میراث مکتوب – پنل علمی همایش «میراث علمی شاهرود. بسطام. خرقان» روز 31 خرداد در سالن اجتماعات هتل قصر بسطام برگزار شد. در این نشست علمی دکتر علی اشرف صادقی، دکتر حسین معصومی همدانی، دکتر مجدالدین کیوانی، دکتر محمود جعفری دهقی و دکتر محمد باقری برگزار شد.
آنچه در ادامه می آید متن کامل سخنرانی دکتر محمود جعفری دهقی، استاد زبان های باستانی دانشگاه تهران در این همایش است.
پژوهشهای ایران شناسان به میراث جهانی شاهرود، بسطام و خرقان از جهات گوناگون بوده است. این پژوهش ها را از حیث موضوع می توان به چهار دسته تقسیم کرد: الف. پژوهشهای جغرافیای تاریخی ب. زبان شناسی ج. پژوهش دربارۀ بزرگان و مشاهیر این منطقه و د. پژوهش های باستان شناسی
الف. جغرافیای تاریخی شاهرود، بسطام و خرقان
شهرهای این منطقه در شمار ولایت قومش یا کومش بوده اند و بواسطۀ قدمت تاریخی آنها مورد توجه ایران شناسان بوده است. این که دیرینگی این ولایت به چه دورانی باز می گردد باید منتظر نتایج باستان شناسی، بویژه در تپۀ سنگ چخماق در شمال بسطام بود.
گای لسترنج: یکی از ایران شناسان نامدار انگلیسی است که به توصیف بسطام در ایالت قومس می پردازد. وی در سال 1854 میلادی به دنیا آمد و در 1933 در کمبریج بدرود حیات گفت. در پاریس با ژول موهل (مترجم شاهنامه) آشنا شد و با تشویق او فارسی و عربی را آموخت. از سال 1877 تا 1880 م. در ایران به سر برد و با متون جغرافیای تاریخی اسلامی آشنا شد و برخی از آن ها را به انگلیسی ترجمه کرد. مهمترین اثر او کتاب گرانقدر جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی است. این اثر حاصل تحقیقات ارزشمند این ایران شناس در متون تاریخی اسلامی، نظیر احس التقاسیم فی معرفة الاقالیم است. وی علی رغم اینکه در اواخر عمر نابینا شد دست از پژوهش های گرانقدر خود برنداشت.
لسترنج دربارۀ بسطام می گوید: “دومین شهر ایالت قومس از حیث وسعت شهر بسطام است … ابن حوقل گوید: روستای آن خرم ترین روستاهای قومس است و در باغهای آن میوه ٔ فراوان حاصل میشود. مقدسی در وصف مسجد آن گوید مسجدی پاکیزه است و مانند قلعه ای است ودر میان بازار قرار دارد“. (رجوع به جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی چ 1337 هَ . ش . بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 390 و 418).
لسترنج همچنین با استناد به تالیفات حمدالله مستوفی و مقدسی به توصیف خرقان می پردازد و می گوید: “در چهار فرسخی بسطام سر راه استرآباد خرقان واقع است که در قرون هفتم و هشتم محلی با اهمیت بوده. آب و هوای معتدل و باغ های پر ثمر دارد و مزار ابوالحسن خرقانی، از اکابر در آن موضع است” (نک. همانجا، ص 391). نام خرقان در گذشته احتمالا خرّه (= خوره / فرّه) + گان بوده “سرزمین فرهمند”. اما این صرفا یک احتمال است.
یوزف مارکوارت دیگر ایران شناسی است که به جغرافیای تاریخی قومس و شهر های آن از جمله بسطام پرداخته است.
مارکوارت، در سال 1864 م. در ووتمبرگ آلمان متولد شد. پس از تحصیل در فلسفه باستان و تاریخ ملل به پژوهش در زبانهای ایرانیی و ارمنی پرداخت. در کتابخانۀ دانشگاه توبینگن و سپس در موزۀ مردم شناسی لیدن هلند کار کرد و سرانجام به عنوان استاد کرسی زبانهای ایرانی و ارمنی در دانشگاه برلین فعالیت نمود. مارکوارت در سال 1930 م. به علت مسمومیت گاز در میانسالی درگذشت. اثر ارزندۀ او با عنوان ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی بواسطۀ اشراف و احاطه او به زبانهای باستانی و مقایسۀ این اثر با رسالۀ پهلوی شهرستانهای ایران از اهمیت بسیار برخوردار است.
