میراث مکتوب- آثار ادبيات فارسی و ايرانی آثاری شخصی و محدود به منطقـهای خـاص نيـست؛ آثـار ادبی ايران بهويژه ادب پارسی تنها متعلق به نمونه قومی و ملی هم نيست؛ بلكه نمونـههايی از آثـار ادب جهاني را شامل مي شود كه بدون درنظرگرفتن آن، درك تاريخ جهان ميـسر نخواهـد بـود. شاهنامه فردوسی با توجه به سيری منطقی كه در سرودن آن بـه كـار رفتـه اسـت، سـه بخـش اسطورهای، پهلوانی و تاريخی را رقم میزند. اين كتاب بزرگ به سرزمين ايران و بخش مهمی ازجهان زندگان شخصيتی كامل میبخشد. از طرفی، شاهنامه در سرزمينی ظهور میکند كـه از همه لوازم فرهنگ و تمدنی بزرگ برخوردار بوده است و از طرف ديگر، خود اين اثر با آموزشی مناسب میتواند به مكتبهای تضعيفشده، روح، قدرت و مليت بخشد. پس از ترجمه شـاهنامه به ديگر زبانهای زنده جهان، دگرگونیهای مثبت و تكامل اجتماعی را در جوامع وابسته بـدان زبانها، شاهد هـستيم.
يكی از راههای شناخت ارزش و منش آثار ادبی بررسی نظر بيگانگـان اسـت كـه چگونـه بـه ارزشيابی پرداختهاند. وقتی شاهنامه به زبان فرانسه ترجمه میشود، شـاعران و نويـسندگان و نمايشنامهنويسان به بهرهبرداری از آن میپردازند و ظهور شاهنامه در فرانسه موجب میشود تـا آن دسته از كسانی كه زير نفوذ جامعه طبقاتی و امپراتوری اسـتبدادی بـهشـدت تحقيـر شـده بودند، به آگاهی برسند و شخصيت واقعی خود را دريابنـد.
داسـتانهـای منطـقالطيـر عطـار، بلبلنامه، زندگینامههای داستانی – نمايشی تـذكرةالاولياء عطّـار نيـشابوری و داسـتان رشـادت پهلوانان ايرانی و ايستادگی در برابر روش و منش شوم خودی و بيگانه، فرهنگ جديدی باعنوان رمانتيسم پديد میآورند. داستانهـای ويكتور هوگـو همچـون بينوايـان و گوژپـشت نتـردام شخصيتبخشی به افرادی است كه در جامعه، بسيار پست تلقی شده بودند. فرهنگ شـاهنامه توانست بهعنوان يكی از مهمترين عوامل، شخصيتهای بزرگی از ميان طبقات پايين و متوسـط جوامع غربی عرضه بدارد.
استخراج منابع فرهنگی همچون استخراج منابع زيرزمينی است. هر جامعهای كـه تكنولـوژی برتری دارد، از معادن زيرزمينی بيشترين و برتـرين اسـتفاده را میبـرد و آنكـه بـه اسـتفاده و استخراج نمیپردازد، در واقع سرمايه خود را هدر میدهد. در دو نوع مهـم ادبـی جهـان، يعنـی غنايی و حماسی بايد از سعدی، حافظ و فردوسي نام بياوريم كـه بيـشترين تـأثير را در تحـول ادبی، فرهنگی، سياسی و اجتماعی از خود در فرهنگ و ادبيات غرب به جای نهادهاند. دو كتـاب«از سعدی تا آراگون» و «گستره شعر پارسی در انگلستان و آمريكا» بهترين نمونههای تحليل و تأثير ادب شرق بهويژه ادب پارسی در اروپا و آمريكا بهشمار میآيند.
تا اوايل قرن هجدهم ميلادی فعاليت كمپانی هند شرقی از اهميت چنـدانی برخوردار نبـود. به رغم تأخر زمانی ورود بريتانياییها به هند، انگلستان موفق شد سلطه اقتصادی فرانسويان را در هنـد پايـان دهـد. بريتانيـايیهـا پـس از بـازپسگيـری قـدرت از فرانـسويان و امپراتـوری شكستخورده مغول، دريافتند كه موفقيتشان در هندوستان به استفاده از زبان فارسی و درك فرهنگ اسلامی بستگی تمام دارد؛ زبان و فرهنگی كه پايه حكومت مغولان در هند بر آن نهاده شده بود.
