میراث مکتوب- دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب در پی انتشار ویدئویی از کتابسوزی طب هاریسون توسط فردی به نام آیتالله تبریزیان که به عنوان استاد طب اسلامی مشهور است یادداشت کوتاهی نوشتهاند که آن را در ادامه میخوانید.
سالهاست که جامعۀ فرهنگی ایران دچار آسیب مقالهسازی، پایاننامه فروشی و کتابسازی است. کوششهای ناکافی و محدودی برای جلوگیری از این اقدامات صورت گرفته است. چاپ و انتشار ویژهنامۀ انتحال و کتابسازی ضمیمۀ گزارش میراث و نگارش یادداشتهای متعدد دربارۀ آسیب کتابسازی یکی از همین کوششها بود. برنامۀ «مشابهیاب» یکی از ابزارهایی است که به همت سازمان علوم اسلامی کامپیوتری نور و برخی مراکز علمی برای محدود کردن این آسیب، فراهم آمده است. اما جامعه دانشگاهی و مؤسسات انتشاراتی همچنان با کتاب دزدی و کتابسازی مواجه است. این روزها باید به داستان کتابسازی، «کتابسوزی» را نیز اضافه کرد.
اخیراً شاهد اتفاق ناگوار کتابسوزی، توسط یکی از مدعیان طب سنتی بودیم. وی شخصی در لباس روحانیت است که سالهاست بدون مجوز در قم به تجویز نسخه و درمان بیماران میپردازد و مرکز طب سنتی دایر کرده و سایت و کانال اینترنتی دارد و راه کسب پردرآمدی برای خود دست و پا کرده است و از فضای گلآلود جامعه ماهی گرفته و به سودجویی خود ادامه میدهد. وی از جهل مردم بهره گرفته و امر بر او چنان مشتبه شده که علم پزشکی نوین را به سخره گرفته و کتاب مهم «اصول طب هاریسون» را به آتش کشیده است. ده پانزده سال قبل نیز شیّاد دیگری با انرژیدرمانی حتی از طریق رادیو! به طبابت و کسب و تجارت اشتغال داشت تا دستگیر و زندانی شد. متأسفانه بازار بی در و پیکر رواج طب سنتی و رشد قارچگونۀ عطاریها و گرایش عوام الناس به این سبک طبابت شفاهی عطاریگری، باعث شده که عدهای با استناد به کتابهای منسوب به ائمه اطهار علیهم السلام، مانند طب الصادق و طب الرضا از احساسات مذهبی مردم سوء استفاده کرده و برای خود دفتر و دستکی راه بیندازند. البته رواج این امور با کوتاهی، بل تقصیر مراکز ذیربط، از جمله وزارت بهداشت، تشدید شده است.
دو سال پیش مشاور وزیر و مدیرکل دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت و درمان در نامهای اقدامات و مداخلات درمانی آیتالله تبریزیان را غیرقانونی اعلام کرده بود. در بخشی از این نامه آمده است: «… افراد مذکور در برخی موارد، در پوشش لباس روحانیت و با استفاده از اماکن مقدس، نسبت به ارائۀ خدماتی به نام طب اسلامی، با فروش کتاب و داروهای ساختگی، اقدام میکنند و تبلیغات محیطی خود را به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی گسترش دادهاند و با ترفند درمان رایگان و ارائۀ طب اسلامی، بیماران را جذب و از اعتماد جامعه به روحانیت و طب غنی ایرانی سوء استفاده میکنند».
به هر روی، این شخص به گسترش دامنۀ فعالیتهای خود ادامه داده است. چرا علاج واقعه قبل از وقوع نمیکنیم؟ آیا باید فاجعهای رخ دهد و بعد به فکر چاره بیفتیم؟ چرا دوسال قبل این شخص را خلع لباس نکردند و کرکرۀ مغازهاش را پایین نکشیدند که کار به جایی نکشد که امروز با آبروریزی و متأثر از جوّ تنفر اجتماعی اقدام به جلوگیری از او کنند؟ چه جانها که در اثر اقدامات جاهلانۀ این افراد هدر نمیرود و چقدر باید هزینۀ این خسارتها داده شود تا مگر چارهای اندیشیده شود! به امید آنکه مسئولان بیش از گذشته به فکر آسیبشناسی و علاج این دردهای اجتماعی باشند.