مارکوارت دربارۀ ولایت قومس چنین می گوید: این استان که پایتخت قدیمی تر پارت ها “هکاتوم پولیس” در آن قرار داشت یکی از شش استان دوران اشکانی است. بهرام چوبین پس از فرار از خسرو پرویز به این ولایت روی آورد. قومس همچنین محل اسقرار پیروز ویستهم بود. ویستهم یا گستهم همان کسی است که بنای شهر بسطام را به او نسبت می دهند (نک. مارکوارت، ایرانشهر، 1373، 144-145). از لحاظ قواعد زبان شناسی نام بسطام معرب ویستهم یا گستهم و تحول یافتۀ آن است.
نینا ویکتورووانا پیگولوسکایا ایران شناس روسی است که با بررسی متن پهلوی شهرستانهای ایران در کتاب ارزشمند شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان به توضیح دربارۀ ایالت قومس پرداخته است.
پیگولوسکایا در سال 1894 م. در سن پترزبورگ به دنیا آمد و در 1970 درگذشت. به تاریخ باستان و زبانهای یونانی، سامی، سریانی و زبانهای اروپایی تسلط داشت. آثار او متاثر از جهان بینی تاریخی رایج در اتحاد جماهیر شوروی بود. از او اثار ارزشمندی به فارسی نیز ترجمه شده است که از جمله می توان به اینها اشاره کرد.
اعراب حدود مرزهای شرقی و ایران در سدههای چهارم ـ ششم میلادی، ترجمهٔ عنایت الله رضا، تهران ۱۳۷۲ ؛ شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان ترجمه عنایتالله رضا، تهران ۱۳۶۷؛
فصل اول و دوم کتاب تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان سده هیجدهم ، ترجمهٔ کریم کشاورز، تهران ۱۳۶۳؛ و مقدمهٔ کتاب ایران در آستانهٔ یورش تازیان تألیف کولسینکف، ترجمهٔ محمد یحیایی، تهران ۱۳۵۷
پیگولوسکایا ضمن بررسی رساله پهلوی شهرستانهای ایران به برخی داده های آن به دیدۀ تردید می نگرد و پاره ای نوشته های آن را افسانه ای به شمار می آورد. مانند آنچه در بند 18 این متن آمده مبنی بر اینکه قومس بوسیلۀ ازی دهاک بنا شده است (پیگولوسکایا 1372، ص 161).
تئودور نولدکه آلمانی در ترجمه و تفسیر تاریخ طبری (تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمه عباس زریاب خویی). به شرح حوادث ایام بهرام در قومس پرداخته (نک. همانجا، ص 507 و 508).
افزون بر این، جهانگران و سیاحان در طول تاریخ از مناطق شاهرود، بسطام و خرقان دیدن کرده و گزارش هایی در این باره ارائه کرده اند.
ملکونوف گزارش می دهد که: “ولایت شاهرود و بسطام محدود است از شرق به ده میامی و از غرب به تاش و از جنوب و شمال به دامغان. شهر شاهرود در زمین مسطح واقع است. ارتفاع آن از کتارهی خزر ۳۴۱۴ فوت است. دارای ۶ محله، ۵۷۰خانه، ۵ مسجد، ۴ تکیه، ۵ حمام، ۱۷۰ دکان، ۵ کاروانسرا است که بهترین آنها کاروانسرای حاجی ابوطالب و حاجی محمدتقی است. هوایش صافی، آبش از چشمه و مشهور به تجارتگاه. مالیاتش ۱۴۰۰، از آنجا تا خراسان و طهران هر دو ۱۲ فرسخ” (ملکونوف، ۱۳۶۳: ۱۳۷).
