کد خبر:14412
پ
D8AFDAA9D8AAD8B120D8AED8B7DB8CD8A8DB8C203_3

خدمات محمدامین ریاحی در زمینۀ شاهنامه‌پژوهی

دکتر ابوالفضل خطیبی در 122مین نشست علمی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب با موضوع پژوهش‌های دکتر ریاحی دربارۀ فردوسی و شاهنامه سخنرانی کرد.

به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، یکصد و بیست و دومین نشست از سلسله نشست‌های علمی این مؤسسه، شامگاه سه‌شنبه 13 خردادماه 1399، با موضوع «یادبود دکتر محمدامین ریاحی» به مناسبت نود و هفتمین سالگرد تولد استاد، به صورت مجازی، و با سخنرانی دکتر ابوالفضل خطیبی، دکتر مریم مشرف، و الوند بهاری از سوی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب برگزار شد.

در بخشی از این نشست دکتر ابوالفضل خطیبی، عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با اشاره به ماجرای نوشتن مدخل محمدامین ریاحی در دانشنامۀ زبان و ادب فارسی گفت: در آن زمان که من مدخل زنده‌یاد علیرضا شاپور شهبازی و مدخل زنده‌یاد محمدامین ریاحی را پیشنهاد دادم به من اطلاع دادند که با مدخل دکتر ریاحی مخالفت شد ولی من عقب‌نشینی نکردم و ماجرا را با دکتر علی‌اشرف صادقی مطرح کردم و ایشان که آن دو استاد را از چهره‌های شناخته شده و ارزشمند ادبیات فارسی می‌دانستند از این مخالفت متعجب شدند و نهایتا با وساطت ایشان این دو مدخل پذیرفته شد.

دکتر خطیبی سپس به اخلاق و سلوک زنده‌یاد ریاحی اشاره کرد و گفت: برای نخستین بار من مرحوم ریاحی را در منزل زنده‌یاد ایرج افشار دیدم و مهر و مهربانی و فروتنی زنده‌یاد ریاحی را که در همان نخستین دیدار تجربه کردم هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.

وی انصاف در مواجهه با پژوهش‌ها و نظرات دیگران، توفیق در پژوهش در چند حوزۀ زبان و ادبیات فارسی، و مرجع بودن تألیفات را از جمله نکات قابل ذکر دربارۀ دکتر ریاحی دانست و گفت: شاهنامه‌شناسی با کتاب‌های سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی و تک‌نگاری فردوسی، حافظ‌شناسی با کتاب گلگشت در شعر و اندیشۀ حافظ، و کاری که در زمینۀ تصحیح مرصاد العباد کرده‌اند سه حوزۀ قابل توجه از کارهای دکتر ریاحی است.

دکتر خطیبی با اشاره به عقیدۀ دکتر ریاحی مبنی بر تأثیرپذیری حافظ از مرصاد العباد، گفت: دکتر ریاحی در پژوهش‌هایش دربارۀ حافظ و مباحثی که دربارۀ جایگاه مرصاد العباد داشته باب بحث مربوط به بینامتنیت را باز کرده و به خوبی نشان داده که مسئلۀ اصلی محتوا و مضمون نیست، بلکه آنچه در مورد شاعران بزرگ و شاهکارهای جهانی اهمیت دارد مسئلۀ زبان و بیان است.

عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به تأثیر این نگاه بر محافل ادبی، گفت: کتاب «عرفان و رندی در شعر حافظ» اثر داریوش آشوری سخت تحت تأثیر همین پژوهش‌های دکتر ریاحی در مورد ارتباط میان مرصادالعباد و حافظ است.

وی در مورد علاقۀ دکتر ریاحی به فردوسی و شاهنامه، گفت: ما در کتاب‌ها و مقالات فردوسی‌شناسی ایشان جابه‌جا شیفتگی و علاقه‌شان به فردوسی و شاهنامه را می‌بینیم و این بازیگوشی تاریخ است که درگذشت دکتر ریاحی درست روز 25 اردیبهشت، یعنی روز بزرگداشت فردوسی، است.

