میراث مکتوب- یکی از مشکلاتی که در زمینۀ ندگی امامزادگان در ایران مطرح است نبود تاریخ جامع و شرح احوالات آنهاست. شاید «صحیفۀ جعفری» اثرسید محمد بن ناصرالحق بن سعدالحق بن محمد حسینی کاظمی نوربخش از نمونههای انگشتشماری است که به طور مستقل به شرح زندگی و احوالات امامزاده ابوجعفر پرداخته است. محمدرضا ابوئی مهریزی مصحح کتاب میگوید از این اثر تنها یک نسخه در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.
محمد بن علی بن عبيدالله بن احمد شعرانی بن علي عُريضي بن امام جعفر صادق (ع) كه در افواه مردم يزد مشهور به امامزاده جعفر است، بزرگترين امامزادۀ يزد به شمار میرود. صحیفۀ جعفری جزئی از يك مجموعۀ خطی متعلّق به كتابخانۀ مجلس شوراي اسلامي به شماره 8867 است. رسالۀ مزبور در روزگار شاه طهماسب صفوی (984 – 930 ق) به سال 962 تألیف شده است. آنچه در ادامه میآید گفتوگو با مصحح این کتاب است.
در ابتدا دربارۀ کتاب «صحیفۀ جعفری» و تأثیری که در شناخت امامزادگان در زمان خود داشته است کمی توضیح دهید.
«صحیفۀ جعفری» در سال 962 هجری توسط یکی از اطرافیان سید محمد نوربخش نگارش شده است که طریقتی به نام خودشان داشتند و در نواحی مختلف ایران، این طریقت را گسترش میدادند. این اثر در یزد در زمان شاه طهماسب صفوی به رشتۀ تحریر درآمده است که موضوع آن شرح احوال امامزاده ابوجعفر است. در شرایط قرن دهم هجری که ما اشاعه و گسترش مذهب جعفری را شاهد هستیم این اثر تنها کتابی است که به طور مستقل در احوال این امامزاده نوشته شده است. البته کمابیش در آثار دیگر هم در مورد شرح احوال امامزاده ابوجعفر مطالبی دیده میشود.
آیا علاوه بر این صحیفه، صحیفۀ دیگری نیز در منطقهای مانند یزد و اطراف آن برای امامزادههای دیگر یافت شده است؟
من در یزد جستجوهای زیادی کردم و رسالۀ مستقل دیگری دربارۀ احوال امامزادههای دیگر ندیدم. البته در لابلای متون مختلف کمابیش اشاراتی شده است؛ برای مثال سید رکنالدین یزدی، که در اوایل قرن هشتم هجری زندگی میکرد و مقارن با سلطنت سلطان ابوسعید بهادرخان آخرین ایلخان بزرگ بود، کتاب «جامع الخیرات» را نوشته است که این اثر همانطور که از اسمش پیداست یک رساله در توصیف موقوفات این شخص است و در لابلای اشارات به شهر یزد و موقوفات خودش دربارۀ امامزادگان هم مطالبی آورده است.
امامزاده ابوجعفر چه تفاوتی با دیگران داشته که دربارۀ او اثر مستقلی نگارش شده است؟
بنا بر گزارشهای تاریخی در دسترس، گویا او اولین شخص از سادات بزرگوار علوی است که در شهر یزد مدفون و مرقد ایشان به یک زیارتگاه تبدیل شده است. در حقیقت این حق تقدم باعث شده این امامزاده صاحب تشخص شود. بنا برآنچه از منابع به دست میآید یزد از آن نواحی ایران است که تا حدود سده چهارم هجری جریان اسلامپذیری در آن تصویب نشده بوده و آنچه از کتاب «مسالک الممالک» اثر اصطخری به دست میآید در فارس جایی وجود نداشته که آتشکدهای در آن روشن نبوده باشد. آثار نشان میدهد که در قرن چهارم هجری آیین زرتشتی در فارس هنوز رواج زیادی دارد. از اواخر قرن چهارم و او اوایل قرن پنجم است که به خصوص با فراگیر شدن طریقت مُشیریه شاهد گسترش اسلام و ترویج آن در این نواحی بودیم. با توجه به قرائن و شواهد در اوایل قرن پنجم امامزاده ابوجعفر به یزد تشریف بردند و با تثبیت اسلام در قرن پنجم، این امامزاده، همزمان با احداث مسجد جامع یزد، تشخص یافت. اهمیت این امامزاده را ما به جهت حق تقدم نسبت به دیگر امامزادگان میدانیم.
