میراث مکتوب- من در تمام مدت شناسایی او حیران کار و کوشش او بودم. میتوانم بگویم که در همه عمر مردی در کتاب دوستی و مطالعه و فراوان نویسی و کنجکاوی ادبی مانند او ندیدم … در عین فراوان نویسی، تند نویس هم بود و اگر قلم برمی داشت، مدتی نگذشته مقاله ای وافی و مطالبی کافی به رشته تحریر می کشید… تند نویسی او خود استعداد نادری بود که من در همه عمر بر او ثانی ندیدم. قلم در لای انگشتان باریک او ساز سیال و سیار و منبع فیاضی بود که ایست نداشت و اگر آغاز به نوشتن می کرد ساعتی نمی گذشت که ستون ها و صحیفه هایی مشحون از عبارات شایان و فارسی استوار روان روی میز تحریر پخش میگشت و شخص آنچه را که سحر قلم عنوان داده اند به چشم می دید؛ این بخشی از گفته های صادق رضازاده ادیب و مترجم درباره سعید نفیسی است.
تولد و تحصیلات
سعید نفیسی در ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد؛ یعنی وقتی فرمان مشروطیت امضا شد و آزادیخواهان مشروطه جشن گرفتند، او ۱۱ سالش بود. گفتهاند تا ۱۱ نسل پیش از خود، همه به شغل طبابت مشغول بودند. حتی جد یازدهمش، حکیم برهانالدین نفیسی بن عوض بن حکیم کرمانی، صاحب تألیفاتی در طب است که بعضی از آنها در دورانی که طب قدیم در ایران تدریس میشد، جزء کتب درسی بود. به پدرش که از اهالی دانشمند کرمان بود، لقب ناظم الاطبا داده بودند.
نفیسی تحصیلات سهساله ابتدایی را در مدرسه شرف، یکی از نخستین مدارس جدید که پدرش تأسیس کرده بود، گذراند و تحصیلات متوسطه را در مدرسه علمیه در بهار ۱۲۸۸ خورشیدی در تهران به پایان رساند. وی ۱۵ ساله بود که برادر بزرگترش اکبر مؤدب نفیسی او را برای ادامه تحصیل به اروپا برد و او تحصیلات خود را در نوشاتل سوییس و دانشگاه پاریس به پایان رساند و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به ایران بازگشت.
تدریس و اشتغال
نفیسی بعد از بازگشت به ایران نخست در دبیرستانهای تهران به تدریس زبان فرانسه پرداخت تا اینکه در ۱۲۹۷ خورشیدی که حسین علا در حکومت صمصام السلطنه بختیاری مامور تشکیل وزارتخانه جدیدی به نام وزارت فلاحت و تجارت و فواید عامه شد و در صدد برآمد، مجلهای به عنوان مجله فلاحت و تجارت تاسیس کند و نفیسی نیز در این وزارت استخدام شد و این مجله را سرپرستی می کرد.
در آن زمان انجمن ادبی معروف دانشکده تاسیس شده بود و مجلهای به همین نام منتشر میکرد که ملک الشعرای بهار مدیر آن بود و تهیه مقالات و تصحیح و طبع آنها به عهده سعید نفیسی بود.
نفیسی در ۱۳۰۰ خورشیدی رییس اداره راه دماوند شد و در شهریور ۱۳۰۱ خورشیدی سردبیری مجله ادبی پرتو را، که مدیریت آن با میرزا محمدعلی خان واله خراسانی بود، به عهده گرفت اما به دلیل اینکه پس از نشر سه شماره، مجله به صورت روزنامه سیاسی درآمد، از آن کناره گیری کرد و در سال ۱۳۰۲ خورشیدی روزنامه امید «عهد انقلاب» را با همکاری میرزا آقاخان فریور تأسیس کرد و در سال خورشیدی ۱۳۰۳مجله شرق را بنیان نهاد و در همین سال به ریاست اداره استخدام وزارت فلاحت و سپس به ریاست مدرسه عالی تجارت منصوب شد.
