میراث مکتوب- گنجینه غنی ادبیات مردم، آن دفتر ناگشودهای است که ما را با گوشههایی از روایتها و داستانهایی که تنها نامی از آنها شنیدهایم آشنا میکند. راهی است که پیش روی ما گشوده میشود، تا تلقی درستتری از سنتهای جامعه ایرانی، قصههای جاری در زبان مردمش و تحولاتشان داشته باشیم.
در این میان شاهنامه فردوسی از جمله متونی است که همواره مورد توجه قصهگوها و قصهخوانها بوده است. نقالانی که با نشاندادن پردهها یا با اجرای نمایش داستانهای شاهنامه را تعریف میکردند، طومارهایی از این قصهها را در دست میگرفتد، تا بتوانند حین اجرا نیمنگاهی به آنها بیاندازند و داستان را فراموش نکنند. این طومارها امروز شدهاند یکی از منابع ما، برای خواندن شاهنامه به نثر، آشنایی با تغییرات قصههای شاهنامه و دیگر حماسهها در طی اعصار و دریافت بسیاری از نکات فرهنگی و سنتهای عموم مردم جامعه ایران. در همین رابطه با ابوالقاسم اسماعیلپور، استاد گروه فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه شهید بهشتی، اسطورهشناس و عضو شورای عالی انسانشناسی و فرهنگ گفتوگویی انجام شده که آن را در ادامه میخوانید.
لطفا در ابتدا کمی درباره تاریخچه نقالی و ریشههای پیش از اسلامی آن توضیح بدهید.
«نقالی به شکل رایجش در دوره صفویه، خیر؛ اما گروهی به اسم گوسانها نقالان پیش از اسلام بودند که داستانهای پهلوانی قدیم را نقالی میکردند و در دوره ساسانیان نشانههایی وجود دارد که به نقاشیهای مانوی مربوط میشود. مانی که به نقاشی معروف است، کتابی به اسم ارژنگ داشت که در آن حرفهایش را با نقاشی بیان کرده بود. مانویها آثاری به خط هم داشتند، اما ارژنگ با هدف داشتن یک طومارنگاره تالیف شد تا بتوانند آن را در معابد جلوی دیدگان مردم باز کنند و از روی آن مطالب را بیان کنند و انتقال دهند. در متون شواهدی نشان میدهد که پردههای نقاشی نصب میشده و برای مردم مطالبی بیان میشده است. اما اولین نشانههای بعد از اسلامیاش را باید در نگارگریهای شاهنامه جست.
بعد از اسلام چطور؟ از چه دورهای شاهد شروع نقالیها هستیم؟
شروع این نقالیها را اول به صورت خصوصی در دربارها و محافل خواص مشاهده میکنیم. در دوره غزنویان و بعدها هم در دوره تیموریان این سنت شاهنامهخوانی ادامه داشته است، منتها فقط برای محافل خاص. بعضی از این نقالیها با ساز و موسیقی همراه بوده است و بعضی از نقالها خودشان شاعر بودهاند. بعدتر در دوره صفوی از محافل خاص به قهوهخانهها و کوچه و بازار تسری پیدا کرد.
تفاوت پردهخوانی و نقالی در چیست؟
پردهخوانی مختص شاهنامه است و بخشی از نقالی به حساب میآید. از زمانی که نقالی عمومیت بیشتری پیدا میکند، خصوصا در اواخر قرن 10 هجری، پردهخوانی جدیتر میشود. دلیلش هم آن است که وقتی نقالان در دورههای اولیه داستان را برای بزرگان تعریف میکردند، آنها با شخصیتها و سیر کلی داستان آشنا بودند و نیازی به دیدن تصاویر نداشتند. اما مردم بیسواد یا کمسواد، لب مطلب را با نشاندادن پردهها و تصاویر درمییافتند.
آیا میتوان نقالی را به انواعی تقسیم کرد؟
بله. اتفاقا یکی از تقسیمات نقالی بر اساس مکانی است که در آن اجرا میشده است. مثلا بعضی نقالیها خانگی است و تنها در شبهای خاصی از سال، مثلا شب یلدا، برای خانوادهها برگزار میشده است. نقالیهای مجلسی در مهمانی بزرگ و برجسته با با به راه انداختن شاهنامهخوانی برگزار میشده و نقال با نمایش و بازیگرها داستانها را نشان میداده.
نقالی میدانی شکل دیگری از این هنر است که توسط دورهگردها اجرا میشده است. نقالی در تکایا هم وجود داشت که علاوه بر داستانهای شاهنامه، داستانهای دینی را هم شامل میشد معروفترین نوع نقالی هم نقالی قهوهخانهای است. طبق اسناد و مدارک در اواخر قرن ده و اوایل قرن یازده قمری، در دوره حکومت شاه عباس صفوی، قوهخانهها در سراسر کشور دایر شده بود. خود شاه عباس هم به این قهوهخانهها میرفت و از اوضاع کاری نقالها کسب اطلاع میکرد.
چرا نقالها به داستانهای شاهنامه توجه بیشتری نشان دادند؟ داستانهای دیگری هم نقالی میشد؟
داستانهای شاهنامه بیشتر در زمان صفویه اجرا میشد. علت اصلیاش علاوه بر وجود قهوهخانهها، ملیگرایی خاص صفویان بود. در واقع شاهنامه نماد وحدت ملی بود. اما علاوه بر شاهنامه، پردهخوانیهای دینی مانند، شهادت امام حسین (ع) و مدح و منقبت امامان رایج بود. طومارهای موجود این مسئله را نشان میدهد.
