میراث مکتوب- مسعود راستیپور در مقالهای از مقالات شماره 79-78 فصلنامه گزارش میراث به بررسی یکی از ساختهای نامأنوس دستوری در شعر کهن پرداخته است.
راستیپور در ابتدای این مقاله نوشته است: یکی از رایجترین ویژگیهای متون کهن فارسی، به ویژه متون منظوم، حذف واو عطف است که با نگاهی به هر دیوان یا منظومهای میتوان شواهدی از آن یافت: ز دیده به دیده ز گرد سپاه/ <و> ز شمشیر و جوشن ندیدند راه
وی ادامه میدهد: این نوع حذف نسبتا طبیعی است و غالباً در فهم کلام خللی ایجاد نمیکند. امروز در پاسخ کسی که میپرسد «این قطار از کجا میآید و به کجا میرود» میتوانیم بگوییم «از تهران میآید و به مشهد میرود» یا «از تهران میآید، به مشهد میرود».
نویسنده مقاله «حذف حرف عطف و یکی از ساختهای نامأنوس دستوری در شعر کهن» معتقد است تفاوت کاربرد فعلی و گذشته این ساخت در این است که ما امروز «و» را برمیداریم و ویرگولی جایگزین آن میکنیم، اما گذشتگان نشانهای نداشتند که جایگزین حرف عطف کنند و از این روی گاهی حذف حرف عطف موجب میشد که در صورت نوشتاری عبارت آنان ابهام یا کژتابیای ایجاد شود.
مسعود راستیپور پس از بیان مطالب فوق به بررسی برخی شواهد این کاربرد در شعر کهن فارسی پرداخته و ابیاتی از شاهنامه را که نمونهای برای این ویژگی نحوی هستند، تحلیل و تصحیح کرده است.
وی فرضیه رابطه این ساختار نحوی و ضرورت شعری را نیز مورد بررسی قرار داده و در نهایت به داوری در این مورد پرداخته است که موانع، از جمله وزن، گوینده را مجبور به انداختن حرف عطف کرده یا کاتبان را از افزودن حرف عطف بازداشته است.
متن کامل مقاله را در اینجا ببینید.
شماره 79-78 فصلنامه گزارش میراث، دوره سوم، سال دوم، شماره یکم و دوم، بهار – تابستان 1396 (انتشار زمستان 1397) به صاحب امتیازی مرکز پژوهشی میراث مکتوب و مدیرمسئولی و سردبیری دکتر اکبر ایرانی منتشر شده است.