میراث مکتوب- مجلّة «معارف» به زبانِ اردو هر ماه از سویِ «مجلسِ دارالمصنّفینِ شبلی آکادمی» (شهرِ اَعظمگَر، هندوستان) منتشر میشود. در این شماره دسامبر 2018 ( جلد 202، عدد 6) مقالهای چاپ شده است با عنوانِ «نقشِ شبهقارّه در پیشرفتِ فرهنگِ اسلامی؛ با نگاهی به صنعتِ چاپ و کتابهایِ چاپ شده فارسی»[i]، به قلم عارف نوشاهی و با ترجمه عصمت دُرّانی.
نخستین کتابِ فارسی در تصوّف و تذکره اولیاءالله «کشفالمحجوب» است. تالیف: علی بن عثمان هجویری (که در شبهقارّه به «داتا گنجبخش» معروف است). این کتاب در نیمه اوّلِ قرنِ پنجم هجری/ قرنِ یازدهم میلادی در شهرِ لاهور نوشته شده است.
نخستین تذکره شعرایِ فارسی «لُبابالالباب»، تالیف: سدیدالدّین محمّد عوفی است. وی برایِ فرار از حمله مغولها وطنش – بخارا- را ترک کرد و به طرفِ سرزمینِ سِند (شبهقارّه) آمد و نزدِ ناصرالدّین قباچه رفت. قباچه از 602 تا 635 هجری/ 1506 تا 1237م حاکمِ مُلتان و سِند بود. عوفی در آنجا «لبابالالباب» نوشت. یکی دیگر از تالیفاتِ عوفی: «جوامعالحکایات و لوامعالرّوایات» است که به خواهشِ ناصرالدّین قباچه نوشت[ii].
قدیمترین فرهنگِ فارسی – «لغتِ فرس»- است. اسدی طوسی (وفات: 465 هجری/ 1073م) در ایران نوشته شده است. امّا دوّمین فرهنگِ فارسی – «فرهنگِ قواس»- است که فخرالدّین مبارک قوّاس غزنوی در دوره حکومتِ علاءالدّین محمّد خلجی (695-715هجری/ 1295-1315م) تالیف کرد و فرهنگهایِ بعدیِ همگی تحتِ تاثیر این فرهنگ نوشته شدند[iii].
در فهرستِ شاعرانِ متقدّمِ فارسی ، شاعرانِ دوره غزنویان (351-582هجری/ 962-1186م) که در لاهور حکومت میکردند: نکتی، ابوالفرج رونی، مسعود سعد سلمان، یوسف دربندی، مسعود شالی کوب را میبینیم.
در زبانشناسی و زبانشناسیِ تطبیقی تالیفِ سراجالدّین علیخان آرزو (1099-1169هجری/ 1688-1756م) «مُثمر» درباره روابطِ زبانِ فارسی و سانسکریت بسیار مهم است که به شیوه کتابِ عربیِ «المُزهر» جلالالدّین سیوطی (849-911هجری/ 1445-1505م) نوشته شده است[iv].
نخستین کتابِ دستورِ فارسی «اصولِ فارسی» است که عبدالصّمد زنده طاهر ملتانی در 1111هجری/ 1699م تالیف کرد. صد و پنجاه سال بعد دستورنویسی در فارسی[ایران] با آغا میرزا حبیب اصفهانی (1250-1311هجری/ 1835-1894م) آغاز شد.
آخرین تذکره مهم درباره اولیاء کرام که در ایران به فارسی نوشته شده است «نفحاتالانس» (تاریخِ تالیفِ: 883 هجری/ 1478م). پس از آن، در ایران فقط یک تذکره مهم «طرائق الحقائق» نوشته شده است تالیف: معصوم علی شاه نعمتاللهی شیرازی (1270-1344هجری/ 1853-1925م). در حالیکه در شبهقارّه تراجمنویسیِ اولیاء کرام همچنان ادامه داشته است و هرگز تعطیلی صورت نگرفته است.
شرحنویسیِ متونِ فارسی در شبهقارّه از جایگاهِ بسیار والایی برخوردار است. در هر موضوعی شرح نوشته شده است: اگر فقط به ادبیاتِ فارسی نگاه کنیم شرحهایی بر: مثنویِ مولانا روم؛ گلستان و بوستانِ سعدی؛ دیوانِ حافظ شیرازی؛ یوسف و زلیخا جامی؛ سکندرنامه نظامی گنجوی را میبینیم. با یک حسابِ سرانگشتی، تقریباً 50 شرح فارسی بر این کتابها نوشته شدهاند[v].
