میراث مکتوب- مجموعه آثار میرزا حسن رشدیه تبریزی با تصحیح سیدرضا باقریان موحد از سوی انتشارات طه منتشر شد.
مجموعۀ حاضر شامل 14 اثر (12 کتاب درسی، نشریه مکتب و نظامنامه مدرسه رشدیه) است. بسیاری از این کتابها اولین متون درسی مدارس نوین ایران در دوره جدید بودهاند و در طول سالهای متمادی در مدارس رشدیه و نیز مدارس دیگر تدریس شدهاند.
هدف از احیای احیای آثار رشدیه برانگیختن توجه برنامهریزان نظام آموزش و پرورش و نیز سیاستگذاران ایران امروز به فلسفه تعلیم و تربیتی که در آثار رشدیه وجود دارد، و فراهم شدن زمینهای برای تجزیه و تحلیل این میراث ارزشمند و استفاده از آن عنوان شده است.
مقدمه سیدرضا باقریان موحد، مصحح این مجموعه را در ادامه میخوانید:
وقتی به هفتاد سال تلاش و مجاهدت میرزا حسن رشدیه در راستای اصلاح نظام تعلیم و تربیت و بنیانگذاری مدارس جدید فکر میکنم و گزارش آن همه مشقت جسمی و روحی را میخوانم، از صبر و همّت او شگفتزده میشوم.
حتما قبل و بعد از رشدیه بوده اند کسانی که به اصلاح نظام آموزشی کشور اقدام کرده اند، اما هیچ کدام همّت و پشتکار رشدیه را نداشته اند. اکثر آنها بعد از مدتی، دست از کار کشیده اند و عطای این کار را به لقایش بخشیده اند. میرزا حسن رشدیه، تمام سختیها را با آغوش باز قبول کرد و در برابر مخالفان (عوام و خواص) ایستادگی نمود.
اگر گذشتگان، قدر هفتاد سال تلاش رشدیه را به خوبی ادا نکردند و نام و یاد او را پاس نداشتند، امروزه که هفتاد سال از مرگ او گذشته، ما چه کرده ایم؟
آیا وزارت آموزش و پرورش و فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، دین خود را نسبت به این بنیانگذار اصول جدید تعلیم و تربیت، ادا کرده اند؟ نه درسی در کتابهای درسی، نه خیابانی، نه میدانی، نه تندیسی، نه زندگینامۀ دقیق و جامعی، نه…، خلاصه این که هیچ وزارتخانه و نهادی، هیچ کاری که در شان جایگاه علمی و خدمات فراوان این مرد بزرگ باشد، انجام نداده است.
بیست و هشت سال است که به عنوان یک معلم بر سر سفره ای نشسته ام که رشدیه پهن کرده است؛ به همین علت تصمیم گرفتم که به پاس زحماتِ هفتاد سالۀ آن پیر معارف، هفت سال در راستای احیای آثار او بدون هیچ چشمداشت مادی تلاش کنم؛ باشد که دین خود را نسبت به او ادا کرده باشم؛ کفشهای آهنین پوشیدم و برای گردآوری اسناد و مدارک به سراغ وزارتخانۀ عریض و طویل آموزش و پرورش در تهران رفتم و دست از پا درازتر بازگشتم؛ نه کتابی، نه سندی، نه مدرکی و از همه بدتر، نه انگیزه و همّتی برای گردآوری مجموعه آثار رشدیه.
برای مشورت به سراغ آقای محمد اسفندیاری به کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی رفتم. ایشان مثل همیشه تشویق کرد و به بیان تجربیات شخصی و راهنمای تخصصی پرداخت و گفت: «وقتی که من کتاب پیک آفتاب را نوشتم، یک نسخه را به مرحوم رضا بابایی هدیه کردم. وی بعد از مطالعه کتاب پیام داد که: نوشتن همین یک کتاب برای شما کافی است. این اثر «اُم الکتاب» شما است که دیگر آثار به منزله شاخ و برگهای آن محسوب میشود؛ کار برای میرزا حسن رشدیه هم از همین نوع کارها محسوب میشود». این جمله آقای اسفندیاری به من روحیه داد و کار را ادامه دادم.