سِر ويليام جونز
موفقيــت در ايــن امــر بــيش از هر چيــز مــديون كوشــش هــای سِــر ويليــام جــونز، خاورشناس برجــسته دوران خــود بــود. او و همكارانش متون ادبی و كتب آموزشی را برای فراگيری زبان فارسی و فرهنـگ مـرتبط بـا ايـن زبان، در اختيار كاركنان كمپانی هند شرقی قرار دادند. علاوه بر آن، قريحـه ادبـی اش نيـز وی را قادر ساخت تا مفاهيمی از شعر فارسی را به گونهای گستردهتر به خوانندگان غربی معرفی كنـد. جونز ارائه يك تراژدی را برپايه داستان رستم و سهراب شاهنامه به سال 1786 م. ارائه نمـود.
او به هنگام مطالعه شاهنامه فردوسی به زبان فارسی، به شباهت زبانهای هندواروپايی پی برد و با اين امر در واقع مطالعات زبان شناسی تطبيقی را آغاز كرد. مسئلهای كه زبـانشناسـان قـرن نوزدهم را مجذوب خود ساخت. او در زمان خود به «جونز ايرانی» ملقب شد.
هاگمن
قديمیترين بخش شاهنامه -كه بهطور مستقل در اروپا منتشر شد- منتخباتی است كه توسـط هاگمن در سیودو صفحه به سال 1801 م. در گوتينگن به طبع رسيد. تا اينكه ماتيو لمسدن از مدرسان انگليسی زبان كه در مدرسه فـورت ويليـام كلكته به تدريس زبانهای عربی و فارسی اشـتغال داشـت، در سـال 1893 م. نخـستين مجلد شاهنامه را با حروف سربی درشت و به خط نستعليق در 722 صفحه رحلی بـا مقدمـه مـشروح انگليسی به چاپ رساند.
لمسدن در صفحه عنوان كتاب يادآور شد كه شاهنامه را در هـشت مجلـد بـه طبـع خواهـد رساند؛ ولی به جز مجلد اول توفيق انتشار مجلدات ديگر را به دليل موجودنبـودن سـرمايه كـافی نيافت. كار لمسدن كه از حيث پيشگامی در انتشار نخـستين شـاهنامه چـاپی درخـور تحـسين است، به اشاره و نظر كمپانی هند شرقی آغاز شد. محققان هندی در اين خـدمت بـا او همكـار بودند و به نحوی كه گفتهاند، بيستوهفت نسخه در اختيار داشتند و جایجای در ضبط مـتن از آنها به تفاريق استفاده كردند؛ ولی چون نحوه اسـتفاده آنهـا مـشخص نيـست و مشخـصات نسخهها هم معين نشده و احتمالاً اكثر آنها بیاعتبار بوده است، طبـع لمـسدن از نظـر علمـی مقام والايی نيافت. دو دهه بعد، سرانجام متن كامل اين حماسه با حمايت سلطان «اود» به كمك بسياری از پژوهشگران بومی منتشر شد.
جيمز آتكينسون
دكتر جيمز آتكينسون از كالج فورت ويليام در كلكته به سال 1814 م. ترجمه خود را از رستم و سهراب منتشر ساخت كه پرخواننـدهتـرين بخـش شـاهنامه بـهشـمار میآيد؛ اما چاپ خلاصهای از تمامی شاهنامه كه آتكينسون تهيه كرده بود، تنها در سال 1834 م. با حمايت مالی انجمن ترجمههای شرقی صورت گرفت.
ترنر ماكان
طبع دوره كامل شاهنامه براساس نسخههای معتبر و رعايت اصول نسخهشناسی، نخستين بار توسط يك صاحب منصب نظامی انگليسی موسوم به ترنـر ماكـان كـه در هند خدمت میكرد انجام شد. او خود در صفحه عنوان فارسی كتـاب بـه سـياق عنـوانگـذاری مرسوم نزد شرقيان نوشت: كتاب شاهنامه ابوالقاسم طوسی متخلّص به فردوسی كه بـه سـعی و اهتمام كمترين بندگان آن بينشان و لامكان كاپيتان ترنر ماكان كـه بـا نـسخ متعـدد قـديم و معتبر مقابله و تصحيح يافته با فرهنگ الفاظ نادر و اصطلاحات غريب، احوال سخن سنج فـصيح و اديب به دارالحكومه كلكته به قالب طبع درآمده است.