در میدانِ نقدِ شعر و ادب هم ادیبان و نقّادانِ شبه قارّه از ایرانیها جلوتر هستند که ادیب و منتقدِ برجسته ایرانی – دکتر محمّدرضا شفیعی کدکنی- اذعان دارد[vi]:
«… مجموعه این آثار، نمونههایِ برحستهای از تاریخِ نقدِ ادبی در زبانِ فارسیِ عصرِ صفوی تا پایانِ قاجاریه است. از ملاحظه این آثار میتوان نتیجه گرفت که حلقه ادیبانِ فارسیِ زبانِ هند – که در راهِ گسترشِ زبانِ ملّیِ ما- تا سرحدّ ایثار و شهادت میکوشیدهاند و آنان خود از سهامدارانِ بزرگِ این فرهنگ و ادبِ پهناورند- در این دو قرن و نیم [عصرِ صفوی تا پایانِ قاجاریه] که از وفاتِ حزین میگذرد حوزه نقدِ ادبی را در زبانِ فارسی به پایگاهِ برجستهای تعالی دادهاند و اگر در نوشتههایِ ادیبانِ فارسی زبان تا قرنِ دهم اندیشهها و چشماندازهایِ انتقادیِ ضعیف و اندکمایه بوده است، در این دو قرن ادیبانِ هند بزرگترین ناقدانِ شعرِ فارسی بودهاند که آخرینِ ایشان علّامه بزرگ و ادیبشناسِ بیهمتایِ قرنِ نوزدهم میلادی و قرنِ سیزدهم و چهاردهم هجری شمسی- شبلی نعمانی (1274-1332هجری)- است که با نوشتنِ شعرالعجم بهترین تاریخِ انتقادیِ تمامیِ ادوارِ شعرِ فارسی را از سرِ اجتهادیِ شگفتانگیز و دانشی بیکران نگاشته و همه پارسیزبانانِ جهان را رهینِ دقّتها و ملاحظاتِ عالمانه و هوشیارانه خویش کرده است… در قرنِ یازدهم و دوازدهم و سیزدهم هجری -که اوجِ نقدِ ادبیِ تذکرهنویسانِ ایرانی در حدودِ فرمایشاتِ صاحبِ تذکره نصرآبادی و مولفِ آتشکده آذر است – در هند قدمهایِ بزرگی در حوزه نقدِ ادبی برداشته شده است و اسناد و مدارکِ این نقدها در مطاویِ رسالاتِ بلاغت و بدیع و تذکرهها و کتبِ دستورِ زبانِ فارسی که هندیان تالیف کردهاند، پراکنده است».
پس از این مقدّمه کوتاه به اصل ِموضوع میپردازیم:
در قرنِ هجدهم میلادی صنعتِ چاپ واردِ شبهقارّه شد و شبهقارّه در راهِ خدمت به تمدّنِ اسلامی و زبان و فرهنگِ فارسی گامی فراتر نهاد و این امتیاز را به نامِ خودش اختصاص داد. در سالِ 1781م هَرکَرن داس مَتُرا مُلتانی کتابِ «انشایِ هَرکَرن» را تالیف کرد. در حدِ جستجویِ ما، این نخستین کتاب به فارسی است که در شبهقارّه چاپ شده است.
در ایران، برایِ چاپِ جدید دستگاهِ چاپ در 1233 هجری/ 1816-1817م توسط شاهزاده عبّاس میرزا به تبریز آورده شد.
در قرنِ هجدهم و نوزدهم میلادی در شبهقارّه در شهرهایِ: لاهور، لَکنو، کانپور، بمبئی، مَدراس و دهلی چاپخانههایِ زیادی تاسیس شدند و کتابهایِ فارسی چاپ میکردند.
آغازِ صنعتِ چاپِ سنگی نقطهعطفی در صنعتِ چاپِ شبهقارّه است. در آغازِ قرنِ نوزدهم میلادی در بسیاری از کشورهایِ اسلامی، چاپِ کتابهایِ دینی نادرست به شمار میرفت. همین تصوّر در بینِ مسلمانانِ شبهقارّه بود. امّا در قرنِ نوزدهم با اصلاحاتی انجام شده مسلمانانِ شبه قارّه به این نیاز پی بردند و کارِ چاپِ کتابهایِ دینی را شروع کردند. از طرفی، تجارتِ چاپِ کتاب، بیشتر در درستِ مسلمانان بود و از این نظر فایده مالی هم داشت. به گفته الویس اشپرنگر (Aloys Sprenger 1803-1893م) تا سالِ 1854م در شهرهایِ لَکنو و کانپور با تکّههایِ سنگ، تعدادِ 700 نسخه کتاب چاپ میشد. امّا همین تعدادِ محمدود هم ذوقِ مذهبیِ خوانندگان را هدایت میکرد. چاپِ قرآنِ مجید، متونِ حدیث و فقه از نخستین متونِ اسلامی بودند که در شبهقارّه به چاپ رسیدند.
