میراث مکتوب – عظمت و شکوه فرهنگ ایرانی اسلامی، در طول تاریخ همواره، یا مورد هجمۀ مغولان و مغول صفتان کوردل بوده، یا چون خاری در چشم پاره ای همسایگان حسود و عنود، گویا ازمقوله ای است که جلال الدین محمد بلخی در مورد طاووس سروده: «دشمن طاووس آمد پرّ او»
حال که ملت فهیم، شریف و هوشمند ایران قصد آن دارد تا با تکیه بر پیشینۀ درخشان فرهنگی و علمی خود، یاد و نام و آثار و مآثر علمی و فرهنگی اندیشمندان میهن خویش را پاس دارد و آثار قلمی آنان را احیا کند، از هر طرف مواجه است با ایلغار مغولان مدرن که از هیچ کوششی برای به زانو درآوردن وارثان ایرانیان تمدن ساز، به کمک همان همجواران دغلکار عنود خود، دریغ نمی کنند.
یکی از راههایی که اینان برای تضعیف و تحقیر ملت ایران پیش گرفته اند، انتحال مفاخر و دستبرد به مآثر فرهنگی ایران است. از یک سو نام خلیج فارس را، مستند به نقشه های جعلی، خلیج عربی می کنند؛ از طرف دیگر جلال الدین محمد بلخی را که جسمش در آناطولی(قونیۀ فعلی) است، رومی و ترک می خوانند و ترجمه ترکی مثنوی او را اهدا می کنند به سران دول استکبار، مع الاسف جاهلان بی مقدار، گمان خام می برند که حضرت مولانا، مثنوی را به ترکی سروده!
گروهی دیگر هم آثار نظامی و خاقانی را در یونسکو به نام خود ثبت می کنند، جمعی ابن سینا و فارابی و بیرونی و دهها دانشمند ایرانی را از نوابغ عرب برمی شمارند، عده ای در کشور آذربایجان با بی شرمی حتی ستارخان و باقرخان را در فهرست مفاخر خود تبلیغ می کنند!
شیخ نشینان تازه به دوران رسیده هم، اخیراً سخت به فکر جعل و تحریف تاریخ و جمع نسخ خطی و آرشیو کردن نقشه های قدیمی منطقه و دست بردن در آنها افتاده اند، چند سال پیش که از مرکز جمعة الماجد در امارات بازدید می کردم، از مدیر بخش اسناد آن مرکز پرسیدم یک کتاب قدیمی یا یک سند در بارۀ پیشینۀ تاریخی کشورش ارائه کند، گفت: در این باره تنها مجموعه مقالاتی از یک همایش در دست چاپ دارند!
البته اخیراً فعالیتهای اینان برای اعلان دستاوردهای معماری خود به جهان به نتیجه رسید و توانستند بادگیرهایی که حاصل فکر ایرانیان در شهرهای کویری و جنوب ایران بوده، را دارند به نام خود در یونسکو ثبت کنند.
حالا ببینید وقتی ما نسخۀ منحصر به فرد مسالک و ممالک استخری ترجمه کهن فارسی قرن 7 هجری با حدود22 نقشه بی بدیل رنگی را برای ثبت می فرستیم ایراد می گیرند و اعلام می کنند که اصل عربی آن را پیشنهاد بدهید و به همین بهانه این اثر نفیس را از گردونه بررسیهای خود خارج کردند.
اخیراً ذخیره خوارزمشاهی برای ثبت در حافظۀ جهانی یونسکو فرستاده شد، گفتند ارزش جهانی ندارد، چون اثری بومی و فارسی است! مخاطب محدودی دارد و… اما کمیته حافظه جهانی در ایران کوتاه نیامد و پاسخی درخور و مستند به منابع و مآخذ معتبر تهیه کرد تا این پرونده به سرنوشت مسالک و ممالک دچار نشود. از این رو با جدیت و اهتمامی بلیغ دست به بازنگری اثر زد. نخست نسخۀ کهنی از ترجمه عربی ذخیره که توسط خود جرجانی صورت گرفته را به خوبی شناساند، سپس دو ترجمه نسبتاً کهن-البته ناتمام- که به عبری برگردان شده بود و در پاریس موجود است را معرفی کرد. سه دیگر، فهرستی از نسخه های خطی بسیاری را که در کتابخانه های دنیا نگهداری می شود، گزارش نمود. چاپهای متعددی که از دو تلخیص ذخیره در طی 200-300 سال گذشته در شبه قاره شده و …بدان افزود. با این وصف به نظر نمی رسد که دیگر جای هیچ شبهه ای در تصویب این اثر برای کارشناسان یونسکو باقی بماند، امیدواریم ان شاءالله بزودی ذخیرۀ خوارزمشاهی ثبت جهانی شود و یک دستاورد علمی دیگر ایرانیان به دنیا رسما اعلان گردد.
پس ما باید از آنچه به اجمال گفته شد و صد برابر به تفصیل باید همگان بگویند که از قدیم گفته اند یک دست صدا ندارد، درس بگیریم و ضعف و سستی و کم کاری خود را جبران کنیم و در زمینه های مختلف با مشورت نخبگان و اندیشمندان برای اعلان حقانیت فرهنگی خود کوششهایمان را دوچندان کنیم.
