میراث مکتوب – بلاغت دانشی مشترک میان همۀ ملتها و جوامع و نیز میان همۀ زبانهاست.
اما طبیعی است که موازین و مبانی جزئی بلاغت در همۀ زبانها لزوماً یکسان نیست و نویسندگان با اتکا بر امکانات زبان خود بر خواننده تأثیر میگذارند. دربارۀ زبان فارسی باید گفت که متأسفانه مبانی این دانش در کتب بلاغی تاکنون از زبان عربی متأثر بوده و اکنون در گفتمان دانشگاهی تحت سیطرۀ شیوههای نو تحلیل متن در غرب است. همین نقصان بر ضرورت پرداختن به بلاغت خاص زبان فارسی میافزاید، چرا که به درستی «هر زبانی را باید در چارچوب نظریهای عام، ولی به طور مستقل و جدا از هر زبان دیگر تحلیل کرد».
بلاغت در ایران یکی از مهمترین ابزارهای نقد ادبی است که پژوهشگران ادبیات به آن مجهز میشوند، اما این نقد همپا با گسترش انواع ادبی رشد نیافته است، بنابراین برای جستجو در زیباییشناسی متون ادبی قدرت کافی ندارد و نیازمند احیاست. به طور کلی حتی در جهان عرب نیز نقد بلاغی، به ویژه نقد «معانی النحو» اعتبار و رونق گذشتۀ خود را ندارد.
احیای بلاغت در زبان فارسی نخست مستلزم بازخوانی بلاغت سنتی و همزمان با آن در گرو رجوع به متون درجۀ اول ادبیات فارسی نظیر تاریخ بیهقی است تا با اتکا بر آن بدنۀ ضعیف و غیربومی بلاغت فارسی سترگتر و بومیتر شود. به بیان دیگر اگر بتوانیم متون گذشته را از نو به سخن بیاوریم و بشکافیم و حلاجی کنیم، شاید بتوانیم با ذهن و زبانی نقاد و خودبنیاد بیابیم که هم از قید سنت فارغ باشد و از تقید تعبد از غرب.
نویسنده در بخش نخست کتاب ضرورت نخست یعنی بازخوانی بلاغت سنتی را و در بخش دوم و سوم آن ضرورت دیگر را دنبال میکند. اهمیت دیگر نگارش این کتاب به نثر فارسی و تاریخ بیهقی باز میگردد که به سبب فاصلهای که از شعر دارد همواره از محک بلاغت دور مانده است؛ حال آنکه بیهقیشناسان از همان ابتدا بر فصاحت و بلاغت آن تأکید داشتهاند.
در تحلیل ساختارهای نحوی تاریخ بیهقی، رویکرد زیباییشناسی و بلاغی ناگزیر با رویکرد اجتماعی و گفتمانی میآمیزد. این درآمیختگی برخاسته از نثر بیهقی است که در آن مقاصد زیباییشناسی با مقاصد ارتباطی و اجتمی گره خورده است. این تداخل رویکرد و روش در شیوۀ تحلیل جرجانی نیز دیده میشود؛ او گویی کارکرد زیباییشناسی قرآن را عین کارکرد ارتباطی آن میداند؛ قرآن کلامی است که کارکرد ارتباطی خود را به بهترین وجه ایفا کرده و همین امر آن را به اعجاز رسانده است.
برای بررسی ساختارهای نحوی متون فارسی الگوی امتحانپسدادهای وجود ندارد. حال اگر بلاغت را نیز در نظر بگیریم میتوان گفت پژوهشهای نادر مییابیم که ساختارهای نحوی را به درستی در ارتباط با بلاغت بررسی کرده باشد. دربارۀ ضعف کتابهای معانی فارسی نیز که میتوانست راهنمای چنین پژوهشهایی باشد سخن بسیار گفته شده و در این اثر نیز به آن اشاره خواهد شد.
تعیین و تشخیص ساختارهای نحوی تاریخ بیهقی به سبب ویژگیهای دستوری و سبکی خاص بیهقی نسبت به متون امروزی و حتی متون هم عصر خود بیهقی چالشهایی پیشبینی نشده در پی دارد. انواع و اقسام دشواریهایی که پژوهشگران در پژوهشهای دستوری به ویژه در متون کهن با آن مواجهاند یکسره بر سر راه این پژوهش سدی ساخته بود که جز با مراجعه به همۀ کتابهای دستور زبان و مشورت با استادان این فن و نیز گاه مسامحه و اتکا بر نظر نگارنده راهی برای گذر از آن وجود نداشت؛ با وجود این هستند جملههایی که تعیین ساخت آنها همچنان مجهول مانده است و البته تعداد این مجهولات زیاد نیست و می توان در به دست دادن آمارها از آنها چشم پوشید.