یکی دیگر از سیاحان نامدار خانیکوف است که در بارۀ سفر خود به این سامان چنین گزارش می دهد:
“… از این موقعیت برای دیدار از شهر قدیمی بسطام که مرکز حکومتی و صحنهی وقوع کرامات و مدفن شیخ بایزید بسطامی (متوفا به سال ۲۶۱ هجری) است، استفاده کردم. گور این عارف معروف در صحن مسجد زیبایی قراردارد که بنای آن آسیب فراوان دیده، اما در بسیاری از قسمتها گچبریهای پرارزش و بسیار پرکار آن همچنان حفظ شده است. گچبریهایی که زینتبخش کلیهی بناهای آخرین سالهای حکومت خلفای عرب است. در گذشته کتیبهای شامل پنج سطر به خط کوفی دور گنبد این بنا را فراگرفته بود که اکنون از آن جز چند کلمهی ابتر چیزی باقی نمانده است. زیر این گنبد، کتیبهای دیده میشود که روی آن یکی از آیههای معروف قرآن، آیهالکرسی با حروف زیبای کوفی درهم پیچیدهای نوشته شده که نسبتا سالم باقی مانده است. محراب مسجد نیز با گچبریهایی به شکل شاخ و برگ تزیین شده است و تشکیل قابی را میدهد که در داخل آن، این کلمات خوانده میشود: “عمل محمد فرزند احمد … ۶۶۰ …) بقیهی کلمات ناخواناست. درهای چوبی کندهکاری شدهی مسجد با اشکال به شکل مربع ماهرانه تزیین شده، دور این اشکال را شاخ و برگهای درهم پیچیدهای فراگرفته است و روی هر کدام عبارت”فخر ابدی بر او باد” با حروف کوفی شبیه به حروف کتیبههای مسجد به چشم میخورد. قبر شیخ به صورت متوازیالسطوح ناقصی است که بخشی از آن را با سنگ تراشیده و بقیه را بلوکههایی از شن و خاک رس معمولی پوشانده است. بلندی این قبر از نظر طول قابل توجه است، زیرا هر زائر پرشور یک یا چند قطعه سنگ به آن میافزاید. خادمان با لحنی جدی اظهار میداشتند که طول آرامگاه با قامت بیبدیل شیخ تناسب دارد. در جنوب شرقی این مسجد برجی دیده میشود که ساختمان عجیبی دارد. درست زیر مثلثی سردرآن، بر اندودی از سنگ و آهک و گچ که روی شیارهای برج را میپوشاند، مجموعهای از اشکال مربعشکل به چشم میخورد که دور تا دور بنا را فراگرفته و در هر یک عباراتی کوتاه به خط کوفی نوشته شده است. در شمال غربی مسجد جامع، مینار جومبو یا به عبارت دیگر، مناره جنبانی قراردارد که آن را همچون مناره جنبان اصفهان از بالا تکان میدهند و میجنبانند… ساکنان بسطام به طور جدی بر این باورند که میتوانند مناره را با خواندن زیارتنامه یعنی دعای بزرگداشت و ستایش شیخ مقدس تکان دهند. در حال حاضر، بسطام شهر کماهمیتی است. این شهر حدود ۸ تا ۱۰ هزار نفر جمعیت دارد و تقریبا همگی خردهمالکانی هستند که از درآمد محصول باغهایشان زندگی میکنند. کارگران و بازرگانان این شهر در شاهرود مستقر شدهاند. شاهرود شهری است در کنارهی جادهی مشهد، در صورتیکه بسطام با جاده فاصله دارد. پس از لشکرکشی ناموفق حاکم استرآباد علیه ترکمنها، امنیت از حول و حوش بسطام رخت بست” (خانیکوف، ۱۳۷۵: ۹۳- ۹۱).
برایند سخن اینکه یکی از ویژگی های تحسین برانگیز میراث جهانی شاهرود، بسطام و خرقان ارزش های باستان شناختی آن است و به نظر می رسد که سرمایه گذاری بر این ارزش ها می تواند در شکوفایی آینده این منطقه کارساز باشد.
ب. زبان و گویش
زبانها و گویش های ایرانی یکی از ذخایر ارزشمند فرهنگ و هویت ملی ایرانیان به شمار می رود. ایران شناسان از دیرباز به بررسی این گنجینۀ ارزشمند پرداخته اند. یکی از زبانهای مهم ایرانی زبان تاتی است که در مناطق شمالی ایران تا بخش هایی از آسیای میانه و قفقاز را دربر می گیرد. این زبان احتمالا بازمانده زبان مادی میانه و مادی باستان است. در این زبان وامواژه هایی از زبان پهلوی نیز به چشم می خورد. مانند: az “من”، awzār “ابزار؛ ezm “هیزم”؛ tum “نخم، بذر”؛ zeng “زانو”و … تاتی همچنین در بخشی از شاهرود تکلم می شود.
