میراث مکتوب – منطق در ایران سدۀ ششم به تصحیح و با مقدمههای فارسی و انگلیسی غلامرضا دادخواه و اسدالله فلاحی و با پیشگفتاری از نیکلاس رشر، از سوی مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران منتشر شد.
در حالی که از چندین دهۀ پیش تا کنون کتابهای متعددی در تاریخ فلسفه در ایران و جهان اسلام به چاپ رسیده، هنوز هیچ تاریخ جامعی از منطق که از پویاترین علوم در تمدن ایرانی- اسلامی بوده، نوشته نشده است. یکی از مهمترین موانع تدوین چنین تاریخی، در دسترس نبودن تصحیحهای انتقادی از آثار منطقی متفکرانی است که عمدتاً در سدههای چهارم تا هشتم هجری در ایرانشهر (ایران بزرگ) میزیستهاند. در این میان، به خصوص اطلاع ما از آثار منطقی که در فاصلۀ تالیف البصائر النصیریۀ ابن سلان ساوی تا الملخّص فخر الدین رازی به نگارش درآمدهاند بسیار اندک است.
کتاب منطق در ایران سدۀ ششم گامی کوچک در راستای معرفی و نقد هفت رسالۀ منطقی از اندیشمندان ایرانی سدۀ ششم هجری است تا از رهگذر آن بخشی از تاریخ منطق که تا کنون از آن اطلاع چندانی در دسترس نبوده است روشن گردد. به خصوص جدال منطقی رشید الدین وطواط شاعر با عمر بن غیلان بلخی بر سر برهان خلف از یک سو، و مناظرات همین ابن غیلان با شرف الدین مسعودی دربارۀ قیاسهای مختلط از سوی دیگر، بسیار قابل توجه است.
همچنین، تصحیح و تحلیل تنها رسالۀ باقی مانده از مجد الدین جیلی (استاد شهاب الدین سهروردی) و رساله ای از ابو الفتوح همدانی دربارۀ مطلقات و موجهات شکل چهارم قیاس نشان دهندۀ نقطۀ عطفی است در رویکرد منطقدانان ایرانی به اعتبار بخشیدن به این شکل مهجور قیاس؛ چنانکه بیشتر منطق دانان مشهور دورههای بعد همچون فخرالدین رازی، افضل الدین خونجی، و شمس الدین سمرقندی به این شکل در کنار اشکال سه گانۀ دیگر میپرداختند.
و در پایان، رساله ای کوتاه و ناتمام از فخر الدین رازی در این کتاب تصحیح شده که تاکنون مجهول المؤلّف خوانده میشد. این رساله احتمالاً از نخستین آثار منطقی رازی است و در آن نشانههایی از نخستین نوآوریهای منطقی او که بعدها در آثاری چون الملخّص به تفصیل به آنها پرداخته، دیده میشود.