجره الملوك، محتوايي دارد كه به محققين و تاريخ دان ها و زبان شناس ها كمك مي كند در مورد تاريخ شرق ايران، اطلاعات بيشتري كسب كنند.
جنبه ديگري كه از نظر من براي شجره الملوك قابل ذكر است، به تشكيل يك نظريه اي در ذهن من، بر مي گردد. من به مناسبت علاقه ام به مباحث تاريخي و تاريخ نگاري در ايران، مدت هاي مديدي درباره تاريخ نويسي به طور عموم در ايران و تاريخ نويسي هاي محلي كاوش مي كردم و الان هم بيشتر جست و جو مي كنم. به نظرم آمد كه در دوره اسلامي، شروع تاريخ نويسي در ايران از كجاست؟ مخصوصا از اين جهت اين موضوع براي من جالب شد كه به نظر مي آيد كه تاريخ نويسي در ايران احتمالا با تاريخ نويسي محلي آغاز مي شود. چون ابتدا همين محل ها هستند كه حلقه ها يا يك مجموعه اي را آغاز مي كنند كه بعدا به تدريج به صورت يكجور استقلال طلبي سياسي در گستره ملي در برابر خلافت عباسي، شكل مي گيرند.
دكتر منصور صفت گل معتقد است شجره الملوك كه در اوايل قرن سيزدهم هجري قمري نوشته شده، به عنوان يك الگويي براي يك تاريخ نويسي محلي در ايران است و مي تواند مثلا براي گيلان هم مصرف داشته باشد و براي يزد و قم هم همينطور، چون بعضي از مناطق ايران هستند كه از لحاظ تاريخ هاي محلي خوشبختانه غني اند و مي شود يك رشته اي از متون محلي آنها را پشت سر هم چيد و از آن ها حتي يك نتيجه اي براي استمرار يك نوع سنت فرهنگي، گرفت. پس جنبه ديگر اهميت متن شجره الملوك بر اين بود كه نظريه سنت تاريخ نويسي نزد يك سلسله محلي از ملوك ايراني را تقويت كرد و كمك مي كرد به اين كه ما از لحاظ آغاز تاريخ نويسي در ايران، به تاريخ هاي محلي بيشتر اعتنا كنيم. در مجموع مي خواهم اين نتيجه را بگيرم كه متن شجره الملوك از نظر بنده تاريخ محلي سيستان است، به مثابه متني كه براي تاريخ نويسي تاريخ ايران به معني بزرگش اهميت دارد و در عين حال نماينده اي است از نحوه تاريخ نويسي ملوك نيمروز، نماينده قابل توجهي از سنت تاريخ نويسي منظوم ايران و متن پراهميتي است براي مطالعات و تحقيقات زمين شناسي گويش هاي ايراني.