نفیسی نویسندگی مجله شرق را نیز که امتیاز آن با محمد رمضانی مدیر کتابفروشی خاور بود و در سه نوبت به سال های ۱۳۰۳، ۱۳۰۵ و ۱۳۰۹ خورشیدی منتشر شد، به عهده داشت و همچنین با نشریات همچون پیام نو، ارمغان، دانشکده ادبیات، آینده، مهر، نامه فرهنگستان، مردم شناسی، یادگار، شفق، سالنامه دنیا، تقدٌم، همکاری نزدیک داشت و پس از تجربه ارشاد، آفتاب، اطلاعات، عصرجدید و ستاره ایران، سردبیری وطن را پذیرفت.
این استاد تاریخ در اسفند ۱۳۱۳ خورشیدی وارد دانشگاه تهران شد و در بهمن ۱۳۱۵ در بانک ملی نیز به خدمت مشغول شد و در شهریور همان سال تصدیق استادی وی برای کرسی تاریخ بعد از اسلام صادر شد.
وی از ۱۳۱۸ خورشیدی همکاری خود را با رادیو ایران آغاز کرد. در ۱۳۴۰ خورشیدی برنامه یادداشتهای یک استاد را پایه گذاری کرد و از سال ۱۳۴۱ خورشیدی نیز برنامه «در مکتب استاد» با ارشاد و شرکت وی آغاز شد.
نفیسی در اسفند ۱۳۴۱ خورشیدی به تدریس منابع تاریخ ایران در موسسه مطالعات و تحقیقات تاریخی پرداخت و در سال ۱۳۴۴ خورشیدی برای چندمین بار به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرد و در کنگرهها و دانشگاه ها و محافل ادبی بسیاری شرکت جست.
سبک و روش نویسندگی
نفیسی از بنیانگذاران مکتب نثر دانشگاهی است که از جمله ویژگی این نثر پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده، به طوری که نویسنده می کوشد اندیشه خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هرگونه پیچیدگی دور بماند و به جای زیورهای بیهوده لفظی، از استحکام دستوری بهره بگیرد.
نفیسی در نگارش سبک ویژه ای داشت. از تکلف و تصنع دوری می جست. او اندیشه خود را چنان ساده بیان می کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دوراست و به جای زیورهای بیهوده لفظی، از استحکام دستوری بهره می گیرد. از این رونفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیدهاند و این تبحر و چیرگی، ناشی از احاطه کامل وی به زبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی است.
شخصیت و خلقیات
به گفته عبدالحسین زرین کوب، نفیسی شخصیتی چند بُعدی یعنی «مورخ، محقق، ادیب، منتقد، نویسنده، مترجم، زبانشناس و روزنامه نگار» بود. پریمرز نفیسی همسر نفیسی گفته است که «نفیسی واقعاً عاشق کتاب بود. او مصرف مفید و به جای پول را فقط در خریدن کتاب می دانست؛ به طوری که ضروری ترین احتیاجات شخصی خود را در این راه صرف می کرد. می گویند در مدرسه شاگرد زیاد منظمی نبود، ولی هوش و حافظه اش عالی بود. مطالعه را از همان اوایل جوانی دوست داشت. عقیده داشت، کتاب باید چاپ شود و به دست مردم برسد. کتاب را نباید حبس کرد و جلوی پیشرفت فکری مردم را گرفت. باید وسیله بدست مردم داد تا هر شخص هر قدر مایل است، مطالعه کند و روشن بین و روشنفکر شود و این مساله را یک قدم اساسی برای پیشرفت جامعه و بخصوص جوانان می دانست. هیچ وقت با هیچ ناشری در گرفتن حق تألیف سخت نمی گرفت».
نفیسی در جمع آوری کتاب حریص بود، هر نوع کتاب و نوشته و مجله، مربوط یا نامربوط به رشته های تخصصی خود جمع می کرد. حدود ۵۰ سال از دوران زندگی را صرف این کار کرد. شاید بهترین مجموعه کتاب های روسی درباره ایران از آنِ او باشد. او توانسته بود به مناسبتِ مسافرت های متعددی که به شوروی رفته بود، در طول۴۰ سال آخر زندگی اش اکثر آثار روسی درباره ایران را گردآوری کند.
