میراث مکتوب- پروفسور فضلالله رضا دانشمند ایرانی و رئیس پیشین دانشگاه تهران در ۱۰۵ سالگی در اتاوای کانادا چشم از جهان فرو بست. «تکریم اصحاب علم و هنر قبل از مرگ» عنوان سرمقالۀ روزنامۀ شرق به قلم محمدتقی فاضلمیبدی است که به همین مناسبت نوشته شده و در ادامه آن را میخوانید:
یکی از دانشمندان نامدار ایرانی در قرن حاضر دکتر فضلالله رضا، معروف به «پروفسور رضا» بود که هفتۀ پیش در کشور کانادا درگذشت و شنبه دوم آبان در اتاوا تشییع و به خاک سپرده شد. در این چند سطر که به یاد ایشان مینگارم در نظر ندارم از مدارج علمی و تحصیل و تدریس ایشان در دانشگاههای مختلف اروپا و آمریکا و ریاست و خدمات فرهنگی ایشان در دانشگاههای تهران و صنعتی شریف در پیش از انقلاب سخن بگویم و اینکه روزگاری سفیر ایران در هند و در نهایت کانادا بوده است. نکتهای که در نظر دارم در این سطور یادآور شوم این است: چرا توجه و پاسداشتی که بعد از مرگ به افراد علمی و هنری کشور میشود – که در جای خود قابل ستایش است ـ پیش از مرگ به آنان نمیشود؟ و اینکه این افراد از لحاظ مالی و معیشتی چگونه زندگی میکنند؟
حدود 10 سالی است که دکتر فضلالله رضا را میشناسم. هر از چند گاهی که به ایران میآمد قرار ملاقات میگذاشتیم. دو سفری که در آن دیار داشتم از ایشان عیادت کردم. دو چیز از ابعاد وجودی این شخص برای من جلب توجه کرده بود؛ یکی اخلاق و تواضع علمی و دیگر تسلطی که بر ادبیات کلاسیک ایران، بهویژه ابیات عرفانی داشت. آثار ایشان در اندیشۀ فردوسی، مولانا و حافظ خواندنی است. با اینکه رشتههای تحصیلی و دانش و دانشگاهی ایشان مهندسی و ریاضی و ارتباطات بود، اما آنها را در حاشیه میدید و ادبیات را که آینۀ روح فرهنگ ایرانی است، در متن کار خود گذاشته بود (پارهای از آثار ادبی ایشان در انتشارات مؤسسۀ اطلاعات به طبع رسیده یا خیلی از مقالات ادبی ایشان در آن روزنامه منتشر شده است). بگذریم.
نکتۀ قابل ذکر اینکه این دانشیمرد پس از انقلاب از حقوق و مزایای مادی محروم شد و در دانشگاههای خارج از کشور نیز بهطور رسمی یا بهصورت هیئتعلمی تدریس نمیکرد. املاکی در رشت که زادگاهش بود، داشت، ولی پس از انقلاب آنها را گرفته بودند. چند باری رجوع کرد و نتوانست آنها را برگرداند. یکبار از طریق یکی از دوستان به من پیغام داد که اگر میتوانم کاری کنم تا حقوق ماهانهاش در ایران وصل شود. حقیر به چند نفر از آقایانی که احتمال میرفت میتوانند در وزارت علوم کاری انجام دهند، مراجعه کردم، اما نتیجهای حاصل نشد. تا در این دو سال اخیر که بهعلت کهولت سن در اتاوا به سرای سالمندان برده شد. از لحاظ مالی و پرداخت ماهانه سرای سالمندان که در آنجا گران است و دولت و بیمه نمیپردازد، تمکنی نداشت. با چند نفر از دوستان وزارت خارجه و وزارت علوم در میان گذاشتم، کسی التفاتی نکرد. چون مناعت طبعش اجازه نمیداد هیچگاه مشکلات خود را با هر کسی در میان بگذارد، شاید خوش نباشد که من در جریدهای وارد جزئیات این مسائل شوم.
سخن و خطاب و خواهش و گلایه به دولتمردان کشور این است که چرا به برخی از دانشمندان و هنرمندان این کشور، در هر کجای جهان که هستند و دعوی سیاسی هم ندارند، توجهی نمیشود؟ هرچند حضرت علی(ع) به مخالفان سیاسیاش بها میداد و میگفت من حقوق شما را از بیتالمال خواهم پرداخت تا مادامی که دست به سلاح نبرده باشید. بنابراین به امثال پروفسور رضاها پیش از مرگشان توجه کنیم که فکر و هنر تا زمانی که صاحب آن در قید حیات است، احترام و تکریم بیشتری میطلبد.