به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، یکصد و چهلمین نشست از سلسله نشستهای این مؤسسه با عنوان «به یاد محمدعلی فروغی» به مناسبت سالروز درگذشت وی برگزار و به صورت زنده از صفحۀ اینستاگرام میراث مکتوب پخش شد. بهرام پروینگنابادی، مدرس دانشگاه، مدیریت این نشست را بر عهده داشت. دکتر علیاشرف صادقی، زبانشناس و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دکتر حسین معصومیهمدانی، پژوهشگر حوزۀ تاریخ و فلسفه علم، سیدرضا موسوی طبری، پژوهشگر متون نظم و نثر و مجید تفرشی، سندپژوه سخنرانان این نشست بودند که هر یک به زوایای فرهنگی، علمی و سیاسی محمدعلی فروغی نگاهی داشتند.
اصلاح زبان فارسی؛ هدف تأسیس فرهنگستان
دکتر علیاشرف صادقی سخنرانی خود را با موضوع «تأسیس فرهنگستان ایران و صیانت از زبان فارسی» در این نشست ارائه کرد. وی، فروغی را یکی از افراد وطنپرست و ایران دوست معرفی کرد و گفت: اگر بعد از سالهای 1320 در مواردی به او کملطفی شد که چرا با دستگاه رضاشاه که آکنده به ظلم بود همکاری کرده است، ناشی از اقدامات حزب توده بوده است. عدهای در زمان رضا شاه و در وزارت جنگ مشغول ساخت واژه برای مفاهیم و اصطلاحات جنگی بودند، اما به دلیل اینکه با زبان فارسی چندان آشنایی نداشتند، بیم آن میرفت که واژههای مغلوط ساخته شود که به زبان فارسی آسیب وارد کند. از اینرو این مسئله دستمایۀ این شد که محمدعلی فروغی به فکر تأسیس فرهنگستان بیفتد.
صادقی با اشاره به اینکه فرهنگستان در سال 1314 تأسیس شد، اظهار کرد: فروغی در مقالهای که در پیام فرهنگستان به چاپ رساند، به این نکته اشاره کرده بود که فرهنگستان نباید به کارخانۀ لغتسازی تبدیل شود و باید برای اصلاح زبان تمهیداتی داشته باشد. سه قرن پس از اسلام، عربیمآبی باب شد و بیشتر نوشتههای قدیم ایرانیان به زبان عربی بود و از زبان پهلوی دور شده و عربی نوشتن هم به یک سنت تبدیل شده بود. به همین جهت فروغی با تأسیس فرهنگستان در پی اصلاح زبان فارسی بود.
به گفتۀ این زبانشناس فروغی در مقالۀ پیام فرهنگستان اصولی را برای اصلاح زبان فارسی قرار داده است و اعتقاد داشته که زبان فارسی با زبان عربی مخلوط شده و لغات و اصطلاحات عربی به آن راه پیدا کرده است و باید الفاظ غیرلازم را از آن بیرون کرد. یک اشکال نیز این است که وقتی کسانی علوم جدید را به زبان خارجی یاد میگیرند آن را وارد زبان فارسی میکنند.
فروغی و اهمیت به تمامیت ارضی ایران
این عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به اینکه فروغی به ملیت و تمامیت ارضی ایران اهمیت داده است، گفت: فروغی اعتقاد داشت باید زبان فارسی را توانا کنیم و از سیطرۀ زبان عربی بیرون بیاوریم. اشکال کار در مفردات نیست، بلکه اشکال در این است که لغات عربی را با صرف و نحو عربی وارد زبان فارسی کردهایم.
مدیر فرهنگ جامع فارسی، در ادامۀ این نشست اظهار کرد: امروزه میگوییم فرهنگستان اول بهترین و بزرگترین خدمت را به زبان فارسی نمود و قواعد واژهسازی را زنده کرد. فروغی همواره اعتقاد داشت که باید از افراط و تفریط پرهیز کرد. راهی که فروغی باز کرد، راهی بود که شیوههای فارسیسازی جا بیفتد. در دورۀ پهلوی دوم بین سالهای 1350 تا 1357 افراط در واژهسازی اتفاق افتاد و از نمونۀ آن واژهها میتوان به واژۀ «رایانه» اشاره کرد که حتی ترکیباتی هم از این واژه ساخته شده است. البته ذکر این نکته هم لازم است که فروغی، اصلاح زبان را به معنای اصلاح تمام واژههای بیگانه نمیداند. در این هفت سال و در فرهنگستان دوم بیشتر واژهها هدر رفت و کسی از آنها استفاده نکرد.
وی در ادامۀ سخنان خود به بررسی روند فعالیت فرهنگستان سوم پرداخت و گفت: این فرهنگستان که اکنون از آن به عنوان فرهنگستان زبان و ادب فارسی یاد میشود و در حال فعالیت است، همان شیوۀ فروغی را دنبال کرد.
