میراث مکتوب- نشست تخصصی «ادبیات فارسی در شبه قاره و پاکستان»، سهشنبه 26 آذرماه 1398 در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
در این نشست که جمعی از استادان، دانشجویان و علاقهمندان به زبان و ادبیات فارسی درآن حضور داشتند، حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی؛ حکیمه دبیران، استاد دانشگاه خوارزمی؛ کریم نجفی برزگر، استاد دانشگاه پیام نور و لیلا عبدی خجسته، دکترای زبان و ادبیات اردو، سخنرانی کردند.
حسن بلخاری در ابتدای این برنامه گفت: این نشست به مناسبت هفته پژوهش و روز 25 آذرماه که در تقویم ایران به روز پژوهش مشهور است، برگزار شده و عنوان این جلسه هم تأکید به این دارد که ما در آینده سلسله جلساتی را درباره مفاهیم میان فرهنگی ایران و جهان خواهیم داشت که البته کار جدیدی است و با جدیت بیشتری ادامه پیدا خواهد کرد.
او افزود: با توجه به اینکه در هفته پژوهش به سر میبریم، شایسته است که از تلاشهای جناب آقای دکتر خورابه، معاون محترم پژوهشی انجمن و همکاران ایشان بهخصوص سرکار خانم دکتر جلالی، خانمها بستان شیرین، مشهدی علی محمد، صادقی زاده و آقایان کیانوش بیرونوند، دکتر احمد محمدی، امید قنبری و حماد علیزاده کمال سپاس و تشکر را داشته باشم و امیدوارم در فرصتی مناسب از زحمات این عزیزان تقدیر شایستهای به عمل آید.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: عنوان برنامه اشاره به شبه قاره یعنی هند و پاکستان و بنگلادش دارد و البته پاکستان را به عنوان تاکید در این عنوان آوردهایم.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی اضافه کرد: حوزه بحث من شبه قاره است و وقتی سخن از شبه قاره میشود، هند به صورت جدی مطرح است و البته پاکستان و بنگلادش هم قطعههای جدا شده از این سرزمین هستند و همانطور که میدانید، اولین جمهوری اسلامی جهان هم «پاکستان» است.
او افزود: مسئله زبان فارسی و گسترش آن در هند تنها از زمان ساخت مسجد قوه الاسلام نیست، که البته از این به بعد زبان فارسی در این بلاد جدی شد؛ حتی از زمان بابریها هم زبان فارسی جزء لایتجزای زبان هندی بود و بعدها هم زبان فارسی، زبان رسمی دربار هندیها شده و آثار مختلفی هم در این زمینه نوشته شد. امروز هم کتیبههای تاریخی مختلفی در هند و شهرهای آن وجود دارد که بسیاری از آنها به فارسی نوشته شدهاند.
بلخاری ادامه داد: در حال حاضر بخش زیادی از نسخ فارسی ما در دانشگاههای هند موجود است و مهمتر اینکه بحث کتاب کلیله و دمنه و ترجمه متون هندی به زبان پهلوی در این زمینه بسیار مهم است؛ لذا ریشه دامنه دار ارتباط ما با شبه قاره بسیار جدی است.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: داستان ما و هند بسیار قدیمی است و دراین راستا باید توجه داشت که بحث نگاه تطبیقی بین «اوستا» و «ریگ ودا» در گذشتههای بسیار دور وجود داشته است. به این مسئله باید توجه کرد که نام اصلی هند، سند بوده و این باز میگردد به تفاوت تلفظ س و هـ در دو زبان سانسکریت و اوستایی. مانند هونر و سونر.
او افزود: بنابر حضور آریاییها در هند و ایران، در برخی از کهن الگوها، ما با هندیها تفاوت داریم، چون نهضت اصلاحی زرتشت، چندخدایی را به سمت توحید برد، اما درهند هنوز هم این مسئله وجود دارد، با این وصف، آنچه که بین ما و هندیها مشترک است، مسئله مُطهری و قدرت تطهیرکنندگی آتش است و در این راستا البته داستان زیبای راما و سیتا و نیز گذر سیاوش از آتش مورد توجه است.
او با اشاره به راما و سیتا گفت: راما، هفتمین آواتار یا هبوط و تجسد «ویشنو» است. در حقیقت، «ویشنو» یکی از اضلاع سه گانه هندی است، او خدایی است که باید حیات را حافظ باشد و وقتی حیات بحرانی میشود، او در قالب یک موجود مادی متجسد شده و جهان را نجات میدهد. در حقیقت «راما»، هفتمین آواتارِ ویشنو و عالیترین نماد سجایای اخلاقی است.
