میراث مکتوب- هفتادویکمین کتاب از مجموعۀ گنجینه کلیات و مقالات انتشارات موقوفات دکتر محمود افشار به انتشار کتاب «مقالاتی در باب تاریخ، ادب و فرهنگ ایران» نوشته محمود امیدسالار اختصاص یافت. نویسنده در این اثر در حوزۀ تاریخ، ادبیات و فرهنگ ایران تحلیلهای انتقادی ارزشمندی را در اختیار خوانندگان قرار داده است.
کتاب «مقالاتی در باب تاریخ، ادب و فرهنگ ایران» سومین مجلد از مجموعه مقالات دکتر محمود امیدسالار است. مقالات مندرج در این مجلد پیشتر در میان سالهای 1386 تا 1396 در مجلهها و یادنامههای مختلف به چاپ رسیده است و اکنون یکجا در کتابی گردآوری شده است. در پشت جلد این کتاب میخوانیم: «امیدسالار همواره در پی نکات تازهای است که اغلب از چشم محققان دیگر دور مانده و در بسیاری موارد نیز از زاویهای دیگر به مسائل مینگرد. مقالات این مجلد در شش فصل تنظیم شده است: جامعهشناسی ادبی، تحلیل ادبی، متنشناسی، ادبیات تطبیقی و کتابشناسی رجال»
در فصل نخست این اثر با عنوان «جامعهشناسی ادبی» چهار مقاله از امیدسالار منتشر شده است. «ایران، اسلام و روشنفکران عامی»، «ملاحظاتی درباره شاهنامه، تاریخ و زبان فارسی»، «از داستانهای شاهنامه تا داستانهای شاهنامهشناسی» و «اسکندر، زن و تاریخ» عناوین این چهار مقاله هستند. نویسنده در بخشی از مقاله «اسکندر، زن و تاریخ» به داستان شکست اسکندر از داریوش سوم پرداخته است. در بخشی از این مقاله میخوانیم: «ایرانی شدن تدریجی دستگاه اسکندر که با تقویت نیروهای ایرانی لشکر او آغاز شده بود، پس از مرگش نیز ادامه یافت. در عین حال روند هلنیزه شدن جامعه ایرانی نیز به موازات این قضایا در جریان بود. البته این یک قاعده کلی است که هرگاه دو فرهنگ مقتدر با هم تماس یابند، بر یکدیگر تأثیراتی بگذارند. این تأثیرات در ارزیابی مورّخانی که چشم و ذهنشان معمولاً بر کردارهای سیاسی و نظامی مردان بزرگ متمرکز است، به کسانی نسبت داده میشود که «مردان عمل» محسوب میشوند و در نتیجه نقش مهمی که زنان در تبادلات فرهنگی ایفا میکنند نادیده گرفته میشود و به طور کلی، زنان را در گزارشات تاریخی به حاشیه رانده میراند».
امیدسالار در توضیح رانده شدن زنان به حاشیه، به گروه اسرا بعد ازجنگ که اغلب آنها را زنان و کودکان تشکیل میدهد اشاره میکند و مینویسد: « اما آنچه در تاریخ فرهنگی چنان که باید و شاید بدان توجه نشده است این است که همین زنان اسیری که بیشترین صدمات روانی و اذیت و آزار را متحمل میشدند، تأثیر عمیقی بر روند تکاملی وقایع بعد از جنگ مینهادند؛ زیرا معمولاً سر از حرمسرای فاتحان در میآوردند. سرنوشت این زنان این بود که مادران اولین نسل فرمانروایانی باشند که از تخمه فاتحان در سرزمینشان به دنیا میآمد، و از این طریق مسیر رویدادهای بعدی را تحت تأثیر قرار دهند. فرزندانی که از وصلت فاتحین با زنان قوم شکست خورده زاده میشدند، دو فرهنگه و اکثراً دو زبانه بودند؛ زیرا در آغوش مادر با زبان مادری، آداب و رسوم، داستانها، و ارزشهای فرهنگ بومی مادرانشان آشنا میشدند، یعنی ارزشهای فرهنگی قوم مغلوب را فرا میگرفتند».
فصل دوم کتاب مقالاتی در باب تاریخ، ادب و فرهنگ ایران «تحلیل ادبی» نام دارد. «تسلسل روایات و وحدت ادبی شاهنامه»، «نکتهای در باب تقدیم شاهنامه به سلطان محمود»، «احتمالی در معنی “شاهنامه آخرش خوش است”»، «احتمالی درباره معنی اصطلاح “از بُنِ دندان” در ادب فارسی»، «هردوت در خانه سایه» و «سعدی درایرلند» 6 مقالۀ این بخش را تشکیل میدهد. وی در مقاله «سعدی در ایرلند» به داستان «سنگ را بستن و سگ را گشادن» اشاره میکند که درمیان ایرلندیها بسیار رواج دارد و با توجه به اشاعه و جا افتادن این حکایت گلستان در ایرلند باید گفت که اگر سعدی شخصاً به ایرلند نرفته است، آوازه سخنش بدان اقلیم رسیده و کام ایرلندیان را نیز چون ایرانیان شیرین ساخته است.