مدیرگروه فرهنگنویسی فرهنگستان، نثر محمدعلی فروغی را، نثری پاکیزه، روان و بدون الفاظ عربی توصیف کرد و افزود: شاید یکی از رواجدهندگان رواننویسی کتاب «سیرحکمت در اروپا»ی فروغی است که مطالعۀ آن را معلمان ما نیز به ما که دانشآموز دورۀ دبیرستان بودیم توصیه میکردند.
وی، محمدعلی فروغی و بعدها سعید نفیسی، پرویز ناتل خانلری، و احسان یارشاطر را از جمله پایهگذاران نثر نوین فارسی معرفی کرد.
فروغی؛ مروج فلسفۀ غرب در ایران
حسین معصومی همدانی، دیگر سخنران این نشست اینستاگرامی بود. وی با موضوع «فروغی، حکمت و فلسفه» به جایگاه فروغی در فلسفه پرداخت.
معصومی همدانی در ابتدای سخنان خود به دو الگوی ورود علوم جدید و غربی به دیگر سرزمینها اشاره کرد و گفت: یک مدل و الگو «معروف به مدل زمین سوخته» است که قبل از ورود علوم جدید چیزی در این سرزمینها وجود نداشته و مانند زمین بکر هستند و یکی از خاستگاههای این مدل کشورهای شمال افریقا و خاور دور و کشورهای مستعمره هستند که بیشتر به دست اروپاییها اداره میشده و نظام و علوم جدید وارد این کشورها شده است. الگوی دیگر ورود علوم غربی به کشورهایی مانند ایران است. البته باید به این نکته نیز اشاره کنم که فلسفه جدید غربی را فروغی، به ایران معرفی کرد. فروغی هیچگاه در اروپا درس نخوانده و در دارالفنون تحصیل کرده است. دارالفنون و مدرسۀ علوم سیاسی عمدتاً به دست غیرایرانیها اداره میشد و مترجمان آنها نیز بعد از چند دوره خود تبدیل به معلمان همان جا میشدند.
معصومی همدانی ادامه داد: فروغی نخستین تعلیمها را نزد پدر و در روزنامۀ «تربیت» که پدرش آن را به چاپ میرساند دید، و علائق او نیز بیشتر ادبای سنتی بود و مقالاتی نیز دربارۀ شاعران کلاسیک ایرانی تألیف کرده است.
آثار فلسفی محمدعلی فروغی
استاد تاریخ علم مؤسسۀ حکمت و فلسفه با اشاره به سه اثر مهم محمدعلی فروغی اظهار کرد: «حکمت سقراط و افلاطون»، «سیر حکمت در اروپا» و «فنّ سماع طبیعی» که بخشی از کتاب شفای ابنسینا است، از جمله آثار مهم فروغی است. «سیر حکمت در اورپا» محصول خانهنشینی وی است که طیّ سالهای 1314 تا 1320 نگاشته شده است. «فن سماع طبیعی» را نیز به گفتۀ خودش بین سالهای 1311 تا 1316 ترجمه کرده است. قبل از این آثار، کتاب منسجمی دربارۀ فلسفۀ غرب در ایران منتشر نشده بود؛ یک سخنران وثوقالدوله داشته و یک ترجمه از رسالۀ گفتار در روش دکارت است که در زمان ناصرالدین شاه ملا لازار ترجمه کرده است.
وی با بیان اینکه همزمان با کار فروغی جریان مارکسیستها نیز با فعالیت تقی ارانی در ایران به وقوع پیوسته بود، اظهار کرد: مجله «دنیا»، مجلهای بود که در آن این گروه مقالاتی مینوشتند. حالا سؤال اینجاست که آیا فروغی «سیر حکمت در اروپا» را برای مقابله با مارکسیستها نوشت؟ البته باید به این نکته هم اشاره کرد که فروغی قصد داشت مقالۀ گفتار دکارت را ترجمه و منتشر کند که ضمن کار تصمیم گرفت تا فلسفه را برای خوانندگان توضیح بیشتر بدهد. که حاصلش کتاب «سیر حکمت در اروپا» شده است.
معصومی همدانی در ادامۀ سخنان خود به «فنّ سماع طبیعی» نیز پرداخت و گفت: این کتاب بخشی از «شفا»ی ابنسینا است. در این بخش ابنسینا به تأسی از فیزیک ارسطویی پرداخته، در حالی که دکارت مخالف آن بوده و تلاش کرده در مقالۀ خود (گفتارها) به آن پایان دهد. بازهم اینجا سؤالی مطرح میشود و آن این است که آیا فروغی قصد داشته این دو را با هم مقایسه کند؟
فروغی؛ سیاستمداری ادیب
در بخش دیگری از نشست «به یاد محمدعلی فروغی»، سیدعبدالرضا موسوی طبری، دربارۀ محمدعلی فروغی سخن گفت.