بلخاری ادامه داد: راما همسری به نام «سیتا» دارد که رابطه این دو با هم، عالیترین نمونه وفاداری زن و مرد به یکدیگر است. اما «راما» سرگذشت جالبی دارد؛ در آن زمان جنگی بین راوانا و لشگر راما رخ میدهد، «سیتا» دزدیده میشود و او را به سریلانکا میبرند. به هر زحمتی که هست او را نجات میدهند، اما شایعه عجیبی میپیچد که سیتا مورد تعرض قرار گرفته است، در نهایت آتشی عظیم افروخته میشود تا او از دل آتش بگذرد و پاک و مطهر شود و پس از عبور از آتش تطهیر میشود که البته نمونه برجسته این ماجرا را در داستان «سیاوش» در شاهنامه داریم و همانطور که میدانید سردمدار حفظ زبان فارسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در ادامه قطعهای از داستان سیاوش در شاهنامه فردوسی را قرائت کرد و گفت:
حکیم فردوسی اینگونه میسراید:
جهاندار سودابه را پیش خواند / همی با سیاوش بگفتن نشاند
سرانجام گفت ایمن از هر دوان / نگردد مرا دل نه روشن روان
مگر کاتش تیز پیدا کند / گنه کرده را زود رسوا کند
چنین پاسخ آورد سودابه پیش / که من راست گویم به گفتار خویش…
… سیاوش چنین گفت کای شهریار / که دوزخ مرا زین سخن گشت خوار
اگر کوه آتش بود بسپرم / ازین تنگ خوارست اگر بگذرم…
سپس تاکید میکند:
چو بخشایش پاک یزدان بود / دم آتش و آب یکسان بود
بلخاری در پایان گفت: با توجه به همین بیت آخر میتوانید متوجه شوید که در نزد ما نیز «آتش» جنبه مطهر دارد.
زبان فارسی؛ زبان فرهنگی و سیاسی شبه قاره
دومین سخنران این برنامه حکیمه دبیران بود. او طی سخنانی گفت: درباره زبان و ادب فارسی و پیشینه آن سخن بسیار گفتهاند، اما از قول مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی نقل میکنم که میفرمودند همه استادان زبان و ادب فارسی میدانند که زبان و ادبیات فارسی، صدها سال زبان ادبی و علم و سیاسی شبه قاره بوده و در این وضع، شرایط آموزش این زبان به خوبی فراهم است. زیرا خانوادههایی که میخواستند در فرهنگ اسلامی و ایرانی تبحر یابند به زبان فارسی روی میآوردند.
او افزود: اما برای تعلیم فارسی به این افراد طبیعی است که از متون پیشرفته ادبی انتخاب شود، یعنی متونی چون دیوان شمس، مثنوی مولانا، دیوان حافظ و… و البته ضروری بود که مقدمات این فراگیری با خواندن داستانهایی چون کلیله و دمنه فراهم شود.
استاد دانشگاه خوارزمی ادامه داد: پس از تأسیس کمپانی هند شرقی و توسعه تسلط انگلیس بر شبه قاره، زبان انگلیسی جای زبان فارسی را گرفت، اما نفوذ فرهنگی زبان فارسی در هند چنان بود که نمیشد آن را از بیخ و بن کند و در داخل خانوادههای درس خوانده و اهل معنویت همچنان شعرهای حافظ و سعدی و مولوی از اهمیت خاصی برخوردار بود.
او تاکید کرد: در این ایام اگر چه زبان فارسی زبان مؤثر در عرصه سیاسی نبود، اما زبانی بود که مشتاقان اسلام و ایران به آن عشق میورزیدند.
دبیران اضافه کرد: در این زمان بود که مشتاقان فرهنگ ایرانی و اسلامی آثار و کتب مختلفی را به زبان فارسی در شاخههایی چون لغت، دستور و تاریخ ادبیات تألیف کردند که برای ما ایرانیان هم از اهمیت خاصی برخوردار است.
اشتراکات دینی و زبانی ایرانیان و هندیان
در ادامه کریم نجفی برزگر به ایراد سخن پرداخت و گفت: بارها گفته شده که زبان فارسی حیات خود را در دورۀ غزنویان با بزرگانی چون بیهقی و ابن سینا تجدید کرد و ارتباط غزنویان با سرزمین هند باعث شد که این فرهنک به این سرزمین یا همان شبه قاره انتقال پیدا کند.
او ادامه داد: در دروۀ غزنویان یعنی در قرن پنجم هجری، هنوز حکومت سیاسی در سرزمین هند تشکیل نشده بود، اما اوج رونق زبان و ادبیات فارسی و رفت و آمد دانشمندان ما در دورۀ حکومت اسلامی در شبه قاره، حدود 300 سال بود.
استاد دانشگاه پیام نور اضافه کرد: البته در دوره غزنویان، سلطان محمود، همچنین نادرشاه افشار، بارها به هند حمله کردند و با اینکه زبان فارسی در این شبه قاره رونق پیدا کرد، اما هرگز نامی از محمود غزنوی و نادرشاه در میان نیست و این دو تن هرگز محبوب هندیان نیستند. بنابراین اگر چه غزنویان به هند حمله کردند؛ اما در حقیقت زمینه را برای ورود بسیاری از دانشمندان و بزرگان ایرانی چون حکیم ابوالقاسم فردوسی به این سرزمین فراهم نمودند.
