میراث مکتوب – فما کان قیسٌ هَلکُه هلکَ واحد ولکنّه بنیانُ قوم تهدّما
از شمار دو چشم یک تن کم وز شمار خرد هزاران بیش
سال 56-57 سعادت آشنایی با دبیری بازنشسته را به نام محمد ابراهیم مشیریان _ رضوان الله علیه _ پیدا کردیم. ناصر نیستانی و بنده و دوست شهیدمان رضا عاشقی با موتور سیکلتی که داشتم، زمستان پیش از نماز صبح خودمان را می رساندیم به منزل استاد که کنار مسجد محمدیه جنب حرم مطهر حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ قرار داشت . شیدای اخلاق و تقوای او شده بودیم. با ایشان مشورت کردیم که کدام راه برگزینیم. فرمود: «من آیة الله مهدوی کنی را از نزدیک می شناسم، به دانشگاهی که او تأسیس کرده بروید. او دانشمندی خوش فکر و صاحب نظر است». از سر ارادت و ایمان به وی، به همراه آقای نیستانی توفیق ورود به دانشگاه امام صادق(ع) را یافتیم.
کم کم با گذشت زمان، سخن آن پیر روشن دل، بر ما مبرهن شد. هرچند ما اولین تجربه های دانشگاه بودیم و گاه از سر بی تجربگی مدیران امور اجرایی و علمی، گرد آزردگی و ملال بر خاطرمان می نشست، ولی خم به ابرو نیاورده و معتقد بودیم که نیت رئیس دانشگاه جز خیر و صلاح دانشجویان نیست و این سختگیریها در مجموع به نفع ما خواهد بود.
یکی از اهداف مرحوم آیة الله مهدوی کنی ـ رحمة الله علیه – از تأسیس دانشگاه امام صادق(ع)، ایجاد پیوند بین حوزه و دانشگاه بود. با این تفاوت که باید دانشجوی علوم و معارف اسلامی با ادبیات فارسی، جامعه شناسی، زبان عربی (صرف و نحو و مکالمه)، زبان فرانسه یا انگلیسی (اختیاری) آشنا شود، اما به سبک حوزه دروس را با پیش مطالعه شروع و پس از درس با مباحثه تمام کند. البته در یکی دو سال بعد اغلب دروس به زبان عربی مباحثه می شد و این هم روشی منحصر بفرد در تاریخ مدرسی و آکادمیک ایران بود.
استاد مهدوی کنی سالها روزهای شنبه برای دانشجویان درس اخلاق می گفتند، البته نه با ذکر فقط روایات و یا نقل خواب و … بلکه به نوعی یک درس خارج اخلاق با طرح نظرات و بررسی ریشه ها و علل بروز رذائل اخلاقی و راههای تمرین و اکتساب فضایل الهی بیان می کردند. بنده مدتی هم در قم در عنفوان شباب، گاهی دروس اخلاق مرحوم آیة الله مشکینی و احمدی میانجی می رفتم، اما سبک آن بزرگواران کاملاً نقلی و روایی و نصیحت الطلابی0 بود. البته مرحوم آلله مهدوی کنی خود سخت شیفتۀ استادشان مرحوم حاج شیخ علی اکبر برهان بودند و از نقل قولها و تعاریفی که از ایشان بیان می کردند، معلوم می شد که تا چه اندازه در شکل گیری شخصیت استاد مهدوی کنی تأثیرگذار بوده اند.
آن بزرگوار از معدود مدیران دانشمند، خوش فکر، معتدل، دلسوز و فداکاری بودند که با بنیان نهادن دانشگاهی بزرگ و تأثیر گذار در سراسر کشور نقش مؤثری ایفا کردند. غالب فارغ التحصیلان این دانشگاه، اکنون در دانشگاههای داخل و خارج کشور به تدریس مشغولند، جمعی به سیاست روی آورده، کسوت وزارت و صدارت بر تن کردند و جمع دیگر به وکالت و نمایندگی مجلس ورود کردند، گروهی هم به خارج ایران برای تصدی سفارت عازم شدند و عده ای نیز عهده دار نمایندگی های فرهنگی شدند و اندک افراد کم استعدادی چون این حقیر هم به کار تألیف و تصحیح و نشر کتب قدیمه خود را مشغول نموده تا از قافله عقب نمانند.
سال 86 که یکی دو نفر از مسئولان فرهنگی وزارت ارشاد، قصد ترخیص و تخریج این خادم را از مدیریت میراث مکتوب داشتند، گمان بردم که حال که رفتنی شدم، مکاتباتی کنم و مجموعه مقالاتی را برای موضوع 15 سال تلاش در میراث مکتوب گردآورده به هزینۀ بانی خیری به چاپ برسانم. نامه پراکنی هایی شد و استادانی اظهار محبت فرمودند، اما روزی توجهم به نامه ای جلب شد و دیدم مقاله ای با عنوان «جایگاه عقل و علم در اسلام» نوشتۀ حضرت آیة الله مهدوی کنی در پاکتی منضمّ آن نامه است، شگفت زده شدم که چگونه حضرت آیة الله با این همه اشتغالات عدیده، فعالیتهای فرهنگی فرزندان خود را رصد می کنند و حامی آنها هستند. بعدها شنیدم که حتی در ایام رشک و تنگ چشمی آن گروه، سفارش حقیر را هم کرده بودند که مباد در کار فلانی خللی وارد شود.
کارهای علمی مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب از طریق حجة الاسلام میرلوحی همکلاسی سابق ما و مدیر روابط عمومی لاحق، به سمع مبارک ایشان می رسید و هر از گاهی که سعادت دیدار ایشان را می یافتم، گاه سراغ کارهای جدید را می گرفتند. یک بار کتاب شریف علی نامه را که برای اولین بار توفیق نشر آن را در ایران پیدا کردیم به محضرشان تقدیم کردم. عرض کردم: این اثر کهن ترین منظومه شیعی از قرن پنجم هست که با مقدمۀ استاد شفیعی کدکنی به چاپ رسانده ایم. ایشان بنده را مورد لطف و مرحمت خود قرار دادند و دعا فرمودند.
خدمات فرهنگی آن انسان خدوم و وارسته آن قدر فراوان است که بنده هرچه بگویم از باب نمی از یم خواهد بود و« تؤتی اکلها کل حین باذن ربها» و این وجود پر برکت از افتخارات بزرگ جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود.
روح بلندش با حضرات امامان معصوم ـ علیهم السلام – محشور باد.
نام نیکی گر بماند ز آدمی به کزو ماند سرای زرنگار
اکبر ایرانی