موسوی طبری که با موضوع «فروغی و تصحیح متون فارسی» سخن میگفت، به انتشار یادداشتها و خاطرات وی از سوی مرحوم ایرج افشار اشاره کرد و ادامه داد: سالیان سال است که بر روی بخشی از اسناد متعلق به محمدعلی فروغی کار میکنم. هشت مجلد از آنها برای چاپ قطعی شده است. در این تحقیق بر روی یادداشتهای فروغی که به صورت پراکنده تهیه کرده است، کار میکنم. فروغی بسیار پرنویس بوده است، به طوری که اگر در مجلسی یادداشتی به بغل دستی خود داده و یا اگر طعام و خوراکی را از جوانی مصرف کرده آنها را لیست و ثبت کرده است. فروغی از تمام نامههای خود و مراسلاتش رونوشتی برای خود نگه داشته است و یا اگر پشیمان شده است، دست به اصلاح نامه خود زده و آنها را ضبط کرده است.
مصحح منتخبی از دیوان واقف لاهوری، به نگهداری مجموعۀ این یادداشتها در منزل فرزند فروغی به نام محسن فروغی اشاره کرد و گفت: سه جلد از هشت مجلدی که گفته شد به مکاتبات فروغی اختصاص دارد، یک جلد یادداشتها و جلدی دیگر وقایع کنفرانس پاریس سال 1919 را در بر دارد.
وی در بخش دیگر از سخنان خود به تصحیح آثار شاعران کلاسیک ایران از سوی فروغی پرداخت و اظهار کرد: در تصحیح این متون همیشه فردی متبحر در کنار فروغی قرار داشت. برای تصحیح شاهنامه مجتبی مینوی و برای تصحیح بوستان سعدی حبیب یغمایی با او همکاری میکردند. با این اتفاق تصحیح این متون و برگزیده آثار شاعران از سوی فروغی چندان عجیب نیست.
بینش فروغی برای تصحیح متون
این پژوهشگر متون، فروغی را سیاستمداری ادیب خواند و افزود: او برای تمام اقدامات فرهنگی خود جهانبینی و برنامهریزی داشت و هدفش برای مثال تنها تصحیح خلاصۀ شاهنامه نبود، بلکه مقبرۀ فردوسی و مرمت آرامگاه این شاعر و برگزاری بزرگداشت فردوسی در جای جای جهان از جمله اقدامات وی بود. بعدها به سراغ سعدی رفت که او را نیز جهان میشناسد، حافظ و انتشار کتاب زبدۀ حافظ نیز از این دست اقدامات است که آن را برای ایدن فرستاد و فن سماع طبیعی را برای هبةالدین شهرستانی که وزیر وقت در عراق بود. وی در کارهای فرهنگی و ذوقی خود برنامهریزی داشت.
فروغی؛ سیاستمداری گفتوگو گر
مجید تفرشی، سندپژوه و پژوهشگر ایرانی در آرشیو بریتانیا، در پایان این نشست به محمدعلی فروغی از دیدگاه سیاسی پرداخت. وی گفت: وقتی یادداشتهای فروغی را نگاه میکنیم، با دو فروغی مواجه هستیم. یک فروغی فرهیخته که علاقهمند به فلسفه و ادبیات است و دیگری آن وجهۀ فروغی است که سیاسی است و با نوسازی مواجه است. پس از شش سال خانهنشینی، به دلیل اینکه اعتقاد داشت باید به جامعه خدمت کرد، دوباره وارد سیاست شد.
تفرشی افزود: در میان اسناد به جا مانده از فروغی، اسنادی داریم که به مکاتبات او با وزیر مختار بریتانیا اختصاص دارد. همانطور که میدانیم، بریتانیا سهم عمدهای در تبدیل رضاخان میرپنج به رضا شاه داشته است. وقتی واقعبینانه به این مکاتبات نگاه کنیم، متوجه میشویم که قصد فروغی تلاش برای حفظ منافع ملی کشور و کنترل امیال بریتانیا بوده است و البته فروغی با درایت عمیقی که داشت رضاشاه را نیز کنترل میکرد. در قیام گوهرشاد و تغییر لباس تلاش برای این کنترل داشت و به رضاشاه دربارۀ تغییر لباس مردم تذکراتی میداد که به جا بود زیرا تاریخ نشان داده که مردم پس از رضاشاه دوباره به دین و مذهب بازگشتند. دور شدن فروغی از رضاه شاه در کوتاه مدت اطرافیان او (رضاشاه) را خوشحال کرد اما در درازمدت به شاه ضربه زد.
از منظر تفرشی، کسانی که به قدرت میرسند در کنار خود به امثال فروغی نیاز دارند، فروغیها مشفق هستند و پرسشگر و البته گفتگوگر که هرگز باب مذاکره را نمیبندند.
مریم مرادخانی