دکتر خطیبی دربارۀ تصحیح مرصاد العباد دکتر ریاحی نیز گفت: این تصحیح پایان‌نامهٔ دکتری ایشان به راهنمایی بدیع‌الزمان فروزانفر بوده است، و می‌توان تصحیح و تعلیقات این کتاب را به عنوان یک رسالهٔ دکتری، با رساله‌های دکتری که امروزه دفاع می‌شود، مقایسه کرد و فاصلۀ آن‌ها را دید.

وی دربارۀ فردوسی‌پژوهی مرحوم ریاحی، گفت: بخشی از زندگی دکتر ریاحی به کار فردوسی‌شناسی و شاهنامه‌شناسی گذشت و تا انقلاب ریاست بنیاد شاهنامه را برعهده داشت و کار‌هایی را در بنیاد شاهنامه انجام داد که ابتکار خود او بود.

دکتر خطیبی ادامه داد: یکی از این کارها این بود که به عنوان مثال کنگره‌های بزرگ دربارۀ شاهنامه و فردوسی را به جای اینکه در شهرهای بزرگی مانند تهران یا شیراز یا اصفهان برگزار کند در جاهای دورافتاده‌تر مانند هرمزگان برگزار کرد و خوب است که کسانی که دست اندر کار چنین همایش‌هایی هستند این الگو را به کار بگیرند.

عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به یکی دیگر از فعالیت‌های دکتر ریاحی در بنیاد شاهنامه گفت: ایشان کارهایی در زمینهٔ بایگانی‌های علمی فعالیت شاهنامه‌شناسی انجام دادند و کتاب‌ها و نسخه‌هایی را در مورد شاهنامه و فردوسی گردآوری کردند که مبنای کار استاد خالقی شد.

وی ادامه داد: برنامۀ دکتر ریاحی در بنیاد شاهنامه، که فعالیتش پس از انقلاب متوقف شد، این بود که تمام نسخه‌های شاهنامه و پژوهش‌ها و کتاب‌ها به زبان‌های مختلف در مورد شاهنامه گردآوری و در یک مرکز نگهداری شود و من الان نزدیک 25 سال است که آرزو دارم چنین بنیادی در ایران تشکیل شود تا اگر کسی قصد انجام پژوهشی دربارۀ فردوسی و شاهنامه دارد مجبور به مراجعه به کتابخانه‌های مختلف نباشد و بتواند در یک مرکز به همه نسخه‌ها و منابع دسترسی داشته باشد.

این شاهنامه‌پژوه ضمن بیان این که تا کنون کسی به این ایده توجهی نکرده، افزود: به عقیدۀ من بنیادهای رنگارنگی هم که به نام فردوسی وجود دارد متأسفانه بیشتر برای معرفی خود تشکیل‌دهندگان است تا معرفی شاهنامه فردوسی و من آرزو دارم که روزی بنیادی برای فردوسی تشکیل شود.

وی از سردبیری مجلهٔ سیمرغ به عنوان یکی دیگر از فعالیت‌های شاهنامه‌شناسی دکتری ریاحی سخن گفت و اظهار کرد: سیمرغ مجله‌ای بسیار علمی بود که هنوز هم بسیاری از شاهنامه‌شناسان از مقالات آن استفاده می‌کنند و مقالات آن امروزه هم مرجع ماست.

دکتر خطیبی ضمن بیان این مطلب که اولین کتاب مهم زنده‌یاد ریاحی راجع به  شاهنامه «سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی» است، افزود: منابع مربوط به اطلاعاتی که در منابع کهن دربارهٔ فردوسی و زندگی فردوسی و شاهنامه وجود داشته در این کتاب گردآوری شده است.

