میراث مکتوب- محیالدین ابن عربی، فیلسوف و عارف و شاعر مسلمان عرب اهل اندلس، از جمله بزرگانی است که تفسیرها و تقریرهای بهغایت متفاوت از آثارش، موجب بروز جنبشهای فلسفی و عرفانی گوناگون در عالم اسلام شده است. در سال ۵۶۰ هجری قمری متولد شد. در ۲۱ سالگی به تصوف روی آورد. چندی نگذشت که بلندآوازه شد و مشایخ زمان به دیدارش شتافتند. از جمله این بزرگان شمس تبریزی بود که در وصفش گفته است: «کوهی بود کوهی، نیکو همدرد بود. نیکو مونس بود، شگرف مردی بود شیخ محمد، اما در متابعت نبود».
نام محیالدین ابن عربی، تداعیگر دو اثر بزرگ اوست: «فتوحات مکیه» و «فصوصالحکم». کتابی که اخیرا انتشارات ابصار تحت عنوان «حقیقت آدم» با ترجمه، شرح و تفسیر جهانشاه ناصر منتشر کرده است، ترجمه واژههای «فص آدم» برگرفته از کتاب «فصوصالحکمِ» ابن عربی است. ترجمه آثاری مانند «اخگرها» و «قبسات» از میرداماد، «رساله قدسیه» ملاصدرا و «تعلیقات» ابن سینا، از جمله کارهای این مترجماند.
«حقیقت آدم» از دید محیالدین ابن عربی و شارح او داوود قیصری، عنوان این کتاب را یدک میکشد. در مقدمه مترجم بر این کتاب میخوانیم: «حقیقت آدم، ترجمه واژههای فص آدم، برگرفته از کتاب فصوصالحکم ابن عربی است. نخستین فص از فصوص بیستوهفتگانه فصوصالحکم، فص آدم است. برابرنهادهای واژههای عربی کتاب حاضر، ناآشنا به ذهن است. بیشترین تلاش من آن بوده است که از واژههایی در ترجمه کتاب شرح قیصری بر فصوصالحکم ابن عربی استفاده کنم تا از یک سو معنای واژه، زیر دستوپای واژه جدید له نشود و از سوی دیگر معنای تفسیری آن با آنچه فلاسفه پس از ابن عربی گفتهاند، روشن شود. برخی از این برابرنهادها، برای اولینبار به کار گرفته میشوند. مانند واژههای «بایدیّت» و «شایدیّت» یا «بایدی» و «شایدی» و «هستیِ بایدی» و «هستی شایدی» که ریشه در واژههای «واجب» و «ممکن» دارند».
مترجم در ادامه به مراتبِ هستی اشاره میکند و پایه و اساس اختلافات و دوگانگیهای اندیشمندان ژرفنگر را تسریدادن حکم مرتبهای از هستی به مرتبهای دیگر میداند؛ بهعنوان مثال از واژه «عین» یاد میکند و معتقد است «عین» در «مرتبه زمان» دارای همان معنایی نیست که در «مرتبه فرازمان» از آن سخن به میان میآید.
در کتاب «حقیقت آدم» تنها یک فص از فصوص بیستوهفتگانه کتاب «فصوصالحکم» ابن عربی که توسط قیصری شرح شده است، ترجمه، شرح و تفسیر میشود. از نظر مترجم، در ادبیات ابن عربی، همه انسانها خدا خوانده میشوند و این «خداخواندگی بشر» به اعتبار «درونآیی» است؛ اما به اعتبار برونآیی، بشر بندهای بیش نیست. از جمله نکات دیگری که در این کتاب حائز اهمیت است، علاقه وافر ابن عربی به «اسماء» یا همان «نامها» است و مترجم دیدگاهِ قیصری درباره نامهای الهی را به نقد میکند و نیز شرحی که قیصری از آرای ابن عربی درباره نامها میدهد که هر نامی از نامهای الهی، «صورتی در علم» دارد و این صورت، «ماهیت» و «عینِ ثابت» نام گرفته است. با این استدلالِ قیصری، مترجم کتاب «حقیقت آدم» نتیجه میگیرد که چنین تفسیری یادآور «ربالنوع» یونانی است. مقایسه مبحث نامها و ربالنوعهای یونانی از نکات بسیار کلیدی در این کتاب به شمار میرود.
