«متأسفانه [مدیران] ميراث مکتوب مدتي است که بمانند مرکز تحقيقات زبان فارسي در پاکستان و هند آنقدر شيفته زبان فارسي شده [اند] که يادشان رفته است اينجا کشور شيعه است، فارسي گرايي به چه قيمتي؟ سراسر اين سايت را بگرديم يا در خدمت ناسيوناليسم ايراني است يا در خدمت اهل سنت. … براي آقاي ايراني متأسفيم که بعد از بيست سال تلاش امروز به خدمت اهل سنت درآمده اند و به صرف فارسي گرايي و ادبيات فارسي فقه اهل سنت را [ترویج می کنند] ديروز صلات مسعودي و امروز هم حیرة الفقها …».
به عنوان مدیر عامل میراث مکتوب، لازم می دانم به مصداق حدیث شریف «احبّ اخوانی الیّ من اهدی الیّ عیوبی» از این دوست دلسوز سپاسگزاری کنم و از خداوند سبحان مسئلت کنم که ما را همواره بر صراط مستقیم پیامبر اکرم (ص) و خاندان طاهرینش (ع) استوار بدارد. اما در باب انتقاد ایشان، که ممکن است نظر برخی دیگر از دوستان نیز باشد، یادآوری و توضیح چند نکته ضروری می نماید:
1. منتقد محترم اعتراض کرده اند که چرا ما در کشور شیعه، فارسی گرایی می کنیم؟ البته من میان توجه به آثار کهن فارسی و اهتمام به نشر آثار شیعی تناقضی نمی بینم. گویا منظور ایشان این است که چرا فقط آثار فارسی شیعی را چاپ نمی کنیم؟ یا چرا آثار عربی شیعی را منتشر نکرده ایم؟ یا این که چرا این همه آثار فارسی از مؤلفان اهل سنت را نشر داده ایم؟ و شاید هم همۀ آنها. باید بگویم که این نکته از آغاز مورد توجه ما بوده است. عنوان اولیۀ این مرکز هم «دفتر نشر میراث مکتوب ایران و اسلام» بود و ما مأمور بودیم شاخص ترین آثار حوزۀ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران را شناسایی و در حدّ مقدور منتشر نماییم. برای این کار از نظر استادان نامداری همچون سید عبدالعزیز طباطبایی، ایرج افشار، محمدتقی دانش پژوه، عبدالله نورانی، علی اکبر غفاری، سید جعفر شهیدی – رحمة الله علیهم – و دهها استاد متخصص دیگر بهره گرفتیم و به لطف خداوند آثار ارجمندی از علمای بزرگ شیعه برای اولین بار شناسایی و تصحیح و منتشر شد، همچون تفسیر ابوالمکارم حسنی، مصابیح القلوب حسن شیعی سبزواری، تحفة الابرار عماد طبری و اخیراً هم منظومۀ حماسی علی نامه که نگین آثار این مرکز است و مورد تحسین مرجع بزرگ شیعیان آیت الله العظمی سید علی سیستانی قرار گرفته است. پس باید اذعان کرد که از مجموع 260 عنوان اثری که تاکنون این مرکز مفتخر به نشر آن شده است، نزدیک به نیمی از آنها از آثار مؤلفان شیعی است.
2. اما به این دوست گرامی و به عزیزان دیگری که چنین می اندیشند، باید یادآور شد که میراث مکتوب از آغاز به این دلیل که چون مؤسساتی در شهرهای دیگر برای نشر متون احادیث، کلام، فقه و اصول شیعه با بودجه های دولتی و غیر دولتی ایجاد شده، لذا وجهۀ همت خود را به حمایت از انتشار متون کهن ادبی، فلسفی و تمدنی ایران اسلامی اختصاص داد و نشر آن متون را وظیفه همان مراکز به شمار آورد، چراکه ورود مراکز دینی به حوزۀ تمدن اسلام و ایران در سطح گسترده همواره با موانعی روبرو بوده و اساساً جزء اولویتها و وظایف آنها قرار نگرفته است. برخی از این مراکز اگر تفسیری از اهل سنت را پژوهش و آماده چاپ می کردند، به دلیل همان محذورات مورد اشاره محصول خود را برای چاپ به جای دیگر می سپردند. چاپ تفسیر کهن تاج التراجم به همین ترتیب در سال 1374 به میراث مکتوب واگذار شد.