خانواده و شاگردانِ شاه عبداالعزیز محدث دهلوی (1746-1823م) به شیوه خود در گسترشِ این امور نقش داشتند. عبدالله سیرامپوری در شهرِ کلکتّه مطبعِ احمدی را دایر کرد و درعرضِ هشت سال، متونِ جهادیِ زیادی را منتشر کرد.
بنا به آمارِ رسمی، فقط در سالِ 1871م، سه هزار تعداد قرآنِ مجید منتشر شد. کتابهایِ چاپ شده هم فقط در هندوستان پخش نمیشد، از راهِ افغانستان به آسیایِ مرکزی هم میرفت. از آنجایی که صنعتِ چاپ در دستِ علماء بود، و چاپخانههایِ بسیاری متونِ مذهبی چاپ میکردند و برخی از آنها در ردِ مذهبِ هندو و مسحیّت بود. در تاریخِ شبهقارّه علما هرگز اینقدر موثر نبودند که با انقلابِ صنعتِ چاپ، نقشِ آنها دیده شد و از صنعتِ چاپ برایِ سلاحِ مذهبی استفاده میکردند. علمایِ فرنگی محل (در لَکنو)، اهل حدیث، دیوبند و شیعه[vii] از این ابزار استفاده میکردند.برایِ مثال به این کتابها توجّه کنید که زیرِ نظرِ نهضتهایِ فکریِ شاه ولی الله دهلوی و شاه عبدالعزیز دهلوی چاپ شدند:
«فتحالرّحمان»،ترجمه فارسیِ قرآنِ مجید از شاه ولی الله دهلوی. در فاصله سالهایِ 1852 تا 1982م این کتاب، 58 بار چاپ شد[viii].
«فتحالعزیز یا تفسیرِ عزیزی»، از: شاه عبدالعزیز دهلوی، در فاصله سالهایِ 1833 تا 1970م این کتاب، 42 بار چاپ شد[ix].
«تحفه اثنا عشریه» از: شاه عبدالعزیز دهلوی، در فاصله سالهایِ 1800 تا 1983م، این کتاب 12 بار چاپ شد[x].
در گسترشِ علومِ و فنونِ اسلامی، مطبع نَوَل کِشور نقش به سزایی داشت. مالکِ این چاپخانه منشی نَوَل کِشور (1836-1895) هندو بود. امّا به دور از هر گونه تعصّبِ مذهبی، کتابهایی با موضوعاتِ: تفسیر، حدیث، فقه، کلام، سیرتالنّبی، تاریخِ اسلام، تصوّف و ادبیات چاپ میکرد. مطبعِ او دارایِ چندین شعبه در نقاطِ مختلفِ هندوستان بود و از مراکزِ مهمِ تهیّه، چاپ و تجارتِ کتب در جنوبِ آسیا در قرنِ نوزدهم به شمار میرفت[xi].
اگر به کتابهایِ چاپ شده در هندوستان قرنِ نوزدهم نگاه بیندازیم، هیچ اغراقی نیست اگر بگوییم که شبهقارّه بزرگترین مرکزِ چاپ و نشرِ کتابهایِ فارسی بود. اگر صنعتِ چاپ در هندوستان نبود، ذوقِ ادبی و زبانیِ فارسی در بینِ مردم آرام آرام رخت برمیبست.
ایران که امروز امّالقریِ فارسی است و در موضوعاتِ مختلف کتاب چاپ میکند، امروز در حالِ تجدیدِ چاپ و ویرایشِ کتابهایی است که روزگاری در شبهقارّه منتشر میشدند. و چنانچه مشاهده میکنیم در سالهایِ اخیر در ایران، بیش از پنچاه کتابِ فارسیِ قدیمی در شبهقارّه به صورتِ چاپِ عکسی یا تصحیح چاج شدهاند. این کتابها، گویایِ روابطِ ادبی، فرهنگی و اسلامیِ مشترکِ بینِ ایران و شبهقارّه است.
من پس از سالها زحمت و تلاش کتابشناسیِ آثارِ چاپ شده در شبهقارّه را تهیّه کردم که در سالِ 2012م از سویِ مرکزِ پژوهشیِ میراث مکتوب در تهران به چاپ رسیده است. این کتابشناسی، فهرستِ کتابهایِ فارسیِ چاپ شده در فاصله سالهایِ 1781م تا 2007م در هندوستان، پاکستان، بنگلادش و برما را دربردارد. شاملِ 10589عنوان و معرّفیِ 20628 آثارِ چاپ شده است. بیشترین بخشِ این کتاب به علوم و فنونِ اسلامی، تاریخ و تمدنِ تعلّق دارد.