از این طومارها میتوان در عرصه پژوهشهای لغوی و متنی، مثلا تصحیح شاهنامه، کمک گرفت؟
به نظر من خیر. در تصحیح انتقادی متون بعید است کمک کنند. اما کمک میکنند به تحقیق در تحولات فرهنگ شاهنامه. اینکه چه عواملی باعث گسترش و ماندگاری فرهنگ شاهنامه شده است، از این متون قابلدریافت است. طومارهایی که باقی مانده متونی با موازین علمی نیستند؛ چون مخاطب عامه مردم بوده است.
نظرتان درباره نقالیهایی که در این دوره فعلی اجرا میشوند چیست؟
من فکر میکنم این هنر، امروزه با توجه به گسترش رسانهها، مهجور مانده است. این روزها نقالیها بیشتر حالت تشریفاتی و تصنعی دارند و این از اصل حرفه نقالی و ریشههای فرهنگیاش بسیار دور است. باید در اجرای این نقالیها به سنتهای این کار رجوع کرد.»
هفتلشکر، یا طومار جامع نقالان
اولین طومار نقالی از شاهنامه، هفتلشکر نام داشت و در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری میشد. در 446 صفحه و روی کاغذهایی آبیرنگ کتابت شده بود و تاریخ 1292 هجری شمسی، خورده بود پای آخرین ورقش و کاتب نسخه هم ناشناس بود.
زمانی که مهران افشاری و مهدی مداینی تصمیم به تصحیح هفتلشکر گرفتند، آن را به مرشد ولیالله ترابی نشان دادند و ایشان هم این نسخه را یک دوره کامل طومار نقالی دانست. اینطور بود که کار تصحیح طومار هفتلشکر، قدیمیترین طومار بهجامانده از نقالان، شروع شد و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی روانه بازارش کرد.
داستان، مثل آغاز داستانهای شاهنامه، از پادشاهی کیومرث شروع میشود. البته تفاوتی هم وجود دارد: در هفتلشکر آدم را انسان نخستین میدانند که کیومرث فرزندش بود. اما در شاهنامه کیومرث انسان نخستین است. داستان بعدی، قصه پادشاهی هوشنگ است و بعدترش هم ضحاک. باقی داستانها کموبیش به همان ترتیب قصهها در شاهنامه جلو میروند. البته این میان داستانهایی هم وجود دارد که در شاهنامه نیست اما در هفتلشکر وجود دارد. مثل داستان سام، که در شاهنامه با بارداری همسرش و زادن زال آغاز میشود، اما در هفتلشکر قصه مفصلی است که جنگ با چینیان، کشتن دیوان و شیران و شکستن طلسمها برای به دست آوردن پریدخت را هم شامل میشود. همین مسئله را در داستانهای دیگر هم میشود دید. آوردن داستانهای فرعی و جبران برخی از حلقههای اتصالی که بین داستانهای شاهنامه وجود ندارد، و پرداختن به جزئیات بسیار، از ویژگیهای این طومار است. این اثر با رسیدن به پادشاهی بهمن و با بیان داستانهایی در دوره پادشاهی او به اتمام میرسد. بنابراین تمام داستانها شاهنامه را شامل نمیشود. بخش اعظم کتاب به نثر است؛ اما اشعاری هم در آن بین یافت میشود.
نکته قابلتوجه دیگر این است که با اینکه بخش عظیمی از محتوای این کتاب، برداشتی از شاهنامه است، اما میتوان ردپای داستانهای حماسی دیگری، مانند گرشاسپنامه، فرامزنامه، برزونامه و… را هم در آن دید. نقال این طومار، با ترکیب این داستانها و کنار هم گذاشتنشان اثر واحدی از تمامی این قصهها پیش روی ما گذاشته است.
قبل از آنکه بخواهیم خواندن هفتلشکر را شروع کنیم، باید بدانیم که اساطیر باستانی و شخصیتهایی که در شاهنامه به آنها اشاره شده است، کمی تغییر کردهاند و به سنتها و باورهای جامعه دینی ایرانی کمی نزدیکند. مثلا سام، پدر زال، در این طومار مسلمان است و برای رضای خداوند میجنگد! یا رستم در آغاز رزمهایش به سنت مسلمین بر خدا توکل میکند
طومار هفتلشکر سرشار است از لغات، تعبیرات و تشبیهاتی که مختص نقالان و قصهگویان است. کاتب بسیاری از لغات را نزدیک به تلفظ مردم زمانه خود ضبط کرده و نوشته است و میتواند برای تحقیق در گویش مردم کوچه و بازار دوره قاجار، یعنی دوره کتابت این اثر، مفید باشد.
تعبیرات و کنایات کتاب کمی دیرفهم است. البته جای نگرانی نیست! میتوانید با مراجعه به بخش تعلیقات کتاب دشواریهای متن را برای خودتان آسان کنید.
و در آخر، همانطور که مصححان این کتاب در مقدمه مفصل خود گفتهاند، طومار هفتلشکر ادب شفاهی دورهای از تاریخ میهنمان را در قالب محاوره عوام ثبت و ضبط کرده است. از این رو مطالعه این اثر برای دوستداران داستانهای حماسی، محققان ادب فارسی و تاریخنگاران علاقهمند به فرهنگ مردم، خالی از فایده نیست.
منبع: ایبنا