3. اما فراتر از همه اینها، جز در مباحث فقه و حدیث و کلام و گاه فلسفه، چه فرقی می کند که دین و مذهب نویسنده چه باشد؟ ممکن است مورّخی در مقطعی از زمان تحت تأثیر عقاید مذهبیش، مطلبی را حق و ناحق کند، یا کاتبی لفظ یا عبارت یا فصلی از کتاب را متأثر از دیدگاه ایدئولوژیکش تغییر دهد، اما در آثاری که اساساً زمینه تمدنی صرف دارند، مثل ریاضی و نجوم و طب و ….. و حتی تاریخ و جغرافیا و ادب فارسی، چرا باید اعتقاد مذهبی مؤلف را در انتخاب و نشر اثر دخالت داد؟ اگر قصد تنها حمایت از زبان افتخارآمیز فارسی است و به رهنمود مقام معظم رهبری باید هرچه بیشتر در اعتلا و معرفی این زبان که پایه هویت ماست کوشید، به راستی شیعی یا سنی بودن مؤلف چه ضرری به آن هدف می زند؟ یا چه نقشی در پیشبرد آن هدف دارد؟ با این حال ما همواره از انتشار آثار کهن شیعی به زبان فارسی استقبال کرده ایم و کوشیده ایم تا سهم دانشمندان شیعی را در گسترۀ تمدن اسلامی و بشری بر پایۀ آثار بجای مانده از آنان برجسته تر کنیم و البته ادامه این راه جز با عزم جدی و همکاری وسیع پژوهشگران برتر و متخصص کشور ممکن نمی شود.
4. از نظر میراث مکتوب هر اثر فارسی تا قبل از7- 8 هجری نسبت به منابع بعدی، از جهات مختلف تاریخی، زبانی، ادبی و غیره درخور بررسی و گاه تحقیق و انتشار است. رساله حیرة الفقهاء که پژوهشگر کوشای میراث مکتوب در مقاله ای آن را معرفی کرده، از لحاظ مسائل زبان فارسی دارای اهمیت بسیار است، صرف نظر از آنکه از نظر تاریخ فقه نیز اثری شایان توجه است. جالب این که وقتی دکتر شفیعی کدکنی از وجود این اثر مطلع شدند، شخصاً برای دیدن این رساله به میراث مکتوب تشریف آوردند و تصویری از این نسخه را مطالبه کردند. من آرزو می کنم کاش هر از گاهی نسخه ای و رساله ای مورد نیاز استاد باشد و ما به حضرتشان عرضه داریم.