گویش شاهرودی نیز در شمار گروه زبانهای شمال غربی ایران است. این گویش متاسفانه در معرض نابودی است و اینک گروهی از ایران شناسان زبان شناس در صدد گردآوری بازمانده های آنند. نک. به:
Shahrudi is a moribund Northwestern Iranian language closely related to Talysh.
References:
Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2017). “Shahrudi”. Glottolog 3.0. Jena, Germany: Max Planck Institute for the Science of Human History.
دیگر ایران شناسانی که در بارۀ زبان های منطقه شاهرود کار کرده اند عبارتند از:
1- احسان یارشاطر که مقاله مهمی درباره گویش شاهرود دارد با عنوان:
The Dialect of Shahrud (Khalkhal), BSOAS 22, 1959, 52-68.
2- دونالد استیلو با این عنوان:
Donald L. Stilo. 1981. The Tati Language Group in the Sociolinguistic Context of Northwestern Iran and Transcaucasia. Iranian Studies 14. 137-187.
برایند سخن اینکه یکی از ویژگی های تحسین برانگیز میراث جهانی شاهرود، بسطام و خرقان گنجینۀ گویش های آن است. خویشکاری هر ایرانی حفظ این گویش هاست بویژه گویش هایی همانند گویش شاهرودی که در معرض خطر نابودی است.
ج. علما و مشاهیر
دربارۀ علما و مشاهیر این سرزمین سخن بسیار است. اینجانب این مهم را به عهدۀ سخنوران دیگر باز می گذارم و تنها به نگاهی کوتاه دربارۀ نگرش و فعالیت ایران شناسان به این حوزه می پردازم.
1– بایزید بسطامی
از زندگی بایزید بسطامی اطلاعات دقیقی در دست نیست. فصیح احمد خوافی او را زادهٔ سال ۱۳۱ هجری در محلۀ موبدان بسطام دانسته و گفته که نام جدش سروشان، والی قومس بوده و به دین زردشتی بوده است. وی را بنیان گذار سکر در عرفان دانسته اند.
2– ابوالحسن خرقانی
گفتارها و حکایت های کوتاه پراکنده این عارف دلسوخته آتش فروزنده بر جان عرفا و بزرگان فرهنگ و ادب ایران همچون شیخ اشراق و عطار و مولانا افکنده است. این عارف ربانی همواره از درد و اندوه جدایی از مبدا و جایگاه حقیقی انسان سخن می گوید و می توان گفت الهام بخش عطار و مولانا است. مبحث غربت آدمی در این جهان خاکی نکته مهمی است که از دیرباز در اندیشه متفکران ایرانی و بویژه در تفکر مکتب حکمت ایرانشهری مشاهده شده است. اینجانب در مقاله دیگری با عنوان “پرنده ای در بند” به مقایسۀ جهان بینی مانوی و دیدگاه آن راجع به اسارت روح در بند ماده پرداخته ام.
3– فروغی بسطامی
در اینجا صرفا به برخی مقالات و کتب منتشره از سوی مولفین معاصر پرداخته می شود:
مهمترین تالیف گفته های ابوالحسن خرقانی با عنوان کتاب نورالعیون است که گزیده ای از آن در سال 1299 میلادی (689 شمسی) استنساخ شده و این اثر را برتلس در 1929 میلادی با ترجمه روسی منتشر نموده و سپس در سال 1354 شمسی با مقدمه مجتبی مینوی در ایران چاپ شده است.
1- نسخۀ عربی معراج بایزید بسطامی از رینالد نیکلسون:
Reynold A. Nicholson, An early Arabic version of the Miʿrāj of Abū Yazīd al-Bisṭāmī, Islamica 2 (1926), 402–15
2- مرد بی نشان (درباره بایزید بسطامی) از کارل ارنست:
Carl W. Ernst, The man without attributes. Ibn ʿArabī’s interpretation of al-Bisṭāmī, Journal of the Muhyiddin Ibn ʿArabi Society, 13 (1993), 1–18
3- سخنان بایزید بسطامی از هلموت ریتر
Hellmut Ritter, Die Aussprüche des Bāyezīd Bisṭāmī, in Fritz Meier (ed.), Westöstliche Abhandlungen (Wiesbaden 1954), 231–43
4- نقطه عطفی در عرفان اسلامی از روبرت سی. زهنر:
Robert C. Zaehner, Abū Yazīd of Bisṭām. A turning point in Islamic mysticism, Indo-Iranian Journal 1 (1957), 286–301
5- اچ. لنداوت مقاله ابوالحسن خرقانی را برای دانشنامه ایرانیکا نگاشته است.