او ادامه داد: اشتراکات دینی و زبانی میان زبانهای سانسکریت و فارسی نکته مهمی بود که در دوره اسلامی بارور شد، در این راستا یک نکته مهم وجود دارد که کتاب کلیله و دمنه در دوره قبل از حضور اسلام در هند به زبان سانسکریت تألیف شده بود و بعدها بسیاری از حکمتها و اندرزهای موجود در این کتاب در دوره اسلامی مورد استفاده شعرا و علماء اسلامی و ایرانی قرار گرفت؛ بنده هم به جهت اهمیتی که این کتاب داشت، در دورهای که در هندوستان رایزن فرهنگی بودم، در دانشگاه دهلی، نشستی با عنوان کلیله و دمنه، حلقه ارتباطی ایران و هند برگزار کردم که مورد تقدیر ریاست و مجموعه دانشگاه دهلی قرار گرفت. او تأکید کرد که خدمت ایرانیان به ما این بود که این کتاب به فارسی و عربی ترجمه و آن را به جهانیان معرفی کردند.
رایزن سابق فرهنگی ایران در هند تأکید کرد: آنقدر زبان فارسی در هند تأثیرگذار بود که شخصیتهای هندی مشتاق بودند القاب حکما و شعرای بزرگ ایرانی را برای خود انتخاب کنند، از این رو بزرگانی چون فردوسی جایگاه ویژهای در هند داشتند؛ در بررسیهای انجام شده در دانشگاههای هند، بیشترین نسخ شاهنامه فردوسی در این کشور چاپ شده است.
او اضافه کرد: خواجه معین الدین چشتی از جمله عرفای تأثیرگذار هندی است و سالانه چند میلیون نفر مسلمان و غیر مسلمان به زیارت مزار او میروند؛ «چشتی» شخصیتی است که با زبان فارسی مأنوس بوده و با عرفان اسلامی آشنایی عمیقی داشته و چهره برجستهای در این سرزمین است و این حاکی از عمق نفوذ زبان و ادبیات فارسی در شبه قاره است.
جایگاه زبان اردو در مطالعات زبان فارسی
لیلا عبدی خجسته نیز به عنوان آخرین استاد حاضر این نشست تخصصی سخنرانی کرد. او طی سخنانی گفت: صحبت من درباره جایگاه زبان اردو در مطالعات ایرانشناسی و زبان فارسی است. در پیشاور پاکستان نسخ خطی فارسی فراوانی هست که فهرست آن هم چاپ شده و به گفته رئیس دانشگاه پیشاور این نسخ اسکن شده و در آینده نزدیک به صورت آنلاین در اختیار علاقهمندان به زبان فارسی قرار خواهد گرفت.
او افزود: همچنین در لاهور مجله اورینتل کالج هنوز هم منتشر میشود که بزرگانی چون مولوی شفیع و سید محمد عبدالله سردبیران این نشریه بودند و در آن دربارۀ نسخ فارسی و عربی و متون کهن فارسی در شبه قاره مینوشتند و حتی در هر شماره از این نشریه یک نسخه خطی فارسی به صورت سلسلهوار منتشر میشد. حتی گاهی فهرست نسخ خطی کتابخانه شخصی و عمومی نیز منتشر میشد یا اینکه برخی فهرستنویسیهای پر غلط را تصحیح و چاپ میکردند.
او اضافه کرد: البته در «لاهور» مؤسسات و کتابخانههایی چون کتابخانه «پنجاب» هم وجود دارند که نسخ فراوانی به زبان فارسی در آنها موجود است و در اختیار علاقهمندان به زبان و ادبیات فارسی و ایرانشناسی قرار میگیرند.
عبدی خجسته ادامه داد: به ایالت «سند» و دانشگاه آن که وارد میشویم دکتر غلام مصطفی خان و دکتر نجم الاسلام، غولهای زبان و ادبیات فارسی و مطالعات علوم اسلامی در سند پاکستان بودند. دکتر نجم الاسلام مجله تحقیق را منتشر میکرد. اینان اقدامات مهمی را در اعتلای زبان فارسی و مطالعات ایرانی و اسلامی انجام دادند.
او افزود: در کراچی هم بزرگانی چون مرحوم حسام الدین راشدی، مرحوم نبی بخش بلوچ را داریم که نسخههای عربی موجود در سرزمین سند را فهرستنویسی و البته برخی از آن نسخ را هم تصحیح کرده اند.
این پژوهشگر زبان اردو اضافه کرد: الان در پاکستان در گروه فارسی دانشگاه پنجاب، مجلهای فارسی به نام «سفینه» چاپ میشود که به صورت سالنامه است و در برخی از شمارههای آن نسخههای خطی را تصحیح کرده و چاپ میکنند. همچنین در دانشگاه «جی سی» هم فصلنامه «کاوش» را دارند و در آن بعضاً درباره متون کهن و نسخ قدیمی فارسی کار میکنند.
منبع: پایگاه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی