میراث مکتوب- دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، در پی درگذشت استاد حسن انوشه در یادداشتی به مرور خدمات این پژوهشگر ادب فارسی پرداخته است. این یادداشت را در ادامه میخوانید.
درگذشت دانشمند ایراندوست، دانشنامهنگار پُرکار، استاد حسن انوشه، اهل فرهنگ و ادب کشور را داغدار کرد. اینجانب که از سال 74 توفیق آشنایی با این دانشی مرد را داشتم، در طول این سالها همواره او را سراپا شور و عشق مییافتم و از آثار ارزشمند او بهره میبردم. مرگ اندوهبار او پس از طیّ ماهها تحمل رنج بیماری، در شرایطی که جامعه در انزوا و گوشهگیری ناخواسته از شیوع ویرس عالمگیر بسر میبَرد و امکان برگزاری مراسم سوگواری برای یاران و خادمان فرهنگ خود را سلب کرده، بر تلخکامی این ایام سخت میافزاید. دریغا انوشه که عمری را در گردآوری منابع تاریخی و تألیف دانشنامۀ بزرگ ادبی برای جامعۀ علمی کشور خود گذاشت؛ با مهرورزیهایی که در دهۀ هفتاد دید و البته در سالهای اخیر طعم بیمهریهایی را هم چشید و آن طور که میل داشت کار دانشنامهاش پیش نرفت و آرزوهایش ناتمام ماند. او کار خود را در دهۀ شصت با معلمی در بابل و قائمشهر آغاز کرد. سال 72 به دعوت آقای مسجدجامعی به تهران آمد و کار مطالعه و تدوین دانشنامۀ ادب فارسی را آغاز کرد. آقای مسجدجامعی از معدود مدیرانی بود که ارادت خاصی به انوشه داشت و مرتب به منزل و کتابخانۀ او میرفت. اگر حمایتهای بی دریغ او نبود دانشنامه به ثمر نمینشست. من به سهم خودم همواره قدردان حمایتهای ایشان در حوزۀ فرهنگ و کتاب و میراث مکتوب بوده و هستم. اگرچه ناشر دانشنامه گاه به تعهداتش عمل نمیکرد و این مسئله مدام مرحوم انوشه را آزار میداد.
وی به زبان انگلیسی مسلط بود و در ترجمۀ منابع معتبر تاریخی اهتمامی بلیغ داشت. جلدهای سوم و چهارم و پنجم تاریخ ایران چاپ کمبریج را هم ترجمه کرد. مرحوم حسن انوشه در سال60 به نوشتن مقالاتی برای دایرة المعارف تشیع مشغول شد. گرامی باد نام و یاد بانوی فرهیختۀ فرهنگدوست مهربان، مرحومه سرکار خانم محبی (مادر شهید) که چراغ این مؤسسه را روشن نگاه داشت و 14 جلد از این دایرة المعارف با سرمایه و حمایت وی منتشر شد.
زندهیاد انوشه بالغ بر پنج هزار یادداشت و مقاله در نشریات، دانشنامههای متعدد مُصاحَب، بزرگ اسلامی، تشیع، دانش گستر و اخیراً دانشنامۀ حافظ نوشت. از برخی دوستان رنجیده شد و مقالاتش را بینام یا با نام دیگر چاپ کردند. او در این باره خاطرات تلخی را برایم نقل میکرد. آسیب کتابسازی و سرقت علمی و انتحال ادبی از دغدغهها و نگرانیهای همیشگی او بود.
«دانشنامۀ ادب فارسی» بخش شبهقاره هند و پاکستان که چاپ شد، به همراه جمعی از اساتید به لاهور و اسلامآباد سفر کردیم. در دانشگاه پنجاب لاهور لوح تقدیر و تندیس افتخار به ایشان اهدا شد و از خدمات ارزشمند او به زبان فارسی در شبهقاره تقدیر به عمل آمد. کارهای او مورد توجه بزرگان فرهنگ ایران از جمله زندهیاد ایرج افشار بود که انوشه را تشویق به کار بیشتر میکرد. مهمترین دستاورد او از میان کارهای علمیاش 9 جلد «دانشنامۀ ادب فارسی» مربوط به حوزههای شبهقاره هند، آناطولی و بالکان، قفقاز، ماورالنهر، افغانستان و جهان عرب بود. در بخش ایران هم معتقد بود اقدامات علمیاش چهار یا پنج جلد کتاب میشود، اما دریغا که موفق به انتشار آن نشد. او تشخیص داده بود که اگر بزرگانی چون مصاحب و دهخدا و … موفق به تألیف چنین دایرة المعارفهای مفیدی شدند، به خاطر احساس وظیفۀ فردی و درک آنها از نیاز جامعه بود. برای همین معتقد بود که هر ایراندوست و هر پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران، در هر جای دنیا، باید قلمرو و گسترۀ حضور زبان فارسی در جغرافیای بزرگ فرهنگ ایرانی را بشناسد و بتواند به دانشنامهای که حاوی چنین خصوصیتی باشد، دسترسی داشته باشد. میتوان گفت که کار انوشه نمایانگر و آینۀ تمام قد حضور زبان فارسی در ایران بزرگ تاریخی و فرهنگی است.
انوشه دل در گرو شناخت متقابل جوامع فارسیزبان داشت و در پی آن بود که واژگان فارسی دَری رایج در افغانستان را، که به فارسی اصیل نزدیکتر است، به محققان ایرانی معرفی کند. از این رو کتاب «فارسی ناشنیده» را که بالغ بر 20 هزار مدخل دارد، تألیف کرد تا راه را برای واژه گزینیهای بهتر و پاک ساختن زبان فارسی از انگلیسی و روسی و … هموارتر کند. برخی نوشتههای او در نشریات آینۀ میراث و گزارش میراث مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب منتشر شد. او در ردّ و نقد سرقت ادبی و درمان این آفت در کشور، که چون ویروس جامعۀ علمی را آلوده کرده، بهترین راه را چاپ نقد بر کتابهایی میدانست که با انتحال و سرقت علمی سربرآورده و از روی ندانم کاری، گاه مشمول جوایز هم شدهاند. اگر چه او را چهرۀ ماندگارش نکردند و آثارش را شایستۀ جوایز ندانستند، اما او در آیینها و مراسمهای متعددی مورد تقدیر اهل فرهنگ قرار گرفت و چندسال پیش نیز در باکو به عنوان چهرۀ فرهنگی منطقۀ اکو معرفی گردید.
در مراسم بزرگداشتی که برای او در بابل برگزار شد و بنده نیز توفیق حضور داشتم با فروتنی گفت: «من مثل بازرگان جزیرۀ کیشم که سعدی میگوید بیست تا برنامه دارد و سی سال طول میکشد تا یکیاش را انجام دهد». اما انوشه موفقتر از آن بود که مینمود و پرکار بود و خوش قلم. همیشه کتاب زیر بغلش بود و من هیچگاه او را دست خالی ندیدم. شیدایی او به کتاب و کتابخوانی به حدّی بود که او را خازن و گنجینهدار کتابخانهای بزرگ بالغ بر 50 هزار کتاب کرده بود. اگر نبود همراهی بانوی فداکار و همسر مهربان ایشان خانم اختر رسولی، انوشه به چنین توفیقاتی دست نمییافت.
استاد حسن انوشه از میان ما رفت و جامعۀ ادبی کشور را داغدار کرد. امروز تمام کسانی که در هر گوشۀ دنیای ادب با «دانشنامۀ ادب فارسی» آشناست، از شنیدن خبر درگذشت او، متأثر و متألّم شد. باید به این نکته هم اشاره کنم که در حال حاضر این مجموعه، زینتبخش بسیاری از کتابخانههای دنیا است.
انوشه مردی پرمطالعه، کتابدوست، متواضع و شوخ طبع بود. در محضر او، همواره از کتابهای جدید و مقالات تازه و پیشرفت کارها و موانع کار سخن میرفت. در آخرین جلسۀ ماهانۀ بهمنماه در محل میراث مکتوب به همراه بانوی فداکار و همسر گرامی شرکت کرد و سراغ کتابهای جدید را گرفت. چهره اش تکیده و جسمش نحیف و ناتوان مینمود. نمیدانستم این آخرین باری است که او را میبینم.
به نمایندگی از اهالی فرهنگ و دوستداران میراث مکتوب درگذشت این خادم و حافظ زبان فارسی و فرهنگ ایران را به همسر داغدار و فرزند دلبندش جناب دکتر مزدک انوشه و جامعۀ ادبی کشور تسلیت عرض میکنم و برای آن مرحوم طلب رحمت و آرامش در رضوان الهی را دارم.
روحش شاد و یادش گرامی
اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب
23 فروردین 1399
یادداشت فوق در روزنامه اطلاعات سهشنبه 26 فروردین 1399 به چاپ رسیده که میتوانید آن را در اینجا ببینید.