در این کتابشناسی، بخشِ «اسلام» که این عنوانها را در بردارد:
الف- قرآنِ مجید و علومِ قرآنی: ترجمه، تفسیر، کتبِ قرات، تجوید و غیره.
ب- حدیث: اصولِ حدیث، کتبهایِ احادیثِ اهلِ سنّت و شیعه.
ج- کلام، عقائد، روداد و مناظره. به نظرِ من این جالبترین بخشِ کتاب است که به فهمِ جامعه مذهبی و کلامیِ شبهقارّه کمک میکند و کسانی که درباره تاریخِ کلام در شبهقارّه میخواهند بنویسند، ناگزیر باید به این بخش مراجعه کنند.
د: اصولِ فقه و فقه.
هـ: فرقههایِ اسلامی.
و: تصوّف و عرفان.
از بخشِهایِ دیگرِ این کتابشناسی: علومِ بنیادی و طبیعیات؛ طب. در بخشِ تاریخ: سیرتالنّبی، تاریخِ صدرِ اسلام و خلفاء، فهرستی از کتابهایِ فارسیِ منظوم نعت رسول اکرم ص.
مولانا جلالالدّین محمّد رومی (1207- 1273م) در شبهقارّه از جایگاهِ والایی برخوردار است. در بخشِ ادبیاتِ این کتابشناسیِ، چاپهایِ مختلفِ مثنوی و انتخابهایِ فترجمه و شرحهایِ آن فهرستنویسی شده است. 64 کتاب درباره مثنویِ شریف است. نخستینِ چاپِ مثنوی در شبهقارّه در سالِ 1836م در لَکنو بودده است. کتابِ مناقبالعارفین (تالیفِ: شمسالدّین احمد افلاکی- وفات: 761 هجری/ 1360م) گزیدهای از آن نخستین بار در 1897م در شهرِ آگرا بود.
فایلِ مقاله را از اینجا دانلود کنید:
پینوشتها
[i] – دکتر عارف نوشاهی این مقاله را در 10 دسامبر 2012 در همایشی در مرکز البحوث الاسلامیه در استانبول (SAM) قرائت کرد با عنوانِ: : «Importance of Persian Printed Books in Indo-Pak Subcontinent from the Point of Islamic and Turkology Studies ». دکتر عصمت دُرّانی با کمی ویرایش این مقاله را ترجمه کرد که برایِ نخستین بار در این شماره مجلّه «معارف» به چاپ رسید.
[ii] – محمّد بن عبدالوهّاب قزوینی، ترجمه مصنّف مشموله لبابالالباب، به سعی و اهتمام و تصحیح: ادوارد براون، لیدن، 1906، صفحات: یح- یط- کا.
[iii] – نذیر احمد، مقدمّه فرهنگِ قواس، کتابخانه رضا رامپور، 1999، صفحات: 1-17.
[iv] – ریحانه خاتون، مقدّمه، مٌثمر، موسسه مطالعاتِ آسیایِ مرکزی و جنوبِ غربی، کراچی، 1991.
[v] – احمد منزوی، فهرستِ مشترکِ نسخههایِ خطّیِ فارسی پاکستان، اسلامآباد، 1986، ج 7، صفحات: 130- 158.
[vi] – محمّد رضا شفیعی کدکنی، شاعری در هجومِ منتقدان، تهران، 1375، صفحات: 18-19.
[vii] – معین الدّین عقیل، تاریخچه چاپِ کتابهایِ فارسی در شبه قاره، ترجمه عارف نوشاهی، ضمیمه 25، آئینه میراث، نشرِ میراثِ مکتوب، تهران، سالِ دهم، 1391ش/ 2012م- معین الدّین عقیل، جنوبی ایشیا میں طباعت کا آغاز و ارتقا (مسلمانوں کی طباعتی سرگرمیاں اور قومی بیداری)، شعبہ ابلاغ عامہ، جامعہ کراچی، 2014.
[viii] – عارف نوشاهی، کتابشناسیِ آثارِ فارسیِ چاپ شده در شبهقارّه، نشرِ میراثِ مکتوب، تهران، 2012م، ج1، صفحات: 355-357.
[ix] – همان، صفحات: 367-368.
[x] – همان، صفحات: 427-428.
[xi] – سید امیر حسن نورانی، سوانح منشی نَوَل کِشور، کتابخانه شرقی و عمومیِ خدابخش پَتنا، 1995م؛ آصفه زمانی، یادبودِ منشی نَوَل کِشور، ترجمه: ظهیر عبّاس ریحان، ورّاقان، تهران،1396شمسی؛ چَندِر شیکر و عبدالرشید، فهرستِ کتبِ مطبعِ منشی نَوَل کِشور سالِ 1896م، دهلی، سالِ چاپ: 2012م.
منبع: بساتین