در ذيل صفحه عنوان دو بيت در مدح فردوسی آمده است:
سكهای كاندر سخن، فردوسی طوسی نشاند
تا نپنداری كه كس از جمله انسی نشاند!
اول از بالای كرسی بر زمين آمد سخـن
او به بالا برد و بازش بر سر كرسی نشاند
شاهنامه ماكان كه در چهار مجلّد به سال 1829 م. انتشار يافت، اولين چاپ كامل و معتبـری است كه در دسترس قرار گرفت و بعدها مأخذ و مرجع چاپهای متعدد هند و ايران شد. ماكان به جز متن، در انتهای آن داستانها و روايتهای الحاقی را كه از آن شاهنامه نيـست، بـه چـاپ رسانيد و لغتنامهای هم بدان افزود. متن اختياری ماكـان در مجلـّد اول همـان طبـع لمـسدن است؛ ولی بقيه آن تهيه و تنظيم و مقابله شده خود اوست.ترنر ماكان از كسانی است كه مدتی از عمر خود را ميان فارسیزبانان هندوسـتان گذرانيـد و بدين زبان آشنايی تقريباً كاملی يافت.
ساموئل جانسون
ساموئل جانسون كه البته منظور، نويسنده قرن هجـدهم يـا رئـيس دانشگاه كلمبيا نيست؛ بلكه وی يك كشيشی چپگرا است، هرگز موفق نشد پژوهش سه جلـدی خود به نام «مذاهب شرقی و رابطه آنها با مذهب جهانی» را كامل كند. دو جلد نخست دربـاره هند و چين است و به موضوعی میپردازد كه جانسون آن را گونه «مغزی» و «جـسمی» ذهـن در مذهب مینامد. جلد سوم با ذهنيتی عصبی به ايران میپـردازد و آن را در زيرمجموعههای دين زردشت و اسلام بيان میكند. بخش مربوط به اسلام به دو فـصل «محمـد» و «شـاهنامه» تقسيم شده است؛ فصل سوم هرگز نگاشته نشد و اين سؤال برای انسان پيش میآيد كه شـايد اين فصل به مضامين مذهبی تصوف مربـوط نبـوده اسـت. فـصل مربـوط بـه شـاهنامه آگـاهی چشمگير نويسنده را از منابع آلمانی همچون انگليسی درخصوص شعر حماسی نشان میدهد. اين بخش از كتاب تحت عنوان مذهب آورده شده؛ زيرا جانسون لحن بيان فردوسی را توحيدی و خداپرستانه يافته است. جدا از اين موضوع، قطعات بسياری در داستان از ترجمههای انگليسی خود جانسون از منابع آلمانی، به صورت ابيات نثرگونه يا نثر ارائـه شده است. جانـسون بـسيار عالمتر از آلگر(Alger) و كانوی(Conoy) بوده و جای تأسف است كه به تمـامی جنبههـای ادبيات نپرداخته است.
جيمز راسل لوول
جيمز راسل لوول نيز درعين حال هم مانند يك عالم به ادبيات شرقی علاقه داشت و هم مانند يك شاعر رمانتيك تمايل داشت تا برخی از مضامين ادبيات شرقی را به جريان سرودههای انگليسی و آمريكـايی وارد سـازد، او میافزايـد:
«هويت ملی فردوسی را آن هنگام درمییابم كه با اندوه به گذشته با شكوه وطن خويش مینگرد و به ما میگويد: «بلبل هنوز به فارسی باستان نغمه سر میدهد». او در رساله ديگری درباره چاسر، بار ديگر، شـاهنامه را از تمـامی داستانهـای عاشقانه اروپا فراتر میداند و میگويد: «از ديدگاه هنری، آثـار ديگـر بـسيار فرودستتر از آن فردوسی قرار میگيرند. منظومه گرانسنگ اين شاعر بزرگ به حقيقت اثری رمانتيك بهشمار میرود».
