میراث مکتوب- بیستم مهرماه روز بزرگداشت حافظ شیرازی بود، شاعری که در همه دنیا با نام ادبیات فارسی گره خورده است و زبان فارسی با او شناخته می شود. سرایندهای که کمتر از ۵۰۰ غزل از او باقی مانده اما همین دیوان کوچک به مرجع همه آرایههای ادبی فارسی تبدیل شده است.
احمد تمیمداری، استاد تمام گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی، مترجم و پژوهشگر با اشاره به نقش حافظ در معرفی ادبیات فارسی در جهان، گفت: حافظ، سعدی و مولوی، در معرفی ادبیات و زبان فارسی در جهان از اروپا تا شبه قاره، نقش مهمی داشته اند، در دوره ای که ایران وسیع تر بود و ارتباطات مثل امروز نبود، شعر حافط یکی دو هفته بعد از سروده شدن به شبه قاره یا سرزمینهای عثمانی یا به کشورهای دیگر می رسید و علتش هم گیرایی شعر حافظ است و اگر یک نفر بخواهد با ادبیات یک شاعر آشنا شود، باید زبان او را هم بیاموزد، حافظ بهانه ای برای فارسی آموختن در طول زمان ها بوده است.
وی ادامه داد: زبان فارسی را ساده نگیرید، در ایران باستان، بیش از ۴۰ زبان رایج بوده است که ریشه همه آنها به زبان فارسی باستان برمی گردد، یک زبان فرضی که از نظر لغت، ترکیبات و دستور زبان تاثیر مهمی در زبان های دیگر داشته است، همان طور که زبان لاتین در زبان های اروپایی تاثیر گذاشته است. زبان فارسی نقشی چون زبان لاتین دارد، وقتی شعر حافظ نفوذ پیدا می کند، به ویژه در قرن هجدهم که نهضت ترجمه شکل گرفت و سیل جهانگردان، شرق شناسان و تجار و دریاسالاران و مهاجران که به سرزمین ایران و هند رفته اند و این کشورها را کشف کرده اند.
این استاد ادبیات فارسی اظهار داشت: البته ایران و هند از سال های ۱۴۹۸- ۱۵۰۰ شناخته شده بودند، زمانی که واسکودوگاما، دماغه امیدنیک را دور زد و از طریق مدیترانه و اقیانوس هند به این کشور رسید و فکر کرد سرزمین تازه ای را کشف کرده است و از آن زمان به بعد، تجار مختلف از فرانسه، پرتغال و… به سمت هند سرازیر شدند و در این مسیر به ایران هم می رسیدند چون پلی بین اروپا و هندوستان بود. حافظ، سعدی، نظامی، فردوسی و تاحدودی هم صائب تبریزی، بعدها در قرن یازدهم هجری قمری که می شود قرن هفدهم میلادی، در نشر زبان و ادبیات فارسی موثر بودند و از میان آنها حافظ و سعدی تاثیرات عمیق تری بر جای گذاشتند.
حافظ بیشتر از سعدی، در ادبیات جهان نفوذ پیدا کرده است
تمیمداری با اشاره مترجمان و شرق شناسانی که ادبیات فارسی را معرفی کردند، افزود: در فرانسه زمانی این زبان ها معرفی می شوند که سیلوستر دوساسی (Silvestre de sacy، ۱۸۳۸- ۱۷۵۸، زبانشناس و خاورشناس فرانسوی) و انکتیل دوپرون (Abraham Haycinte Anquetil-Duperron، ۱۸۰۵، ۱۷۳۱، خاورشناس و پژوهشگر فرانسوی) به هندوستان می آیند و دوپرون زبان اوستایی می آموزد و دوساسی زبان عربی را فرامیگیرد و به ترجمه آثار عطار نیشابوری می پردازد، ویکتور هوگو از آثار دوساسی استفاده زیادی کرده است و تذکره الاولیای عطار بسیار روی او اثر داشته است، در این کتاب انسان هایی به دنیای غرب معرفی می شوند که انسان های تحصیل کرده و آموزش دیده نیستند و ناگهان دگرگون می شوند، در کتاب گوژپشت نوتردام یا بینوایان قهرمان داستان یک شخصیت ضداجتماعی است که مثلا در بینوایان به شهردار بزرگی تبدیل می شود و تغییر شخصیت می دهد، این متاثر از تذکره الاولیا بوده است.
وی ادامه داد: از قرن هجدهم تا قرن بیستم، ادبیات ایران به ویژه حافظ و سعدی و باز اگر کمی جرات بیشتری داشته باشم باید بگویم حافظ بیشتر از سعدی، در ادبیات جهان نفوذ پیدا کرده است، نمونه آن ولفگانگ گوته است که دیوان شرقی-غربی را با الهام از حافظ نگاشت و از گوته، پرکارتر، فون هامر پورگشتال (Joseph von Hammer-Purgstall، ۱۸۰۰-۱۸۷۶، خاورشناس و مترجم آلمانی-اتریشی) بود که ترجمه های بسیاری از حافظ ارائه کرد و بعد از آنها شاعران آمریکایی، شاعری چون رالف والدو امرسون (Ralph Waldo Emerson ۱۸۰۳-۱۸۸۲، فیلسوف و نویسنده آمریکایی) از دیوان حافظ استفاده کرد اما خودش زبان فارسی نمی دانست و از ترجمه های ( ژوزف فن هامر) پورگشتال بهره گرفت.