5. زبان فارسی زبان همۀ اقوام و ملل ایرانی است، در هر جا که باشند. ترکی و لری و بلوچی و کردی و گیلکی و خراسانی و سمنانی و خوانساری و…. همه زیر مجموعه زبان فارسی است. شایسته نیست دیگران را متهم کنیم که چرا مروج زبان معیار ایرانی هستند و انگ ناسیونالیسم ایرانی به آنان بزنیم. متأسفانه هر روز شاهدیم که یک شخصیت ایرانی را مصادره می کنند. آذربایجانیها، خاقانی و نظامی گنجه ای را آذربایجانی دانسته اند، دیروز عربها از مصادرۀ اسم خلیج فارس شروع کردند و الان به صرف این که آثار علمای ایرانی به زبان عربی است، آنان را عرب و تألیفاتشان را «تراث عربی» و دانشمندان ایرانی را «نوابغ العرب» در کتب درسی و منابع مدرسی خود ترویج می کنند. خدا بخیر کند فردا را با این کم کاریهای ما و سوء مدیریت متولیان امور فرهنگی در این سالیان. آیا اگر ما به دنیا اعلام کنیم که تمدن بشری، بخشی از اعتلای خود را وامدار دانشمندان مسلمان ایرانی است، در زمانی که عربی نویسی باب بود و زبان رسمی به شمار می آمد، کار پسندیده و افتخار آفرینی نیست؟ کسانی که حتی بعضی از آثار خود را همزمان هم به فارسی و عربی نوشته اند تا عملشان حجتی برای مدعیان امروزی باشد، مثل ابن سینا، ابوریحان بیرونی، خواجه نصیر طوسی، غزالی، مسعودی و رشیدالدین فضل الله همدانی و بسیاری دیگر، تا بدخواهان و حسودان گمان مبرند که اینان عرب بوده و قادر به نوشتن به زبان فارسی نبوده اند؟ لذا از انصاف به دور است که ما را که در ترویج زبان مادری خود حتی قصور هم داشته ایم، متهم به ترویج ناسیونالیسم ایرانی کنند.
6.نیز بر احدی پوشیده نیست که گسترۀ ایران بزرگ فرهنگی و رواج زبان فارسی از شبه قاره هند و پاکستان گرفته تا چین و ماچین، ماوراءالنهر، بالکان، آسیای صغیر و آناطولی بسیار چشم گیر بوده است. به همین دلیل اغلب آثار بجای مانده از سده های نخستین تا عصر صفویه، چه فارسی و چه عربی که به دست مؤلفان ایرانی در این قلمرو وسیع فرهنگی نوشته شده، همه نشانه های افتخار و هویت ماندگار تمدن بزرگ ایران اسلامی است که باید قدر آن را بدانیم و بر خود ببالیم که دارای پیشینه ای با عزت و عظمت بوده ایم و وظیفه داریم به هر نحو ممکن از آن پاسداری کنیم.
7.از سوی دیگر، امکانات و بودجه میراث مکتوب همیشه محدود و به صورت کمک بوده، لذا گاه کم می شده، گاه رئیسی می آمده و دو سالی کمک را قطع می کرد، البته دورانی هم بوده که با نگاه مثبت، حمایتهایی انجام می شده. لکن به دلیل همین فراز و نشیبها، در این سالها چه بسیار قراردادها که ناخواسته فسخ شد، آیا در حالت خوف و رجا، می توان به این فکر بود که فلان نسخه را از فلان کتابخانه با هزینه بسیار درخواست کرد؟ چه بسیار نسخه هایی که از بعضی کتابخانه های داخل درخواست کرده ایم، یا پاسخ ندادند و یا جواب منفی دادند و مع الاسف همچنان پس از 20 سال کار و کسب اعتبار، همان پاسخ را می دهند که « جزء نفایس است» «خودمان می خواهیم منتشر کنیم». هیچ کسی هم قادر نبوده اینان را بازخواست کند. پس به طریق اولی، دریافت الواح فشرده از خارج کشور نه از لحاظ اقتصادی چندان مقدور است و نه به زودی می توان به آنها دست یافت.
ما همواره دست یاری به سوی دوستداران و علاقه مندان دراز می کنیم و انتظار داریم ضمن بیان نقدهای سازنده، به ما کمک کنند تا به نسخ خطی ارزشمندی که در گوشه و کنار کتابخانه های داخل و خارج گرد فراموشی روی آنها نشسته، دست بیابیم و با پژوهش و تصحیح آنها جامعه علمی کشور را از وجود چنین منابع ذی قیمتی آگاه سازیم. ان شاء الله.