در بخش نخست کتاب به شرح و بسط تئوری بلاغت ساختارهای نحوی پرداخته شده است. بلاغت ساختارهای نحوی بخشی از دانش بلاغت است که نظریۀ آن را نخست بار عبدالقاهر جرجانی، بلاغی شهیر قرن پنجم، طرح کرد و اکنون به «نظریۀ نظم» شهرت دارد. براساس این نظریه، نحو ظرفیت ناشناختهای در خلق معنا دارد که عموماً از آن غافلیم. این دیدگاه که پایۀ فن معانی قرار گرفت در کتابهای بلاغت عربی گسترش یافت. ولی مباحث آن با کمترین دگرگونی و بدون در نظر گرفتن تفاوت ساختارهای نحوی عربی و فارسی وارد زبان فارسی شد و تا حد زیادی عقیم ماند. در این بخش کوشش شده به این سؤال پاسخ داده شود که دانش معانی، که به شکل رسمی با نظریۀ نظم عبدالقاهر جرجانی آغاز میشود، چه ابزارهایی را برای بررسی بلاغت ساختارهای نحوی در اختیار میگذارد و این ابزارها چه ارتباطی با ابزارهای امروزی تحلیل دارند. در همین راستا، یکی از اهداف این کتاب این است که با اتکا بر نحو زبان فارسی در یکی از شاهکارهای منثور، ساختارهای مبلّغ معنا را در این زبان بازشناسد تا بعدها در کتاب پژوهشهای همانندی که بر روی دیگر متون نظم ونثر به انجام میرسد بدنۀ استواری برای دانش معانی در زبان فارسی فراهم آورد.
در بخش دوم، که درآمدی بر بدنۀ اصلی کتاب است، پیشینۀ تحقیقات مرتبط با تاریخ بیهقی بررسی میشود و ملزومات و روش مطالعه در ساختارهای نحوی تاریخ بیهقی تبیین میگردد.
در بخش سوم کتاب، پرسش مهم این است که بلاغت تاریخ بیهقی تا چه اندازه از ساختارهای نحوی آن نشئت میگیرد و اینکه آیا میتوان بعضی از ویژگیهای نحوی را به عنوان هنر سازههای اصلی بیهقی تعیین کرد. دیگر اینکه ساختارهای نحوی پرتکرار در تاریخ بیهقی چه ارتباطی با بافت اجتماعی، سیاسی و تاریخی آن دارند. این بخش کتاب در هفت فصل مرتبط با ساختارهای نحوی تنظیم شده است: کارکرد بلاغی «آرایش واژگانی، وجه جمله، عناصر جمله» و نیز «بلاغت فراجملهای» چهار موضوع اصلی پژوهش هستند. «محافظهکاری بیهقی در نحو» و «بلاغت تطبیقی» نیز دو فصل فرعی هستند که در ادامه میآیند. فصل پایانی نیز به تحلیل و نتیجهگیری اختصاص یافته است. در همۀ این فصول از متن زینالاخبار گردیزی و سلجوقنامۀ ظهیری نیشابوری برای مقایسه و تبیین هر چه بیشتر ساختارهای نحوی استفاده میشود.
فهرست مطالب کتاب به شرح زیر است:
مقدمه
بخش نخست: پایههای نظری بلاغت ساختارهای نحوی
گذری بر بلاغت
بلاغت ساختارهای نحوی در نظریۀ نظم عبدالقاهر جرجانی
بازخوانی بلاغت ساختارهای نحوی در زبانشناسی معاصر
بخش دوم: پژوهش در تاریخ بیهقی
تاریخ بیهقی و پژوهشهای معطوف به آن
ملزومات مطالعۀ ساختارهای نحوی بیهقی
بخش سوم: بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی
کارکرد بلاغی آرایش واژگانی در تاریخ بیهقی
کارکرد بلاغی وجه جمله
کارکرد بلاغی وضعیت عناصر جمله
بلاغت فراجملهای
محافظهکاری سیاسی در نحو بیهقی
بلاغت تطبیقی
فرجام سخن
پیوست: نمونهای از ساختنویسی در تاریخ بیهقی
سیدقاسم، لیلا، بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی، تهران، هرمس، ۳۹۱+۱۲ صفحه، 1396.
منبع: کتابخانۀ تخصصی ادبیات