به سراغ کتابخانه ملی و مجلس و ملک رفتم و با استقبال و همکاری بسیار خوب مدیران و کارشناسان مواجه شدم و اسناد زیادی را فراهم کردم و برای ادامۀ جستجو از کتابخانۀ آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله بروجردی قم کمک خواستم و از محبّت ایشان هم بسیار بهره بردم؛ کتابخانه های عمومی و تخصصی شهرهای تبریز، رشت، شیراز، کاشان، مشهد و اصفهان را هم به کمک برخی از دوستان عزیزم جستجو نمودم و مدارک و اسنادی را به مجموعه اضافه نمودم؛ در ادامۀ جستجو با سرکار خانم بهدخت رشدیه از نوادگان میرزا حسن رشدیه آشنا شدم که ایشان هم مؤسسهای را برای گردآوری و ثبت اسناد رشدیه تاسیس کرده بود؛ وی نیز در کمال بزرگواری، تمامی مدارک و اسناد خود را که حاصل سالها تلاش بوده در اختیار من قرار داد که هم بر غنای مجموعه افزود و هم مسیرهای جدیدی را فراروی من قرار داد.
اینک هفت سال از این عهد و پیمان من با رشدیه گذشته است و حاصل این سیر و سلوک علمی در قالب این کتاب عرضه میشود.
مجموعۀ حاضر شامل کتب درسی و نشریات علمی و آموزشی است که رشدیه برای اولین بار به سبک جدید فراهم کرده و در طول سالهای متمادی در مدارس تازه تاسیس خود تدریس نموده است. هدف از گردآوری و بازنشر این کتب به هیچ وجه بزرگنمایی تالیفات رشدیه یا زنده کردن تدریس این کتب نیست؛ هدف، فقط و فقط احیای این آثار به منظور تجزیه و تحلیل پژوهشگران و کارشناسان و برنامه ریزان نظام تعلیم و تربیت است؛ اگر به درستی از سابقۀ علمی و میراث مکتوب خود خبر نداشته باشیم که متاسفانه خبر نداریم، نمیتوانیم برای آینده برنامه ریزی دقیق و علمی داشته باشیم؛ به عنوان مثال، امروزه متاسفانه مولفان کتب درسی ادبیات فارسی از سابقه حدودا صد و پنجاه سالۀ تالیف کتب فارسی خبر ندارند و نمیدانند که تالیف این گونه کتب چه فراز و نشیبهایی را پشت سر گذاشته و چه تجربیاتِ نابی در دل این گنجینههای فراموش شده نهفته است؛ کتب درسی رشدیه، میبایست به عنوان یک میراث فرهنگیِ ثبت شوند؛ زیرا مجموعه تجربیات یک نویسندۀ کتب درسی با آزمون و خطاهای ناگزیر است که برای مولفان کتب درسی و برنامه ریزان نظام تعلیم و تربیت بسیار قابل استفاده است.
جستجو برای یافتن دیگر تالیفات رشدیه همچنان ادامه دارد و امید است که با راهنمایی و جوانمردی اهل تحقیق، چاپ دوم این اثر، کاملتر از چاپ حاضر باشد.
دوست داشتم که حاصل این هفت سال را در قالب سه جلد کتاب منتشر کنم که به قول آقای اسفندیاری، کتاب عمرم محسوب شود:
دفتر اول: مجموعه آثار رشدیه: شامل کتب درسی و نشریات علمی و آموزشی رشدیه.
دفتر دوم: مجموعه اسناد رشدیه: شامل اسناد و مکاتبات اداری، خاطرات و یادداشتهای پراکندۀ رشدیه.
دفتر سوم: شناختنامۀ رشدیه: شامل مجموعه مقالات مخالفان و موافقان رشدیه.
اما متاسفانه روزمرگیها و روزمرگیها مانع از این کار بزرگ شد و من نتوانستم مجموعه اسناد و مقالات را به پایان برسانم. امید است که چاپ این جلد، انگیزه تکمیل این مجموعه را به وجود بیاورد.
در مظلومیت میرزا حسن رشدیه چه در زمان حیات و چه در زمان ممات، همین بس که هیچ کدام از موسسات فرهنگی و انتشاراتی وابسته به وزات آموزش و پرورش و وزارت علوم و چند مرکز تحقیقاتی وابسته به حوزه علمیه قم که وظیفه شان زندگینامه نویسی روحانیان و عالمان دینی است، انتشار مجموعه آثارش را قبول نکردند. مدیران دانشگاهی موسسات عریض و طویل میگفتند که رشدیه روحانی است و باید یم موسسه مذهبی قم، بانی این کار بشود؛ مدیران حوزوی هم با این بهانه که رشدیه فقط یک پیشنماز ساده بوده نه یک اندیشمند حاحب اندیشه و ایده از انجام این کار شانه خالی کردند.