شما در مقدمۀ کتاب به انعکاس سفر امام رضا (ع) در خلال زندگی امامزاده ابوجعفر اشاره کردهاید. مؤلف این موضوع را چگونه بیان کرده است؟
یزد از جمله نواحی است که در مسیر حرکت تاریخی امام رضا (ع) به مرو قرار داشته است. در منابع اسلامی جسته و گریخته به آن اشاره شده است. با عنایت به اهمیت حرم مقدس امام رضا (ع) ـ هرچند بین سفر امام رضا (ع) و زندگی امامزاده ابوجعفر فاصله تاریخی بسیاری وجود دارد ـ ولی مؤلف بین دو واقعه و میان امام رضا (ع)، به عنوان امام اثنیعشری که مرقد ایشان در خراسان واقع شده، و امامزاده ابوجعفر، به عنوان یک امامزاده صاحب تشخص، پیوند برقرار میکند. از سوی دیگر نویسنده متوجه این مطلب بوده است که امام رضا (ع) از یزد عبور کرده است و قدمگاههایی را در مسیر حرکت به مرو توصیف میکند. در این مورد این نکته نیز حائز اهمیت بوده که امامزاده ابوجعفر به عنوان پیشگام امامزادگان در یزد مدفون شده است. مؤلف از این منظر و با توجه به نگاهی که به جهانبینی شیعه و موضوع سادات علوی دارد یک پیوند عاطفی، تاریخی و جغرافیایی میان امام رضا (ع) در خراسان و امامزاده ابوجعفر در یزد برقرار میکند و روی این موضوع تمرکز ویژه داشته است.
در کتاب اشاره کردهاید که اثر از روی نسخۀ کتابخانه مجلس شورای اسلامی تصحیح شده است. آیا نسخههای دیگری از این اثر وجود داشته است؟
متأسفانه در جستوجویی که ما کردیم تنها همین یک نسخه از «صحیفۀ جعفری» شناخته شده و جای دریغ بسیار دارد که همین یک نسخه موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی هم ناقص است. یعنی از انتهای اثر بخش قابل توجهی افتاده است. آنچه موجود است تنها بخشهای اول نسخه است و باقی نسخه وجود ندارد و در کتابخانههای ایران و خارج از ایران تنها نسخه همین است. نکتۀ قابل توجه این است که در آثار نویسندگان دورۀ صفویه که به تاریخ و جغرافیای یزد اشاره کردهاند، هیچ اشارهای به این امامزاده نیست. جستجویی که در متون مختلف کردم تنها سام میرزا صفوی در «تحفۀ سامی» خود اشاراتی کرده است. اما مستوفی بافقی که شغل موقوفات را داشته ظاهراً از این اثر بی اطلاع بوده و اگر به صحیفۀ جعفری دسترسی داشت در خلال احوال امامزاده ابوجعفر حتما اشارهای به صحیفۀ جعفری میکرد.
بعد از صحیفۀ جعفری چه کاری در دست تألیف یا تصحیح دارید؟
کتاب «تاریخ هرات» را با کمک محمدحسین میرحسینی و با مقدمۀ استاد ایرج افشار سالها پیش توسط مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب منتشر کردم که هماکنون مشغول تصحیح متن و نگارش تعلیقات آن هستم. کتاب دیگری که در دست دارم «تاریخ شاهزاده بهرام میرزا» است که آن هم یک نسخۀ شناخته شده دارد که تصحیح آن هماکنون در حال انجام است.
رسالۀ صحیفۀ جعفری (شرح احوال امامزاده ابوجعفر عریضی در یزد) با مقدمه و تصحیح محمدرضا ابوئی مهریزی، در 122 صفحه، به بهای 20 هزار تومان، برای نخستین بار از سوی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب و با همکاری مؤسسۀ فرهنگی هنری ریحانة الرسول منتشر شده است.
منبع: ایبنا