قطعاً انتشار آثار کهن علمی فارسی و عربی مربوط به قلمرو فرهنگ و تمدن ایران و اسلام و بعضاً به همراه اصل تصاویر این آثار به صورت عکسی/نسخه برگردان(فاکسیمیله)، یکی از روشهای مقابله با تحریف گران فرهنگ، تاریخ و جغرافیای ایران سرفراز و سربلند است.
حال که ملت فهیم، شریف و هوشمند ایران قصد آن دارد تا با تکیه بر پیشینۀ درخشان فرهنگی و علمی خود، یاد و نام و آثار و مآثر علمی و فرهنگی اندیشمندان میهن خویش را پاس دارد و آثار قلمی آنان را احیا کند، از هر طرف مواجه است با ایلغار مغولان مدرن که از هیچ کوششی برای به زانو درآوردن وارثان ایرانیان تمدن ساز، به کمک همان همجواران دغلکار عنود خود، دریغ نمی کنند.
یکی از راههایی که اینان برای تضعیف و تحقیر ملت ایران پیش گرفته اند، انتحال مفاخر و دستبرد به مآثر فرهنگی ایران است. از یک سو نام خلیج فارس را، مستند به نقشه های جعلی، خلیج عربی می کنند؛ از طرف دیگر جلال الدین محمد بلخی را که جسمش در آناطولی(قونیۀ فعلی) است، رومی و ترک می خوانند و ترجمه ترکی مثنوی او را اهدا می کنند به سران دول استکبار، مع الاسف جاهلان بی مقدار، گمان خام می برند که حضرت مولانا، مثنوی را به ترکی سروده!
گروهی دیگر هم آثار نظامی و خاقانی را در یونسکو به نام خود ثبت می کنند، جمعی ابن سینا و فارابی و بیرونی و دهها دانشمند ایرانی را از نوابغ عرب برمی شمارند، عده ای در کشور آذربایجان با بی شرمی حتی ستارخان و باقرخان را در فهرست مفاخر خود تبلیغ می کنند!
شیخ نشینان تازه به دوران رسیده هم، اخیراً سخت به فکر جعل و تحریف تاریخ و جمع نسخ خطی و آرشیو کردن نقشه های قدیمی منطقه و دست بردن در آنها افتاده اند، چند سال پیش که از مرکز جمعة الماجد در امارات بازدید می کردم، از مدیر بخش اسناد آن مرکز پرسیدم یک کتاب قدیمی یا یک سند در بارۀ پیشینۀ تاریخی کشورش ارائه کند، گفت: در این باره تنها مجموعه مقالاتی از یک همایش در دست چاپ دارند!
البته اخیراً فعالیتهای اینان برای اعلان دستاوردهای معماری خود به جهان به نتیجه رسید و توانستند بادگیرهایی که حاصل فکر ایرانیان در شهرهای کویری و جنوب ایران بوده، را دارند به نام خود در یونسکو ثبت کنند.
حالا ببینید وقتی ما نسخۀ منحصر به فرد مسالک و ممالک استخری ترجمه کهن فارسی قرن 7 هجری با حدود22 نقشه بی بدیل رنگی را برای ثبت می فرستیم ایراد می گیرند و اعلام می کنند که اصل عربی آن را پیشنهاد بدهید و به همین بهانه این اثر نفیس را از گردونه بررسیهای خود خارج کردند.
اخیراً ذخیره خوارزمشاهی برای ثبت در حافظۀ جهانی یونسکو فرستاده شد، گفتند ارزش جهانی ندارد، چون اثری بومی و فارسی است! مخاطب محدودی دارد و… اما کمیته حافظه جهانی در ایران کوتاه نیامد و پاسخی درخور و مستند به منابع و مآخذ معتبر تهیه کرد تا این پرونده به سرنوشت مسالک و ممالک دچار نشود. از این رو با جدیت و اهتمامی بلیغ دست به بازنگری اثر زد. نخست نسخۀ کهنی از ترجمه عربی ذخیره که توسط خود جرجانی صورت گرفته را به خوبی شناساند، سپس دو ترجمه نسبتاً کهن-البته ناتمام- که به عبری برگردان شده بود و در پاریس موجود است را معرفی کرد. سه دیگر، فهرستی از نسخه های خطی بسیاری را که در کتابخانه های دنیا نگهداری می شود، گزارش نمود. چاپهای متعددی که از دو تلخیص ذخیره در طی 200-300 سال گذشته در شبه قاره شده و …بدان افزود. با این وصف به نظر نمی رسد که دیگر جای هیچ شبهه ای در تصویب این اثر برای کارشناسان یونسکو باقی بماند، امیدواریم ان شاءالله بزودی ذخیرۀ خوارزمشاهی ثبت جهانی شود و یک دستاورد علمی دیگر ایرانیان به دنیا رسما اعلان گردد.
پس ما باید از آنچه به اجمال گفته شد و صد برابر به تفصیل باید همگان بگویند که از قدیم گفته اند یک دست صدا ندارد، درس بگیریم و ضعف و سستی و کم کاری خود را جبران کنیم و در زمینه های مختلف با مشورت نخبگان و اندیشمندان برای اعلان حقانیت فرهنگی خود کوششهایمان را دوچندان کنیم.
قطعاً انتشار آثار کهن علمی فارسی و عربی مربوط به قلمرو فرهنگ و تمدن ایران و اسلام و بعضاً به همراه اصل تصاویر این آثار به صورت عکسی/نسخه برگردان(فاکسیمیله)، یکی از روشهای مقابله با تحریف گران فرهنگ، تاریخ و جغرافیای ایران سرفراز و سربلند است.