لافكاديو هرن
نويـسنده برجـسته دیگر در پايـان دوره انحطـاط در اروپای قـرن نـوزدهم لافكـاديو هـرن است، اما او همچنين به نحوی عجيـب بـه تمـايلات حكمـت متعاليه در ادبيات شرقی توجه نشان میداد و آثار شرقی را همچون متون مقدس تلقی مـینمـود. او قسمت اعظمی از نوشتههايش را در آمريكا ترتيب داد و نخـستين بـار همـانجـا بـه مطالعـه ادبيات آسيا پرداخت. هرن در مقالهای مفصل شـاهنامه را ستود. به گمان او، قيمت 150 دلار برای مجموعه ترجمهشـده فرانسوی ژول مـول اين حماسه، مناسب بود و او آن را از نسخه ترجمه شده ماتيو آرنولـد كـه تحـت تـأثير بخـشی از شاهنامه بود، برتر مینهاد. به اعتقاد او، اين اشعار نشانگر سلحشوریهایی بود كه سالهـا پيش از اروپا در ايران وجود داشتند. به عقيده او نشر اين كتـاب و ديگـر كتـابهـای مـشرقزمـين از واقعگرايی سياسی غـرب مطلـوبتـر بـهنظـر مـیرسيد و بـسی زودتـر از روابـط تجـاری، میتوانست وفاق و برادری جهانی را به ارمغان آورد.
الكساندر راجرز
راجرز از زمره افرادی بـه شـمار مـیرفـت كـه كـار اصليـشان اداره امپراتوری آسيايی بود. اين صاحبها يا لردهای دستگاه مستعمراتی كه از درجـات متفـاوتی در علايق سياسی، پژوهشی و ادبی برخوردار بودند، هنوز هم به مطالعه زبان و ادبيات فارسی ادامه میدادند و در اين راستا از سنّتی استفاده میكردند كه در كـار بازرگـانی كمپـانی هنـد شـرقی ريشه داشت. هدف آنها گاهی شغلی و گاهی نيز سرگرمی بود، اما نتيجه آن، بهشهرترساندن شاعران فارسی بود؛ آنچنـانكـه تـا پـيش از آن در زبان انگليسی سابقه نداشت. حافظ هنوز محبوبيت داشت و همـانطـور كـه انتظـار مـیرفـت، سعدی در جايگاه بعدی قرار داشت؛ اما فردوسی، نظامی، مولوی، جامی و حتـی خيـام پـيش از ايشان هم بهنوبه خود نقششان را ايفا میكردند. آميزش نام اين شعرا با كـار و زنـدگی مـديران مستعمرات انگليسی، موضوع جالبی برای مطالعه جامعهشناسی ادبيات است.
ادوين اوليور تلخيص راجرز از شاهنامه را يـك اثـر ارزشـمند معرفـی میكند؛ زيرا نهتنها برای دانشجويان رشته زبانهای شرقی مفيد بود، بلكه برای نمايندگانی هـم كه از جانب دولت بريتانيا برای انجام كارهای اداري به ممالك شرقی میرفتند، وسيله ارتبـاطی خوبی محسوب میشد.
تنها شاعری كه پس از شكلگيری مكتب رباعيات معروف شد (چه بهعنوان دشـمن و چـه بهعنوان دوست) و در زير سايه خيام رنگ نباخت، فردوسی بود. گرايش ذوق عموم به سـعدی و پس از آن به حافظ كه سبب رواج آنان شد، كوتاهمدت بود؛ اما اين گرايش نسبت بـه فردوسی تداوم يافت. ويژگی خاص فردوسی «جديت فوقالعاده» اثر او بود و اين ويژگی را بـيش از همـه در بخش «رستم و سهراب» میتوان مشاهده كرد. در سال 1886 م. اثر او به عنوان يكی از يـكصد شاهكار بزرگ ادبی جهان معرفی شد و ترجمه آزاد جيمـز اتكينـسون از ايـن اثـر در سـال1832 م. از سوی مجموعه شاهكارهای ادبی چاندوس به چاپ رسيد، اين اثـر بـار ديگر در همان سال و سپس، در سال 1892 م. تجديد چاپ شد.
سرانجام، در قرن بيـستم جـرج و ادمونـد وارنـر بـه ترجمه كامل اثر به زبان انگليسی اقدام نمودند؛ ايـن دو، كـار خـود را در سـال 1905 م. آغـاز كردند و دو دهه بعد به پايان رساندند. بعدها خلاصه ديگری از شاهنامه به نثر منتشر گرديد؛ اين اثر گسترده و نامنظم در يك مجلد گردآوری شد. شاهنامه به عنوان حماسهای ملّی برای گسترش شهرت خود در قرن بيستم نيازي به تشكيل انجمن يا گروه خاصی نداشت و هنوز هم اين اثر از حمايت بـسياری از علاقهمندان برخوردار است.
احمد تمیمداری
منبع: ایبنا