وی ادامه داد: شاید تصور شود که تألیف چنین کتابی کار چندان مهمی نیست و فقط کافی است اطلاعات منابع کهن را به ترتیب تاریخ تألیف به یک متن منتقل کنیم، اما در واقع علاوه بر این که این کتاب محققان را از مراجعه به کتاب‌های مختلف بی‌نیاز کرده است و فهرستی از منابع و مطالب آن‌ها در اختیار محققان قرار می‌دهد، اهمیت اصلی این کتاب در این است که روایات دربارۀ فردوسی و شاهنامه به دقت نقد و بررسی علمی شده است.

دکتر خطیبی افزود: در مورد هر روایت و گزارشی که از زندگی فردوسی یا شاهنامه می‌بینیم با مراجعه به این کتاب می‌توانیم نقد و نظر زنده‌یاد ریاحی را دربارۀ آن ببینیم و در بسیاری از موارد در مورد اعلام و رویدادهایی که در این گزارش‌ها آمده نیز تحقیق بسیار مفصلی کرده‌اند و از این نظر هم این کتاب بسیار مهم است.

وی ضمن اشاره به این که «سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی» منبع اصلی کتاب بعدی زنده‌یاد ریاحی، یعنی تک‌نگاری معروف دربارۀ فردوسی منتشرشده توسط انتشارات طرح نو قرار گرفت، گفت: در آن زمان کسی بهتر از زنده‌یاد ریاحی نمی‌توانست در مورد فردوسی و شاهنامه چنین کتابی را بنویسد و خیلی مواقع هم که از من می‌پرسند چه کتاب‌هایی در مورد شاهنامه و زندگی فردوسی بخوانیم من کتاب فردوسی مرحوم ریاحی از انتشارات طرح نو و کتاب زندگینامه تحلیلی فردوسی از زنده‌یاد شاپور شهبازی را که اصل آن به انگلیسی در هاروارد چاپ شده و ترجمهٔ فارسیش به قلم هایده مشایخ از سوی انتشارات هرمس منتشر شده، پیشنهاد می‌کنم.

عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: البته علاقه‌مندان بعد‌ا می‌توانند کتاب حماسه ملی ایران نوشتهٔ نولدکه را هم بخوانند که ترجمهٔ فارسی آن هم موجود است، ولی به هر حال آن دو کتاب، خصوصاً کتاب دکتر ریاحی در زمینهٔ شناخت فردوسی بسیار مهم است.

وی با اشاره به آشکار بودن احساسات پاک ایران‌دوستی و عشق و علاقهٔ وافر ریاحی به زبان فارسی در دو کتابش دربارۀ فردوسی، از نثر زیبای او در آثارش تمجید کرد و گفت: زنده‌یاد ریاحی نثر بسیار زیبا و دلنشین و استواری داشتند و شاید زمینه‌اش این بوده که ایشان در تمام عمرش با شاهنامه مأنوس بوده است و خود ایشان هم در خاطراتش می‌گوید که از حدود دوم و سوم دبستان با شاهنامه آشنا شدم.

این شاهنامه‌پژوه همچنین با اشاره به مأنوس بودن زنده‌یاد شهبازی از کودکی با شاهنامه، گفت: من توصیه می‌کنم که بچه‌ها را از همان کودکی و نوجوانی با شاهنامه و شاهنامه خواندن مأنوس کنیم و در صورت انجام چنین کاری قطعا تأثیرش را در آینده می‌بینیم.

وی با اشاره به خاطره‌ای از مرحوم بدیع‌الزمان فروزانفر که در کتاب فردوسی دکتر ریاحی نقل شده، گفت: مرحوم فروزانفر گفته بود که وقتی من پس از تحصیل در بشرویه به تهران آمدم هر جا که می‌رفتم کسی حرف‌ها و نوشته‌های مرا تحویل نمی‌گرفت و بعد به اشارهٔ یکی که گفت شاهنامه بخوان، یکی دو بار شاهنامه را خواندم و از آن پس هر جایی سخنی گفتم و مطلبی نوشتم محبوب جمع شدم.

