ميراث مكتوب : سيدعلي آلداود معتقد است:كتاب جامع العلوم ،كتاب دشواري است و طبعاً انتقادات زيادي ميتوان به آن وارد كرد و شايد انتقادات بيشتري از آنچه مطرح شد هم بتوان مطرح كرد.
وي در نشست نقد و بررسي كتاب جامع العلوم ستيني گفت: اين كتاب حدود 50 نسخة خطي شناخته شده دارد كه من 44-45 نسخه را در مقدمه كتاب معرفي كردهام و 7-8 تا را بعد از چاپ مقدمه شناسايي كردم كه بعضي در ايران و بعضي در خارج از كشور است. تازه بعد از در اختيار گرفتن نسخه، بايد بفهميد كه نسخه چه و چگونه است و فكر نكنيد 50 نسخه شسته و رفته همراه با 60 يا 40 باب جامع العلوم آنجاست و امكان تطبيق آن به آساني ممكن است. براي خواندن يك خط يا يك كلمه, گاه ساعتها و بلكه روزها وقت صرف ميشود و آن هم در كتابي كه حاوي 60 علم گوناگون است و بايد كه روزها و ماهها و سالها با افرادي كه در اين زمينهها تخصص داشته باشند, مشورت كرد تا بلكه پارهاي از مشكلات حل شود.
وي ادامه داد: در مشورتهايي كه در مورد جامع العلوم كردم، پنج نسخه را انتخاب كردم كه البته دلايلي داشت. دو نسخه جزء اقدم نسخه بود ،ولي هر دو داراي 40 باب بود. سه نسخة ديگر 60 بابي بود. اكثراً نسخههاي اقدم، نسخ 60 باب ندارند، يكي دو مورد هم كه به دست آوردم و داراي 60 باب هستند، هر سه در كشورهاي خارج هستند و دسترسي به آن ممكن نبود. حتي يك نسخه را هرمان هتر نوشته كه 85 باب دارد و اين نظر بسيار تازهاي است، ولي من نه به نسخه دسترسي داشتم و نه ميتوانم اظهارنظر دقيقي بكنم و اگر تفاوتهايي در پاورقيها مشاهده ميشود، به اين دليل است كه من چهل باب اول را براساس چهار نسخه تصحيح كردم كه اتفاقاً باب 39 آن در سه نسخه نيست و فقط براساس يك نسخه و 20 باب دوم را فقط براساس دو نسخه تصحيح كردم كه اگر در پاوريها اختلاف نسخ در 20 باب دوم، كمتر است ،به همين دليل است. در مقدمة كتاب هم جايي كه فخر رازي ميگويد اين كتاب را به چهل باب تقسيم كرد، من اين را براساس قديميترين نسخه نوشتم، ولي بلافاضله وقتي كه با 41 شروع ميشود در پاورقي دادم كه فهرست 20 باب بعدي را از نسخة ديگر مقدمة اقدم انتخاب كردم. به همين جهت من نسخة اساس مشخص نداشتم، چرا كه هيچ نسخهاي كامل نيست. دو نسخه قديمي را براي چهل باب اول به عنوان اساس انتخاب كردم و اختلافات سه نسخه اخير هم در ذيل آن داده شده، ولي 20 باب آخر را فقط براساس دو نسخه كار كردم و نسخة سوم هم كه نسخة بيارزشي بود، فقط خودم استفاده كردم، بدون اينكه در ذيل پاورقيها اشارهاي به آن كنم. در مقدمه هم اين را اشاره كردهام كه از نسخة پنجم ذكر نسخه بدل نكردم ،چرا كه به نظر من ارزشي نداشت و فقط براي خواندن بعضي از كلمات دشوار ناخوانا از آن استفاده كردم. من تقريباً يقين داشتم كه باب شطرنج، باب الحاقي است، باتوجه به اينكه يك بار در چاپ هندي در صد پيش چاپ شده و پنجاه سال پيش در ايران يافت شده, در ذيل همان صفحه ذكر كردم كه به نظر ميآيد كه باب شطرنج، الحاقي باشد و نظر غالب خودم نيز همين بوده و در مقدمه هم توضيح دادهام كه اين باب از فخر رازي نيست و به احتمال بسيار زياد از الحاقات اين كتاب است. به هر حال تصحيح كتاب براساس نسخههاي موجود بوده است.
وي همچنين گفت:راجع به موضوع كتاب, بايد بگويم كه كند و كاو راجع به موضوع كتاب شايد كار يك مصحح نسخه خطي نباشد. در نسخههاي خطي چاپ شده، چند مصحح وجود دارد كه غور و بررسي در موضوعات كتاب كرده باشند و خواستهاند كه بدانند مؤلف آن را از كجا برداشته و خود مؤلف چه تصرفاتي كرده است. اين كار پژوهشگر و محققي است كه ساليان سال در باب اين موضوعات تحقيق كند. من فكر ميكنم علامه قزويني هم كه مشهور است 25 سال از عمر خودش را مصروف تصحيح جهانگشاي جويني كرد، راجع به منابع جهانگشا چنان تحقيقات وسيعي نكرده و مثلاً بعداً روشن شد كه بسياري از منابع جامع التواريخ كه صد سال بعد از جهانگشا نوشته شده, منابع موثقتري بوده و قزويني راجع به اين مسائل تحقيقي نكرده و ادعايي هم نداشته، چون كار او چيزي ديگر بوده است. اگر بنا باشد مصحح نسخه خطي در جامع العلوم روي تمام مسائل مطرح در آن غور كند بايد در همة اين رشتهها متخصص شود و اين كار را انجام دهد كه عمر كفاف نميدهد، خود فخر رازي هم چنين ادعايي ندارد.
آلداود ادامه داد: نكته آقاي معصومي مبني بر اقتباس فخر رازي از بخشي از علم هندسه و مناظر ابن هيثم, كاملاًدرست است ،زيرا فخر رازي يك چكيدهنويس و دايره المعارف نويس است كه ميخواهد علوم زمانه خود را به صورت چكيده، به زبان ساده تحويل عامه مردم دهد. اين هنر بسيار بزرگي است كه در زبان فارسي او آغازگر آن بوده است. امروزه هم ما از دايره المعارف نويس توقع نداريم كه در تمام امور متخصص باشد، بلكه بايد حاصل تحقيقات ديگران را به صورت يك چكيدة خوب در اختيار يك خوانندة عادي بگذارد. حتي بهترين دايره المعارفها آنهايي است كه نويسندگان چكيدهنويس خوبي داشته باشند، نه نويسندة پژوهشگر. كار پژوهشگر در دايره المعارف نيست, فخر رازي هم مسلماً در هندسه, مناظر و موسيقي تخصص نداشته و خود او هم ادعاي نداشته و حتي در علومي مثل تاريخ هم شايد ادعاي تخصص نكرده باشد. حتي علم التواريخ او كه از مفصلترين بخشهاي جامع العلوم است به احتمال زياد خلاصه تواريخ معروف آن زمان مثل تاريخ طبري است و خودش ادعاي تحقيق ندارد و شايد او بحثهايي را كه راجع به تفسير, فقه و يا كلام است را با تسلط بيشتري نوشته باشد و حال زحمت و كوشش خودش باشد، ولي در مورد علوم ديگر چنين نيست.
كتاب جامع العلوم ،كتاب دشواري است
سيدعلي آلداود معتقد است:كتاب جامع العلوم ،كتاب دشواري است و طبعاً انتقادات زيادي ميتوان به آن وارد كرد و شايد انتقادات بيشتري از آنچه مطرح شد هم بتوان مطرح كرد.
مطالب مرتبط