«متنشناسی» عنوان سومین فصل این اثر است. امیدسالار در این فصل پنج مقالۀ خود را گنجانده است. خوانندگان در این بخش مقالاتی همچون «لهجه و تصحیح متون کلاسیک فارسی»، «ابیات گرشاسپنامه در نسخۀ خطی تاج المآثر در مورخ 694»، «ملاحظاتی پیرامون متن دیوان عنصری»، «برخی پیشنهادات در باب تصحیح ابیاتی در دیوان فرخی سیستانی» و «پیشنهادی در تصحیح بیت آغازین قصیده داغگاه فرخی» را از نظر میگذرانند.
علاقهمندان ادبیات و مباحث ایرانشناسی در ادامۀ مطالعۀ این اثر و در فصل چهارم، با موضوع «ادبیات تطبیقی»، دو مقاله از نویسنده را با عناوین «از مصر باستان تا شاهنامه: لزوم احتیاط در مطالعات تطبیقی» و «از شمشیر یعقوب لیث تا شمشیر کنت جان دو وارن» از نظر میگذرانند. نویسنده در مقاله «از شمشیر یعقوب لیث تا شمشیر کنت جان دو وارن» که در فصلنامه «پاژ» منتشر شده است به اشکالات مطالعات تطبیقی داستانها و بنمایههای موجود در متون ادبی و تاریخی وطنمان با انواع غربی آن پرداخته است. وی مینویسد: معمولاً اگر تشابهی میان آنها (داستانها) یافت گردد، به خصوص اگر داستان فرنگی در متون یونانی و لاتینی ـ که از نظر تاریخی بر متون ایرانی مقدمند ـ پیدا شود، داستان با بن مایۀ ایرانی مأخوذ از روایت غربی تصور میشود. البته در این که ممکن است برخی از این تشابهات معلول ورود بنمایهها یا داستانهای غربی در متون ایرانی بوده باشد حرفی نیست؛ زیرا داد و ستد فرهنگی میان دو تمدن باستانی و با نفوذ ایران و یونان از قدیمالایام موجود بوده است. حرف در این است که تحت تأثیر عواملی که به نوعی عقدۀ خودکمبینی و حقارت در اذهان برخی از محققین شرقی مربوط است، «داد» در ترکیب «داد و ستد» فرهنگی از «ستد» کمرنگتر تصور میشود و حال آنکه منطقۀ خاورمیانه که اقوام ایرانی در حدود قرن نهم پیش از میلاد بدان وارد شدند، بیابان و مخروبه نبود.
«نکتهای درباره ترجمۀ تفسیر طبری»، «درباره السواد الاعظم حکیم ابوالقاسم اسحاق بن محمد سمرقندی»، « ثعالبی و مرغنی»، «جستاری در عدم تعارض علینامه با شاهنامه فردوسی»، «شهریارنامه»، «بازهم در باب شهریارنامه»، «استاد صفا و کتاب حماسهسرایی او»، «درباره کتاب کوچه» عناوین مقالات بخش «کتابشناسی» این اثر است. در بخشی از مقاله «درباره کتاب کوچه» میخوانیم: «در قیاس با آثار محققینی که در علم فولکلور یا به قول امروزیها «فرهنگ عامه» تخصص دارند، از قبیل دکتر علی بلوکباشی، محمد جعفری قنواتی، احمد وکیلیان، و حتّی تألیفات کسانی مانند محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت و انجوی شیرازی که از پیشکسوتان جمعآوری یا تحقیق در مورد فرهنگ عوام به شمار میروند کتاب کوچه احمد شاملو از شهرت بیشتری برخوردار است. به عبارت دیگر عنوان کتاب کوچه به گوش همه کسانی که شاملو را میشناسند خورده است؛ در حالیکه مجموعههای متعددی که وکیلیان و انجوی شیرازی از فولکلور ایران فراهم آوردند، یا تحقیقات ارزنده بلوکباشی و جعفری قنواتی و دیگران، برای اکثر ایرانیان ناآشناست و فقط اهل فن با آنها آشنایی دارند. علت معروفیت کتاب کوچه البته اهمیت نویسنده آن است که از اهم شعرای نوپرداز زبان فارسی به شمار میرود».
امیدسالار عنوان فصل پایانی کتاب «مقالاتی در باب تاریخ، ادب و فرهنگ ایران» را «رجال» نامگذاری کرده و در آن مقالاتی درباره «محمد قزوینی»، «مجتبی مینوی»، «در باب پسران مجتبی مینوی در انگلستان»، «سعید نفیسی» و «دو نکته در شرح حال سعید نفیسی» را گنجانده است.
کتاب «مقالاتی در باب تاریخ، ادب و فرهنگ ایران» از سوی انتشارات ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار یزدی به چاپ رسیده و با «نمایه» عام مشتمل بر اعلام و جایها و کتب و … پایان میگیرد.
مریم مرادخانی