……………………………………………
نظر کاربر: گل دره
درود بر آقای دکتر ایرانی، به مصداق “ادفع بالتی هی احسن” پاسخی درخور و شایسته به آن دوست عزیز داده اید. خداوند متعال توفیقات شما و همکارانتان را روزافزون کناد
نظر کاربر: آرش ایرانپور
جناب آقای ایرانی گرامی با همان استواری پیشین خدمت به فرهنگ ایران و ایرانیان را ادامه دهید. بدانید که بسیاری از فرهنگ دوستان قدر زحمات شما را می دانند هر چند که هر یک خاموش در گوشه ای نشسته باشند.
نظر کاربر: محمد
پیش از همه باید توجه کرد، که ایران قبل از صفویه، اهل سنت و جماعت بوده اند و اگر بنا باشد متون کهن ایرانی انتشار یابد، اهل سنت در این زمینه از دیرینه و پیشینه ویژه ای برخوردارند. از یک سو، به صراحت می توان گفت که عمده پژوهش های ایران شناسی و اسلام شناسی که اخیراً در داخل و خارج نشر یافته برپایه منایع و متون اهل سنت صورت گرفته است. نمونه آن در مقالات و نوشتارهای آقایان دانش پژوه، افشار، منزوی و… می توان دید. از سوی دیگر، انصاف و فرامذهبی بودن در کار علمی اقتضا می کند که هر پژوهشگری فارغ از مسائل فکری و اعتقادی، یک اثر را با معیار ارزش علمی و تحقیقی بسنجد نه با دید تعصب و تعنت؛ در مورد نشر آثار اهل سنت توسط میراث مکتوب باید گفت که متأسفانه تا کنون کار درخور شایسته ای صورت نگرفته و اگر هم صورت گرفته است، متون و منابعی با گرایش و ترویج تفکر شیعی انتشار یافته است. البته دوست عزیز زیاد خودت را مکدر نفرمایید: بحمدالله آنقدر محقق عرب و مستشرق با انصاف داریم که کارهای اهل سنت زمین نمی ماند… میراث مکتوب نسبت به مراکزی همچون مرکز جمعة الماجد، معهد المخطوطات العربیة، مؤسسة الفرقان و… به نظر من هنوز یک گام هم به تمامی برنداشته است… و البته این قصه سر دراز دارد… و خود از ما واقف ترید… والسلام
نظر کاربر: محمدتقی میرکریمی
این آقای محمد که نظر داده، متأسفانه از آن طرف بام افتاده است. این همه آقای دکتر ایرانی تأکید می کند که هدف ما فرهنگ و زبان فارسی و ایران اسلامی است فراتر از اینکه شیعه و سنی باشند (اگرچه به اقتضای مذهب رسمی به اثار شیعی توجهی خاص میشود) آن وقت ایشان می نویسد که اگر شما آثار اهل سنت را چاپ نکردید مهم نیست دیگران هستند که به خوبی تحقیق و منتشر می کنند!! همه حرف این است که تنگ نظری را کنار بگذاریم، آن وقت ایشان به جای تحسین سخن اقای ایرانی می گوید بیایید مثل متعصبان قطری و کویتی سنی گرا شوید!!! امان از تعصب و تنگ ظری، از هر طرف که باشد!!!
نظر کاربر: عارف نوشاهی
دوستِ معترض از مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان گله مند است که چرا این قدر (این مرکز) شیفتۀ زبان اند شاید ایشان نمی دانند که یکی از شرایط پایه گذاری این مرکز در پاکستان ، حفظ و ترویج و توجه به فارسی بوده و است – اشتراک فرهنگی بین دو کشور زبان فارسی است نه تشیع و تسنن هر موقع …
نظر کاربر:امیر حسین صدر عاملی
سه شنبه 19 شهريور 1392 – 08:32
با سلام خدمت آقای ایرانی و زحمت کشان عرصه نشر میراث مکتوب؛ این بزرگواری که انتقاد کرده اند چرا آثار به بهانه فارسی گرایی آثار اهل سنت چاپ می کنید مثل اینکه هنوز در عصر سنگ سیر آفاق و انفس می کنند مگر یادشان رفته است که سعدی علیه الرحمه هم سنی مذهب بوده اند؟ و خیلی بزرگان این مرز و بوم. او در حصار تنگ دگم تعصبات مذهبی غوطه ور گشته اند بنده با افتخار بسیار اعلام می دارم وامدار خاندان پاک بی بی فاطمه زهرا می باشم و اندکی از ارادتم به این بزرگواران کاسته نخواهد شد. انشاله اما آقای ایرانی با قوت و قدرت به کار خود ادامه دهید و این راه عادلانه و اگاهانه را که در پیش گرفته اید بسیار متین و قابل احترام می باشد آیا بهتر نیست اهل سنت فکر کند در زیر سایه حکومت شیعی می تواند به حقوق خود برسد؟
نظر کاربر: محسن
پنجشنبه 21 شهريور 1392 – 12:44
درود بر جناب ایرانی که بدون تعصب به نشر آثار کهن ایرانی -اسلامی – که در پردۀ مستوری بوده اند – با کمترین امکانات می پردازد.اگر مدعی وحدت اسلامی میباشیم، نه تنها اعتراضی نباید داشته یاشیم بلکه اینگونه کارها را باید بستاییم. در ضمن زبان ترکی زیر مجموعۀ زبان پارسی نیست. بلکه یکی از زبانهای رایج در ایران است که با زبان پارسی از یک خانواده نیست.
نظر کاربر: فرهاد
پنجشنبه 21 شهريور 1392 – 15:57
نظر کاربر: باید بگویم کاملاً حق با جناب آقای دکتر ایرانی و نشر وزین میراث مکتوب است. و برای آن دوست گرامی که انتقاد نموده اند باید گوش زد نمود که دیگر باید این تعصبات را کنار گذاشت… میراث مکتوب فراتر از مذهب و مرز و بوم عمل کرده و الحمدلله موفق هم بوده و همیشه توازن را رعایت نموده اند خداوند بیشتر از پیش موفقشان داشته باشد… فرهاد از شهر هرات، افغانستان
نظر کاربر: مهرداد چترايي
يكشنبه 24 شهريور 1392 – 15:39
نظر کاربر: درود بر جناب دكتر ايراني.قطعا نظر آن كسي كه شما را از پژوهش در ميراث مكتوب ايراني اسلامي منع كرده است وبر شما خرده نابجا گرفته آكنده از تعصبي بيهوده است.پاسخ جنابعالي هم به ايشان بسيار سنجيده بود وبه شرطي كه تأمل كندخواهد دانست كه پرداختن به ميراث مكتوب ايراني وتوجه ويژه به زبان فارسي واحياي دستنوشته هاي كهن فارسي حتي در موضوعات وانديشه هاي اهل تسنن، موجب اعتلاي فرهنگ ايراني اسلامي مي شود.هرچند كه چنانكه نوشتيد بيش از نيمي از پژوهشهاي مركز ميراث مكتوب آثار شيعي است ولي “چون غرض آمد . . . . به نظر بنده خوب است اين موضوع را در نشريه گزارش ميراث هم مطرح كنيد تا ديدگاههاي صاحب نظران ومتخصصان به ازبين رفتن چنان تفكرات متعصبانه و غير محققانه اي كمك كند. چرا كه اگر نظر آن كسي كه چنين گفته ملاك عمل باشد، بايد بخش اعظم آثار زبان فارسي را كنار گذاشت چون پديد آورندگان آنها شيعه نبوده اند. !!!
نظر کاربر:احباء
شنبه 30 شهريور 1392 – 12:26
جناب آقای ایرانی با درود و آرزوی سلامتی برای حضرت عالی و مرکز میراث مکتوب حضرت عالی در مقام دفاع و توضیح خوب بر آمدید و جواب های مکفی را درج نمودید ولی ای کاش قبل از نهایی شدن فایل در برخی قسمتها تصحیحاتی انجام می دادید فقط یک قسمت را عرض میکنم که نباید همه زبانهای ايرانی را به زبان فارسی تعمیم دهیم چرا که نه زبان ترکی نه زبان بلوچی و نه زبان کردی هیچ کدام زیر مجموعه ی زبان فارسی نیستند. بلکه خود به عنوان زبان مستقل با ساختارهای نحوی خاص خود هستند لطفا در صورت تمایل تصحیح بفرمایید. در ضمن یاد آوری میکنم سالها قبل در زمان رژیم پهلوی هم اکثر ا این تفکر شوینستی در بین دانشمندان ایرانی و غیر ایرانی رسوخ پیدا کرده بود مثلا عرض می کنم ادوارد براون نویسنده مشهور عنوان کتاب خود را گذاشته بود تاریخ ادبی {ادبیات} ایران و در آن فقط به زبان فارسی پرداخته شده خب در حالی که خود بروان ادعا میکند به دور از هر گونه تعصب این کتاب را نوشته است. و این سوال همچنان باقی است که چطور می توان تاریخ ادبیات برای ایران نوشت ولی فقط به یک زبان آن اشاره کرد در حالی که باید نام کتاب را تاریخ ادبیات فارسی می نوشتند . به هر حال جهت اطلاع و دوستی عرض کردم ترکی و لری و بلوچی و کردی و گیلکی و خراسانی و سمنانی و خوانساری و…. همه زیر مجموعه زبان فارسی است.
نظر کاربر:
سلام بر کسانی که از تنگ نظری گذشته اند و در پی نشر نیکی ها از هر جا باشد تلاش می کنند البته هر اثری می تواند نقد شود اما حذف آثار و اندیشه ها روا نیست درود بر عزیزان میراث مکتوب
نظر کاربر: محمد جعفر اسلامی
پنجشنبه 25 مهر 1392 – 05:26
با سلام خدمت آقای ایرانی شما گفتید که مؤسساتی هستند که به کارهای حدیثی و… بپردازند و ما بیشتر رویکرد ادبی داریم کسی نگفت شما رویکرد ادبی نداشته باشید در اینجا شاید خواسته شده شما که یک مرکز پژوهشی هستید در کشور شیعی هستید مهم تر از آن خود حضرت عالی از فضلاء و دانشمندان این عصر در تشیع میباشید از شما اینطور انتظار میرود که آثاری که هم جنبهی ترویج اهل بیت علیهم السلام و شیعه و هم جنبهی ادبی را دارد در اولویت قرار دهید خدا شاهد است که بنده در برخی از کارهای شما همانند علی نامه و… که مروج شیعه بود خیلی خوشحال و دعایتان کردم اما برخی از اوقات حس روشنفکری لقب دهم و یا ناسیونالیستی نمیدانم چه تعبیری را بگویم باعث می شود که حضرت عالی از مسیرتان باز مانید شایان ذکر است تا وقتی به انتقادات با پیش فرض ثابتی نگاه شود کاری از پیش نمی رود خدا گواه من باشد که از روی هوس نگفته باشم خدا یارتان باشد تا اینکه حرفهای این حقیر را بدون پیش فرض بنگرید دوستدار شما و مرکز پژوهشی شما محمد جعفر اسلامی
نظر کاربر: مدرسی
جمعه 10 آبان 1392 – 19:43
این اولین بار است در یک محفل ادبی که دانشمندان در آن عضو هستند چنین مطلبی گفته میشود. این حرفها صحبت عوام است نه فضلا. آن کسی که این حرف را زده نمی داند بزرگترین شخصیتهای این کشور از جمله: سعدی ،حافظ، جامی، مولانا، سنائی …. تعصب دینی نداشتند.