کد خبر:22397
پ
dinani

دكتر ديناني : قاضي سعيد شاگرد دو استاد بوده است

دكتر ديناني در نشست بررسي آثار و آراي قاضي سعيد قمي گفت:درواقع، قاضي سعيد شاگرد دو استاد بوده است؛ شيخ رجبعلي تبريزي و فيض كاشاني و بين آنان كه دو حكيم بزرگوار هستند، بون بعيد وجود دارد، يعني فاصله از زمين تا آسمان و از شرق تا غرب است.

ميراث مكتوب : دكتر ديناني در نشست بررسي  آثار و آراي قاضي سعيد قمي گفت:درواقع، قاضي سعيد شاگرد دو استاد بوده است؛ شيخ رجبعلي تبريزي و فيض كاشاني و بين آنان كه دو حكيم بزرگوار هستند، بون بعيد وجود دارد، يعني فاصله از زمين تا آسمان و از شرق تا غرب است.
وي افزود:دو جريان فكري كاملاً متباين شيخ رجبعلي كه به هر حال با ملاصدرا معاصرت داشته ، يك جريان فكري را دنبال مي‌كرد كه كاملاً خلاف جريان فكري ملاصدراست، در حالي كه فيض كاشاني صدرايي است، صدرايي تمام عيار و اين حكيم بزرگ يعني قاضي سعيد كه به او «حكيم كوچك» مي‌گفتند و «المشهور به حكيم كوچك» بوده ، از جواني و كوچكي مشهور به حكمت بوده و در اين زمينه نبوغي در حد كمال داشته است. اين “حكيم كوچكِ” بزرگ از آن دو استاد بزرگ بهره گرفته بود و براي هردو احترام قائل بود و اين دوگانگي در افكارش نتيجة تأثير آراي هر دو استاد بوده است.
و نكتة عجيب ‌تري كه مي‌خواهم عرض كنم اين است كه اين دو تن يعني شيخ رجبعلي و ملاصدرا با همة تبايني كه با هم دارند، هردو شيعه‌ترين حكماي دوران تاريخ اسلامند. نهايت اين كه شيعي‌ترين آدم ها پيروان ملاصدرا هستند كه در اين جا ذكر اسامي آنها ضرورت ندارد و نيز شيعي‌ترين آدم ها ،آنان هستند كه ضد ملاصدرايند. امروز صحبت از مكتب تفكيك است. تفكيكي‌ها خيلي شيعي‌اند، اما ضد ملاصدرا، البته قضايا را به تعارف برگزار مي‌كنند، اما واقع اين است كه دشمن خوني ملاصدرايند. اگر كسي بگويد كه ملاصدرا حكيم سترك است، تعارف مي‌كند.
خب، شيعي‌ترين آدمها صدرائيند، و شيعي‌ترين آدمها ضد صدرائيند. اين چه مسئله‌اي است؟ راستش اين است كه خيلي سابقه دارد، از زمان صدوق شروع مي‌شود تا حالا كه روايات عجيب نقل مي‌شود و اين بحثي است كه تفصيل آن به فرصت ديگر و جاي ديگر مي‌ماند. در اين جا فقط مسئله را طرح كردم تا برسم به قاضي سعيد و تبايني كه در اين مرد هست، يعني همين فاصله و همين نشيب و فراز.

دكتر ديناني ادامه داد:قاضي سعيد مرد غريبي است، واقعاً غريب. او از نظر انديشه يكي از نوابغ حكماي ماست، بويژه با هوش سرشار و اخلاصي كه دارد، يگانه است، اما در بعضي از جاها حرفش چندان ناپسند است كه آدم را كلافه مي‌كند. در جايي هم چنان اوج دارد كه سر آدمي گيج مي‌رود. الان ضمن صحبت ها گفته شد كه قاضي سعيد با صراحت تمام مي‌گويد كه خدا صفت ندارد و صفت دروغ است. مي‌گويد: «صفت كلما له وصفٌ و كلما بوصف و هو له شكلٌ و صورت». هرچيز كه موصوف به صفتي باشد، صورت و شكل دارد و خداوند نه صورت دارد و نه شكل، پس صفت ندارد.
در تاريخ اسلام هيچ حكيمي- نه سني و نه شيعه- نتوانسته با اين جرأت حرف بزند. او مي‌گويد خدا را به هيچ صفتي نمي‌توان خواند، نه عليم، نه قدير، نه سميع، نه بصير.
حال بايد از جناب قاضي سعيد پرسيد كه دعاي «جوشن كبير» را چه كنيم؟ دعاي جوشن كبير به كنار، قرآن را چه‌كار كنيم؟ اَينما تدعوا فله الاسماء الحسني و القاهر و المتكبر، و هو الخالق و البارء المصور له الاسماء الحسنه … اين ها را چه بايد كرد؟ مي‌گويد: اين ها براي تعليم هستند. خدا خواسته با اين ها، عوام مردم را تعليم بدهد. قرآن هم براي تعليم است. پس خدا نمي‌تواند موصوف باشد. خدا را به هيچ وصفي نمي‌توان وصف كرد. حتي نمي‌توان گفت كه موجود است كه گفتن اين حرف غلط است. از وهم سرچشمه دارد. حتي نمي‌توان گفت موجود است، نه معلوم است.
وي همچنين گفت:حال مي‌آييم و به قاضي سعيد مي‌گوييم: خب,‌خدا نه موجود است ، نه معلوم. شما كه منطق ارسطويي را قبول داري, اين ارتفاع نقيضين است. اين كه چيزي ،نه موجود باشد و نه معلوم ،مگر جز ارتفاع نقيضين است؟ اين ارتفاع نقيضين از بديهيات اوليه است. استحاله و محال بودن عين ارتفاع نقيضين است. در پاسخ مي‌گويد: مي‌دانم. اين ارتفاع نقيضين نيست. ارتفاع نقيضين در حد مقولات و موجودات است. حق تعالي بالاتر از اين حرف هاست, در مقوله جا نمي‌گيرد, فوق المقوله است و در فوق المقوله نقيضين و مانند آن نيست.
اين مختصر را براي آن گفتم تا نشان داده شود كه اين تناقض منبعث از دو استاد متباين است. قاضي سعيد همچون شيخ رجبعلي به تباين قابل است. تباين موجودات و اشتراك لفظي خالق و مخلوق. صدرالمتألهين تشكيكي و قهرمان تشكيك. اين تناقض ها واقعاً خيلي جالب هستند. قاضي سعيد بين اين دو تاست ‌و براي هر دو احترام قائل است. نه حاضر است فيض را از دست بدهد و نه شيخ رجبعلي را.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612