دکتر خطیبی افزود: این خاطره نشان می‌دهد که شاهنامه خواندن چقدر می‌تواند در درست‌نویسی و زیبانویسی به زبان فارسی تأثیرگذار باشد.

وی با اشاره به یکی دیگر از ویژگی‌های کتاب فردوسی مرحوم ریاحی، گفت: تمام تلاش ایشان این بوده که افسانه‌های مربوط به زندگی فردوسی را از حقایق مربوط به زندگیش جدا کند و در همین کتاب و کتاب می‌گوید که برای شناخت فردوسی باید افسانه‌ها را کنار بگذاریم و فقط به گفته‌های خود فردوسی در شاهنامه و به منابع معتبر توجه کنیم.

دکتر خطیبی سرایش شاهنامه به اشاره سلطان محمود و هجو گفتن فردوسی محمود را به جهت صله کافی نگرفتن، از جملۀ این افسانه‌ها دانست و گفت: مرحوم ریاحی به خوبی و به شکل مستند و مستدل توضیح می‌دهد که هجونامه‌ای که به نام فردوسی آمده نمی‌تواند از فردوسی باشد و دیگران آن را ساخته‌اند و به نام فردوسی رواج داده‌اند؛ و خصوصاً شاعران در رواج این هجونامه نقش داشته‌اند، چرا که می‌خواسته‌اند به ممدوحان‌شان، یعنی پادشاهانی که آن‌ها را مدح می‌گفته‌اند بگویند اگر صله‌ای در کار نباشد مثل فردوسی که محمود را هجو کرد شما هم هجو می‌شوید.

وی با اشاره مجدد به انصاف علمی مرحوم ریاحی، احترام ایشان نسبت به تصحیح دکتر خالقی را نمودی از این ویژگی دانست و گفت: چنین تصحیحی از شاهنامه قرار بود در بنیاد شاهنامه صورت ببندد و بخش‌هایی از شاهنامه هم تصحیح شد و ما می‌بینیم که اصحاب بنیاد چقدر در مقابل کار عظیم استاد خالقی جبهه گرفتند، اما تنها کسی که در این میان جابه‌جا دفاع و حمایت کرد دکتر ریاحی بود.

عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: ایشان حتی در تألیف کتاب فردوسی نیز که در آن زمان فقط چهار جلد از تصحیح خالقی منتشر شده بود، از بخش‌هایی از این تصحیح استفاده کرد و به آن ارجاع داد.

وی با اشاره به دیدگاه جالب دکتر ریاحی دربارۀ فردوسی گفت: ایشان معتقد بودند فردوسی بزرگترین ایرانی در تمام ادوار و قرون و بزرگترین شاعر بشریت است و این که مرحوم ریاحی چنین نگاهی نسبت به فردوسی داشتند خیلی مهم است.

دکتر خطیبی در بخش دیگری از نشست با بیان این مطلب که این گونه نیست که ما تمام نظرات دکتر ریاحی را دربست بپذیریم، گفت: خود من بعضی از نظرات مرحوم ریاحی را قابل تأمل می‌بینم و پذیرش آن‌ها برای من دشوار است و برای مثال ایشان معتقد است که فردوسی تمام تلاشش این بوده که آن روایتی را که به نظم در می‌آورد در تعارض با مسلمانیش نباشد و مثال او در این زمینه این است که فردوسی ابیات مربوط به ظهور زرتشت را خودش نسروده و از دقیقی نقل کرده است؛ و این نظر برای من قابل تأمل است.

وی نظر مرحوم ریاحی دربارۀ ابیات مربوط به ازدواج رستم و تهمینه را نیز یکی دیگر از این موارد قابل تأمل دانست و افزود: اما با وجود این نکات نوشته‌های شاهنامه‌شناسی زنده‌یاد ریاحی فوق‌العاده است.

دکتر خطیبی در ادامه به پاسخ برخی پرسش‌های مخاطبان در زمینۀ شاهنامه‌پژوهی پرداخت.

 

 

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612