این پژوهشگر افزود: امرسون علاقه زیادی به غزلیات حافظ داشت و ابیات او را در آثارش به کار می برد، یکی از دانشجویان من یک رساله کارشناسی ارشد درباره تاثیرات حافظ بر شعر آمریکایی نوشت و افرادی چون بنجامین فرانکلین و دیگران را بررسی کرد.
تمیمداری با بیان این که حافظ در ادبیات جهان تاثیر زیادی داشته است، گفت: ما ایرانی ها چون زبان های خارجی نمی دانیم یا کم می خوانیم، یا تنها بخش تجاری زبان را در نظر می گیریم، این تاثیرات را نمیشناسیم. اگر به طور علمی و دقیق روی ترجمه هایی که از زبان فارسی و ادبیات ایران، در اروپا و هم در آمریکا انجام شده است کار کنیم، کمتر کشوری را پیدا می کنید که درباره حافظ یا سعدی دقت و یا اشعار آنان را ترجمه نکرده باشد و تاثیری از شعر این شاعران بپذیرفته باشد. از اسپانیا، آلمان و انگلستان تا آمریکا و تمام سرزمین های شبه قاره، حافظ را می شناسند.
هر مترجم از دیدگاه خودش حافظ را ترجمه کرده است
این مترجم، با توضیح این که هر مترجمی از دیدگاه خود به ترجمه آثار می پردازد، اظهار داشت: هر نویسنده ای در هر جامعه ای که هست، بر اساس جامعه و دست کم بخشی از ملت خودش، سعی می کند از آثار دیگران، استفاده کند و بستگی به فکر او دارد، اگر یک نفر جنبه های عرفانی اش قوی باشد، مثل پروفسور رونالد نیکلسون در انگلستان، مولوی را بر اساس آیات و روایات و احادیث، ترجمه می کند. یا شخصی مثل کلمن بارکس که خودش زبان فارسی نمی داند اما می خواهد ترجمه کند، بر اساس روحیات خودش آن را ترجمه می کند.
وی ادامه داد: در شعر حافظ، می و معشوق و رباب و کباب به کار رفته است و هر کس به قدر فهمش، فهمیده مدعا را، هر کس به فکر خودش، احساس خودش و تربیت ادبی خودش حافظ را متوجه می شود. در تمام دنیا، در ترجمه هیچ دیوانی، اندیشه شاعر اصلی یا مبدا، صد در صد در شاعر مقصد و مترجم اثر نمی گذارد و معانی آن شاعر اول در فکر مترجم دوم وارد نمی شود؛ برخی اشعار را مادی و دنیوی و برخی معنوی و الهی ترجمه می کنند، شما ببینید امرسون، تعالی گرا است و رشد فکری و معنوی را در اولویت قرار داده است، او از شعر حافظ برای اشاره به رشد معنوی استفاده می کند.
این استاد ادبیات افزود: در همین ایران هم، افراد زیادی هستند که حافظ را بسیار مادی تفسیر می کنند، در حالی که ما نمی دانیم در قرن هفتم منظور حافظ چه بوده است، آنچه در سراسر دیوان می خوانیم متوجه می شویم آنچه حافظ گفته، مربوط به کیف و عیش و عشرت در زمین نبوده است، بلکه منظور دیگری داشته است. هاتف تبریزی در این باره می گوید:
هاتف، ارباب معرفت که گهی/ مست خوانندشان و گه هشیار
از می و جام و مطرب و ساقی / از مغ و دیر و شاهد و زنار
قصد ایشان نهفته اسراری است / که به ایما کنند گاه اظهار
تمیم داری با توضیح این که در شعر اشاره بسیار به کار می رود و زبان مستقیم نیست، اظهار داشت: هر شعری که استعاره و تشبیهات آن قوی تر و بدیع تر باشد، شعر خوب نامیده می شود، در ضمن آن معانی تعالی را نیز در خود داشته باشد. «حافظ مستی عشق نیست در سر تو / رو که مست آب انگوری»، این دو گونه مستی برای حافظ متفاوت است، عشق علم هم می تواند لذت و مستی شگرفی به انسان بدهد و هر که با هر چیز ممکن است مست شود.
تشبیه و استعاره، جنبه ملیگرایی قدرتمندی دارد
وی افزود: تشبیه و استعاره، جنبه ملی گرایی قدرتمندی دارد، شاعر ایرانی لب را به لعل بدخشان تشبیه می کند، آن که در آن سوی دنیا در آمریکا این شعر را می خواند باید بفهمد، بدخشان یا افغانستان کجاست و باید احجار کریمه یا همان سنگ های ارزشمند را بشناسد و بداند که چگونه آفتاب آن را سرخ می کند و بعد از تراش خوردن و صاف شدن به یک سنگ سرخ درخشان تبدیل می شود که می تواند لب معشوق باشد. این برای خارجی ها قابل فهم نیست، مگر آن که منشا زیبایی را به دست بیاورد و بشناسد، شاید بتواند آن را ترجمه کند اما باید مفاهیم زیبایی شناسی را درک کند.
وی ادامه داد: شعر حافظ در زیبایی شناسی بسیار قوی است، به این غزل توجه کنید:
شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان / که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت / گفت ای چشم و چراغ همه شیرینسخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود / بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز / تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری / شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد / گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل / مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم / که شهیدان کهاند این همه خونین کفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم / از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان
تنوع در آفرینش در شعر حافظ زیاد است، تعبیراتی که غربی ها از شعر حافظ دارند بسیار مهم است.
منبع: ایرنا