این استاد تاریخ و ادبیات مردی پاکدل و خوشرو بود. وقتی از کسی می رنجید، رودرروی از او گِله می کرد. اگر چه در نویسندگی بی پروا بود و گاه نوشته اش موجب رنجش دوستانش نیز می شد و نیتی پاک داشت، خیلی زود از دل دوستانِ آزرده در می آورد. تند برمی آشفت و تندتر از آن آرام می گرفت. بنابراین نفیسی صاحب صفات برجسته ای بود که مجموع آنها کمتر در فردی یافت می شد.
آثار و تألیفات
تسلط نفیسی به تاریخ و ادبیات ایران، باعث شده بود تا آثار تازه و پژوهشگرانهای پدید آورد و تعداد بسیاری از متنهای منثور و منظوم فارسی را به شیوهای علمی منتشر کند و از گمنامی و ناشناختگی بیرون بیاورد. به ویژه کتابخانه شخصی و کممانندی که به مرور زمان فراهم ساخته بود، به او این امکان را میداد که به مهمترین مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد. از این راه شماری متنهای تاریخی را ویرایش و چاپ کرد و تعدادی تحقیق با ارزش تاریخی را منتشر کرد.
انتشار کتابهای خاندان طاهریان، در پیرامون تاریخ بیهقی، تاریخ اجتماعی ایران، مسیحیت در ایران و تاریخ تمدن ساسانی از تالیفات تاریخی ماندگار اوست. تصحیح و ویرایش پندنامه انوشیروان، تاریخ گیتی گشا، تاریخ بیهقی و تاریخ گردیزی نیز از فعالیتهایی است که نفیسی در زمینه نشر آثار کهن انجام داد.
در این میان از چاپ متنهای ادبی و دیوان شعرا نیز دوری نمیجست. شماری از دیوانهایی که نفیسی چاپ کرد و با نوشتن مقدمه و تعلیقات در اختیار دوستداران شعر کهن ایران گذاشت، شامل دیوان ابن یمین فریومدی، دیوان عطار نیشابوری، کلیات عراقی، دیوان انوری ابیوردی، دیوان قاسم انوار و دیوان اوحدی مراغهای است.
شمار مقالات و کتابهایی که سعید نفیسی نوشته است، افزون بر یکصد و چند مجلد است. یادداشتها و نوشتههای منتشر نشدهای نیز از او برجای مانده است. از دیگر آثار او میتوان به مدرسه نظامیه بغداد، فرهنگ فرانسه فارسی، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، فرهنگ نفیسی و تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان اشاره کرد.
درگذشت
استاد نفیسی از بیماری آسم رنج میبرد و سالهای آخر عمر در پاریس گذراند تا اینکه سرانجام این استاد تاریخ و ادبیات زمانی که برای شرکت در نخستین کنگره ایرانشناسان به تهران آمده بود در ۲۲ آبان ۱۳۴۵ خورشیدی در تهران چشم از جهان فروبست. پیکر وی را در تهران در کنار قبر پدرش و در بقعهای به نام سر قبر آقا (ظهیر الاسلام) به خاک سپرده شد.
منابع:
زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی شادروان استاد سعید نفیسی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۵.
قاسمی، فرید؛ سعید نفیسی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۷.
زرین کوب، عبدالحسین زرین کوب، «درباره سعید نفیسی»، ۱۳۵۱، پیام نوین، دوره ۱۰، ش۱.
نفیسی، پریمرز نفیسی، ۱۳۵۱، «آغاز و پایان یک زندگی»، یادنامه سعید نفیسی (به جای شماره پی در پی ۷۸ مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی)، گردآورنده: پریمرز نفیسی، س۱۹، ش۲و۱.
رضا زاده شفق، صادق رضازاده شفق، «به یاد سعید نفیسی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، سال۱۴، شماره ۳.
منبع: ایرنا