در بخشی از پیشدرآمد مترجم چنین آمده است: «خداوند نه جسم است که دارای ذهنی به نام «حضرت علمیه» باشد و نه عالم ایجادی او عالم عینی بدان معناست که حاصل تراوش و شکلگیری خارج از ذهن خداوندی تحت نام «حضرت عینیه» بوده باشد. خدا، خداست و قابل مقایسه با بنده نیست. حکم مربوط به پیآمدهای مخلوق در دو مرتبه زمانی و فرازمانی خود، قابل تسری به احکام مربوط به عالم سرمدی نیست».
مترجم در پایان پیشدرآمد این کتاب بر این نکته تأکید میکند که سرشت اندیشه ابن عربی بر مبنای «عینِ ثابت» و «وجود عینِ ثابت» است. «عین ثابت» جناب ابن عربی در ذهن خداوند (حضرت علمیه) جای دارد… نامهای مورد اشاره ابن عربی، برگرفته از اساطیر و خدایان یونانی است؛ یعنی همانطورکه برای هر صفتی در یونان، خدایی است، هر نامی از نامهای الهی، از نظر ابن عربی، خدایی است که ایجادکننده است. تفاوت «اساطیر و خدایان یونان» با «نامهای پروردگار نام» آن است که در میان خدایان یونان رقابت و در میان «نامهای پروردگار نام» ابن عربی رفاقت حاکم است.
این کتاب مشتمل بر ۱۲ فصل به انضمام یک واژهنامه فلسفی است. ماهیت و اعیان ثابت، هستی فراگیر، هستی ذهنی و هستی خارج از ذهن، اقسام شرح نامها، شرح نامهای هفتگانه، تعریف عین ثابت از دید اهل الله و اهل نظر، تقسیمات جوهری، انواع هستی (روحی، نمونهای، جسمی، حسی، ذهنی، سرشتی)، بحث جوهر و عرض، کلیات خمس یا پیشگاه پنجگانه الهی جهان، جهان نمونه، مراتب کشف و انواع آن و دو اعتبار نام الهی در نسبت با دیگر نامها از جمله عناوین سرفصلهای کتاب به شمار میرود. این اثر، کتاب تأملبرانگیزی است در حوزه شناختِ هرچه بیشتر محی الدین ابن عربی که آرا و عقایدش محل اختلاف فلاسفه در طول تاریخ بوده است. ناگفته نماند که ظهور فرقههایی نظیر حروفیه و نقطویه نشئتگرفته از نظریه علمالاسمای ابن عربی است. فضلالله نعیمی، مؤسس فرقه حروفیگری که میگفت «همه اشیا قائم به حروف است و هرکس خواص حروف را بداند همه اشیا مسخر او شود» به جرم الحاد به دستور تیمور و به دست میران شاه پسر تیمور در سال ۷۹۶ در شهر شروان کشته شد.
اهمیت ابن عربی آن زمان آشکار میشود که تفسیرها و تقریرات گوناگون از آرای او باعث ظهور فرقهها و نحلهها شده است و به تعبیر استاد محمدعلی موحد در کتاب «فصوصالحکم»، «ابن عربی در تغذیه عوام نیز به همان اندازه دستودلباز است. آن بخش از سخنان او که نوید اطلاع بر مغیبات و تسخیر جن و تسلط بر نفوس و تصرف در کون و مکان میدهد عوام را شیفته و مسحور میگرداند» («فصوصالحکم»، ابن عربی، درآمد و برگردان متن و توضیح و تحلیل: محمدعلی موحد و صمد موحد، نشر کارنامه، چاپ دوم: ۱۳۶۸، ص ۵۱). بنابراین شناخت این فیلسوف، عارف، محقق و شاعر بزرگ قرن ششم هجری قمری به آسانی میسر نمیشود و چاپ هر اثری درباره او، میتواند از آرا و اقوال وی به سهم خود رمزگشایی کند و «حقیقت آدم» کوششی است در این مسیر.
منبع: دین آنلاین