H. Landolt, 1983, Abu’l-Ḥasan Ḵaraqānī in: Iranica
6- دربارۀ ابوالحسن خرقانی این تالیف نیز دیده شده:
Frederic P Miller, Agnes F Vandome, John McBrewster Abu Al-Hassan Al-Kharaqani
7- این اثر نیز به اردو است:
Tazkirah Qutb-e-Alam Hazrat Khwaja Abul Hasan Kharaqani, Urdu .
8– سهلجی، محمد، «النورمن کلمات ابی طیفور»؛، شطحات الصوفیة، به کوشش عبدالرحمان بدوی، کویت، 1978م؛
و نمونه هایی دیگر از مقالات و کتب که به توصیف عرفای بزرگ این سرزمین پرداخته عبارتند از:
Arberry, A, J., Revelation and reason on islam, London, 1965;
Corbin, H., Histoire de la Philosophie islamique, Paris, 1964;
Nicholsn, R. A., Mystics of islam, London, 1970;
Schimmel, A,m Mystical Dimensions of Islam, Chapel Hill, 1975;
Trimingham, J. S, The sufi Orders in islam, Oxford, 1971;
د. باستان شناسی و سکه شناسی
باستان شناسی در کشف ارزش های مادی و معنوی سرزمین ها نقش حیاتی دارند. بدیهی است مطالعات باستان شناختی مناطق شاهرود، بسطام و خرقان مستلزم پژوهش های مستقل است که دست اندرکاران و مدیران این ناحیه باید در گسترش آن بکوشند. کشف ارزش های تاریخی موجب جلب جهانگردان و محققین تاریخ و تمدن به این سرزمین و گسترش جهانگردی فرهنگی خواهد بود. ایجاد موزه ها و معرفی آثار تاریخی و مردم شناسی روشی است که بسیاری از کشورها آن را در سرلوحه گسترش توریزم در سرزمین خود قرار داده اند. بدیهی است که سرزمین های شاهرود، بسطام و خرقان بخاطر مناطق و سایت های باستانی مانند کهنهقلعه و تپه تاريخی کولي در قلعه نو خرقان ارزش باستان شناختی بسیاری دارد. این منطقه که در شرق و شمال شرق آرامگاه ابوالحسن خرقانی قرار دارد، دارای آثاری از دوران پیش از اسلام است. در این محدوده گور دخمههایی هم به چشم میخورد. علاوه بر این، در کاوشهای باستان شناسان، آجرهای لعابدار، سفالهای داغدار به رنگ قهوهای، سفالهای نخودی رنگ شامل ظروف ضخیم کنده کاری شده، سفالهای خاکستری و دستههای ظریف ظروف به شکل پرندگان در کنار سفالینههایی از عصر سلجوقی، ایلخانی و تیموری به دست آمده. همچنین، تپه باستانی سیاهریگی از قدیمیترین سکونتگاههای انسان در منطقه شاهرود میباشد.
ایران شناسان از دیرباز به مقوله هایی نظیر کشف آثار باستانی در این مناطق توجه و اهتمام داشته اند. نمونه ای از پژوهش های آنان به شرح زیر است:
1- آلبوم، اس. ایران شناسی است که به بررسی سکه های باوندیان کیوسی (= کاووسی) پرداخته است. برخی از این سکه ها در بسطام ضرب شده اند. باوندیان از اسپهبدان طبرستان بودند که نسب خود را به کاووس، پسر بزرگ قباد اول می رساندند. این خاندان نخست زردشتی بودند و بمرور مسلمان شدند و بر روی درهم های خود شعار “علی ولی الله” ضرب می کردند (رضایی باغ بیدی 474).
بنابر گزارش همین ایران شناس سکه هایی از دوره فرمانروایی نصربن حسن بویی (370 ق.) در بسطام ضرب شده است. همچنین در عهد اموی نیز قومس یکی از ضربخانه های معتبر در ایران به شمار می رفت و سکه هایی با عنوان درهم در قومس ضرب می شد.
Album, S., @011: Checklist of Islamic Coins, 3rd ed. Santa Rosa.